مرد زاهدی که در کوهستان زندگی می کرد ،کنار چشمه ای نشست تا آبی بنوشد و خستگی در کند .سنگ زیبایی درون چشمه دید .آن را برداشت و در خورجینش گذاشت و به راهش ادامه داد .در راه به مسافری برخورد کرد که از شدت گرسنگی با حالت ضعف افتاده بود .کنار او نشست و از داخل خورجینش نانی بیرون آورد و به او داد .مرد گرسنه هنگام خوردن نان ،چشمش به سنگ گران بهای درون خورجین ...
در شمال ایران اغلب بچه ها شکم های بزرگ و رنگ پریده داشتند. چون به مالاریا مبتلا بودند. در کرمان و بندرعباس کیفیت آب آن قدر بد بود که مردم به یک بیماری به نام پیوک مبتلا بودند
کمک رسانی سازمان ملل به کودکان گرسنه؛ متاسفانه بیشتر مانور کمک رسانی است و با وجود این مانورها نیز سالانه بسیاری از این کودکان تلف می شوند. کاریکاتور زیر شمایی از یک واقعیت دردناک است.