شیوه تفکر و زمامداری قائممقام متفاوت از شاه و درباریان بود، او فرزند زمانه خود نبود، بلکه از نظر تفکر سیاسی، زمانه خود نیز جلوتر بود. در اندیشه او منافع ملی کشور در رأس هر اقدام و سیاستی قرار داشت، از این رو میتوان گفت قائممقام از این حیث منحصر و متفاوت از اطرافیان بود
یکی از زمینههای فعالیت سیاسی شاپور ریپورتر، همکاری با شبکه ملبورن بود. این شبکه وظایف متعددی داشت که مهمترین آن ایجاد ترس و وحشت در میان مردم نسبت به کمونیسم بود. شبکه ملبورن با همکاری اعضای خود از جمله شاپور، این هدف را به روشهای متعددی انجام میداد.
شاه در سیاست خارجی طرحهای بلندپروازانهای داشت. او در بسیاری از مسائل منطقهای و فرامنطقهای که فاقد هرگونه منافع ملی برای ایران بود، مشارکت داشت. این طرحها که بیشتر ناشی از سیاست وابستگی شاه به غرب بود، در راستای مقابله با نفوذ کمونیسم قرار داشت نه منافع ملی کشور.
فیلمهای به اصطلاح کمدی سینمای قبل از ایران با رقص و آواز و شوخیهای جنسی و صحنههای مبتذل درگیر بود و همین موضوع باعث شد تا مفهوم کمدی و کمدیسازی تبدیل به تابو شود.
جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سالهای زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقهاش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود.
یکی از خطرات احتمالی که از سوی آمریکا نسبت به بقای حکومت شاه وجود داشت، فرار فرماندهان ارتش بعد از فرار شاه بود. آمریکا به خوبی آگاه بود در صورت تحقق این خطر، فروپاشی حکومت شاه حتمی است.
یکی از نشانههای سرگردانی آمریکا برای چگونگی مقابله با وقوع انقلاب اسلامی، فرستادن ژنرال رابرت هایزر یکی از نظامیان بلندپایهاش به تهران بود تا وی بتواند با مدیریت قیام مردمی در ایران، اوضاع سیاسی کشور را آرام کند، تلاشی که بواسطه اتحاد ملی ناکام ماند و سرانجام هایزر در ۱۴ بهمن ۱۳۵۷ ناگزیر به خروج از ایران شد.
شاه و علم هر دو به آمریکا و دستورات آن وابسته و تسلیم بودند و ادامه حیات خود و رژیم را در گروه فرمانبرداری محض از آن میدانستند. در این بین علم که مهمترین عامل و رابط میان جزئیات ارتباط شاه و آمریکا بود با اشاره به چگونگی این روابط آورده است..
زنان اشراف و رجال درباری اگرچه اکثرا، در 17 دی ماه 1314 به رفع حجاب پرداختند؛ اما در فراهم آوردن زمینه کشف حجاب و یا پیشبرد آن، در مقایسه با زنان طبقه روشنفکر و تحصیل کرده که با نظام جدید آموزشی و سیر تجددگرایی ارتباط بیشتری داشتند، فعالیت چشمگیری نکردند.
درباره فساد اخلاقی شاه تاکنون بارها گفته ایم و نوشته ایم. هر بار در این باره به یکی از نزدیکان شاه استناد شده است تا نشان داده شود که این مسئله نه بر پایه تحلیل بی پشتوانه، بلکه بر اساس خاطرات نزدیکترین افراد حول دربار نگاشته می شد.
در زمان صدارت قائم مقام فراهانی، انگلیسی ها برای انعقاد عهدنامه تجاری بر اساس و همانند معاهده ترکمنچای، اصرار فراوان نمودند و قائم مقام به هیچ وجه زیر بار این خواسته انگلیسی ها نرفت و با استدلال قوی خواسته های آن را لغو نمود.
احمد قوام در زمانه مشروطه فرد فعالی بود. مردی که فرمان مشروطه به قلم او نگاشته شده است. آنگونه که از آثار و خاطرات این دوره نمایان است، او در زمانه ای که تقابل استبداد و مشروطیت شدید شده بود، نقش مهمی در پیروزی مشروطه خواهان داشت.
خریدهای تسلیحاتی شاه بدون نیازسنجی از کشور و اطمینان از وجود زیرساختهای لازم صورت میگرفت. شاه تصور میکرد قدرت نظامی بودن تنها به معنای داشتن تسلیحات زیاد است، از این رو بخش عظیمی از بودجه کشور را به این موضوع اختصاص داده بود.
رابطه شاه با مقامات سیاسی داخلی رابطهای کاملاً مطیعانه و یکطرفانه بود. به گونهای که بسیاری از افراد جرات ابراز واقعیات و یا انتقادات سیاسی را نداشتند.
دشمنان قائممقام، گروه وسیعی از افراد داخلی و نیروهای خارجی بودند که به علت تهدید منافع خود توسط قائممقام وجود او را خطرناک دانسته و خواهان حذف او بودند.
بختیار که خوشبینانه مصمم به حفظ رژیم پهلوی بود، تصور میکرد میتواند با ممانعت از ورود امام به ایران اعتراضات را سرکوب کند. او حتی در جهت تحقق این هدف، حاضر به ملاقات و مذاکره با امام نیز شد..
حزب رستاخیز یکی از مهمترین اقدامات شاه در متمرکز کردن قدرت و شناسایی مخالفان رژیم بود. با این حال شاه با توجیه حفظ حقوق حزب اقلیت و ایجاد عدالت میان حزب اقلیت و اکثریت به تأسیس این حزب پرداخت.
ارتشبد غلامعلی اویسی از فرماندهان ارشد نظامی در دوره پهلوی دوم، در سال 1297 در یکی از روستاهای قم به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی خود را در مدارس قم گذراند و بعد از اتمام دوره دبیرستان وارد دانشکده افسری شد. او توانایی و یا تبهر خاصی در امور نظامی نداشت و عملاً نیز در دوران آموزشی خود تلاشی برای یادگیری امور نظامی نشان نمیداد.
مقامات و سازمانهای سیاسی آمریکا با ابلاغ پپامها و دستورات خود به مأموران سیاسی حاضر در ایران، ضمن پیگیری حوادث، به مداخله در تحولات ایران نیز میپرداختند. با این حال پیامهایی که به آن افراد مخابره میشد گاه با تفاوتها و تناقضات زیادی مواجه بود و همین موضوع نشان دهنده دستپاچگی مقامات آمریکائی در اتخاذ یک تصمیم واحد و مشترک بود.