شاه توسعه سیاسی و اقتصادی یکی از اولویتهایی بود که شاه تصمیم داشت به هر قیمتی به آن دست یابد. چنانچه آسیب به محیط زیست از نظر شاه در برابر این توسعه، ارزش و اهمیت چندانی نداشت. این موضوع باعث شد تا بخش مهمی از منابع زیست محیطی ایران در این دوره فدای توسعه شتابزده گردد.
دوران حکومت رضاشاه از آغاز تا پایان آن را میتوان از ابعاد مختلفی دوران متفاوت سیاسی دانست. این دوران که حدوداً پانزده سال به طول انجامید، مواجهه حکومت با مردم باعث شد تا در نهایت حکومت سیاسی پهلوی اول را دورهای از استبداد مطلق بنامند
تعداد بهائیان در دوره حکومت پهلوی دوم، رشد فزایندهای به خود گرفت. این روند به دلایل مختلفی اتفاق افتاد؛ اما یکی از دلایل مهم آن به نگرش شاه نسبت به بهائیان مربوط بود. شاه تصور میکرد بهائیان از نظر سیاسی، هیچ تهدیدی محسوب نمیشوند.
بسیاری معتقدند که قرارداد کنسرسیوم، وضعیت ایران را از لحاظ اداره نفت و درآمد آن بهتر کرد. اما آمارها حکایت از آن دارد که بعد از کنسرسیوم نیز همچنان کشورهای غربی، بیشترین استفاده را از نفت ایران بردند.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332، سازمان امنیتی و اطلاعاتی ساواک تشکیل شد. ظاهرا هدف این سازمان دفاع از استقلال کشور بد؛ اما عملا سااک به نهادی ضدمردمی و علیه مخالفان حکومت تبدیل شد. تشکیل ساواک در سال 1335 شکل قانونی به خود گرفت و در قوانین بدین شکل منعکس شد.
ایران در دوره رضاشاه در برخی از سالها با تراز تجاری خوبی نسبت به کشورهای اروپایی و حتی کشور آمریکا مواجه بود. احتمالا این موضوع باعث ایجاد این تصور میشود که وضعیت اقتصادی مردم در آن دوره بسیار خوب بوده است؛ اما واقعیت چیز دیگری است.
روابط اقتصادی ایران و آمریکا در دوره رضاشاه با فراز و نشیبهای زیادی همراه بود. در برخی از دورهها این روابط بر پایه همکاری کامل و در دورههای نیز همراه با تنش و اختلافات گسترده بود. نمونهای از این اختلافات را میتوان در سال 1315 شمسی مشاهده کرد.
ارتش حکومت پهلوی، روابط چندان نزدیک و خوبی با مردم نداشت. این موضوع گرچه ناشی از عوامل متعدد بود، اما یکی از دلایل اصلی آن، انتظارات و تربیت خاص نظامیان توسط حکومت بود. این موضوع نقش مهمی در دور شدن نظامیان از مردم داشت.
شهید بهشتی، یکی از روحانیون دلسوز و مردممدار بود. درواقع رافت نسبت به مردم حتی به دشمنان اسلام نیز یکی از ویژگیهای بارز ایشان بود که گاه از سوی برخی از علما مورد انتقاد نیز قرار میگرفت.
در دوره رقابت شوروی و آمریکا، چندین دکترین سیاسی از سوی آمریکا مطرح شد که بخش مهمی از آنها به حامیان آمریکا و یا کشورهای جهان سوم مربوط بود. دکترین کندی از جمله این دکترینها است که طرح آن تحولات تازهتای را برای ایران به همراه آورد
ایران به طور کامل تابع سیاست های آمریکا در منطقه و جهان بود. در اوج جنگ سرد و زمانی که آمریکا و شوروی در آستانه جنگ با یکدیگر قرار داشتند، ایران نیز حالت تخاصمی خود با شوروی را حفظ کرد و در مقابل در زمانی که خبرها حاکی از تلطیف جنگ سرد شد، ایران نیز به سمت شوروی حرکت کرد...
وقتی موضوع رفراندوم انقلاب سفید مطرح شد، بسیاری از مردم و روحانیون به مخالفت با آن برخواستند. مخالفت برخی از روحانیون با این لایحه به حدی زیاد بود که خواهان اقداماتی خاص جهت متوقف کردن آن بودند. روحانیون قبل از انجام آن اقدامات، با امام مشورت میکردند؛ اما امام با هر اقدام مخالفتآمیز در برابر رفراندوم نیز موافق نبودند
موضوع فرهنگی و تعارضات مربط به آن یکی از مشکلات اصلی حکومت پهلوی بود که باعث ایجاد فاصله و اختلاف میان حکومت و مردم نیز شده بود. این نوع تعارض منشا بدبینیهای خاصی از سوی مردم نسبت به حکومت پهلوی و از جمله خاندان پهلوی بود
با توجه به پذیرش احکام و مقررات نورانی دین مقدس اسلام توسط اکثریت ملت ایران، مفهوم حکمرانی و نحوهی اِعمال حاکمیت در نظام جمهوری اسلامی ایران متناسب با آموزههای دینی و فرهنگی جامعه است. قانون اساسی ایران در اصول متعددی حق حاکمیت را به عنوان یک حق الهی معرفی و آن را متعلق به ملت دانسته است به نحوی که اداره تمامی امور کشور باید از طریق انتخابات برگزار ...
مجلس به دلیل بعد استبدادی حکومت، عملا هیچ اختیاری در برابر رضاشاه نداشت. با این حال بعد از تصفیه مخالفان رضاشاه، مجلس نیز ماهیتی ضدملی پیدا کرد و به ابزاری فرمایشی جهت برآوردن منویات حکومت تبدیل شد.
افرادی که در دفت امام حضور داشتند هر کدام به کاری مشغول بودند. کارهای مربوطه طیف وسیعی از فعالیتها را شامل میشد که همگی در راستای فعالیتهای سیاسی و فرهنگی بود. چنانچه بسیاری از کسانی که در دفاتر مربوط به امام حضور داشتند بر کار و فعالیت شبانه روزی تاکید داشتند.
آمریکا بعد از اتمام جنگ جهانی دوم که مصادف با سقوط حکومت رضاشاه بود، وارد صحنه سیاسی ایران شد. البته حضور این کشور تا قبل از کودتای 28 مرداد چندان پررنگ نبود. اما بعد از کودتا آمریکا به مهمترین بازیگر خارجی در ایران تبدیل شد:
بسیاری از درجهداران نظامی، به دلایل سیاسی به جایگاههای بالای نظامی دست مییافتند. در کنار اقدامات سیاسی، قتل، حذف و شناسایی مخالفان حکومت از دیگر اقداماتی است که نظامیان جهت ارتقا نظامی به آن متوسل میشدند.
رضاخان به اصول دموکراسی و نهادهای مدنی همچون حزب، اعتقادی نداشت. او وجود افراد قوی ولو تابع را نیز مانعی در برابر قدرت خود میدید و تنها بر ارتش قوی تکیه داشت. از این رو افرادی چون تیمورتاش علیرغم دوستی نزدیک با شاه، به راحتی از دایره قدرت سیاسی کنار گذاشته شدند