علی امینی یکی از جنجالیترین نخستوزیران حکومت پهلوی بود. در دوران نخستوزیری او شایعات چندی مبنی بر کودتای او علیه شاه مطرح شد و شاه همواره از قدرتیابی او واهمه داشت. به خصوص آنکه وی از حمایت کامل آمریکا نیز برخوردار بود. با این حال شاه به دلایل دیگری نیز دل چندان خوشی از امینی نداشت
در مورد میزان تأثیر اصلاحات ارضی در گسترش بازار و بویژه در افزایش تقاضای بخش روستائی برای محصولات، بقیه کشور، تردیدهای زیادی وجود دارد. دهقانان ممکن است بیشتر تولید کنند، اما بیشتر هم مصرف میکنند و گاه پولشان را در کالاهائی سوای محصولات بخش صنعت خرج میکنند. ثانياً توزیع نابرابر زمین لزوماً به نابرابری در درآمد منجر میشود.
یکی از ویژگیهای خاص امام که بعدها در رهبری ایشان هم مؤثر افتاد، موضوع قاطعیت ایشان در برخورد با مردم و مسائل پیش آمده بود. برخی منتقد این قاطعیت بودند، اما همین ویژگی اخلاقی باعث شده بود که ایشان بسیاری از مسائل را به دور از تعارفات معمول پیش برند و افراد زیادی نیز به محفل حامیان ایشان ملحق شوند.
یکی از عوامل مهمی که ضربه نهایی به حکومت پهلوی را وارد کرد؛ موضوع تسلیم شدن ارتش و اعلام وفاداری آن به امام و انقلابیون بود. این اقدام همزمان با سخنرانی امام و دعوت او از ارتش به ملحق شدن ارتش و نظامیان به مردم انقلابی به صورت کامل محقق شد.
یکی از مسائلی که بر تسریع روند پیروزی انقلاب تأثیر زیادی گذاشت، موضوع فاصله گرفتن ارتش از حکومت و نزدیک شدن آن به مردم بود. ارتش مقارن با نزدیک شدن پیروزی انقلاب، به سیاست مماشاتطلبانه با مردم روی آورد و همین موضوع باعث تزلزل روحیه ارتشیان مدافع حکومت شد.
«قمرالملوک وزیری» آوازهخوان مشهور دوره رضاشاه نقل کرده است: امیراحمدی آقاخان امیرلشگر غرب که از افسران رضاخان بود موقعی که لرستان را فتح کرد، من و مرتضی خان و تمام درباریان و بزرگان وقت را به خانهاش دعوت کرد. پس از آن که خواندم و گل به سرم ریختند امیرلشگر مرا خواند، دستم را بوسید و پیش خود نشاند و روکرد به پیشخدمتها و گفت بروید خورجینی را که از ...
ارتقا و پیشرفت در سلسله مراتب حکومت پهلوی به تمکین کامل از شاه و خدمتگزاری به او داشت. به عبارتی آنچه که تعیین کننده و اساسی بود، نه تخصص و شایستهسالاری، بلکه موضوع خدمتگزاری و میزان ارادت به خاندان پهلوی بود.
سیستم سیاسی بسته حکومت پهلوی، راه را بر هر گونه انتقاد بسته بود. به گونهای که هیچکسی حق انتقاد از شاه را نداشت و در صورت انتقاد با تهدید مواجه میشد. شاه با منتقدان خارجی خود نیز سر سازش نداشت و نسبت کوچکترین انتقادات نیز واکنشهای تندی نشان میداد.
موضوع غلبه فرهنگ غربی بر کشور، یکی از چالشها و موضوعات اصلی مخالفان و ناراضیان سیاسی با حکومت بود. فرهنگ غرب به قدری در کشور رواج یافته بود که حساسیت گروههای سنتی و مذهبی را برانگیخته بود. به خصوص آنکه خود شاه نیز حامی و مروج فرهنگ غرب بود.
هلند یکی از کشورهای مهم استعمارگری بود که بعد از اسپانیا و پرتغال به امید دستیابی به ثروت و سرزمینهای بیشتر وارد رقابتهای استعماری شد. این کشور نیز اشتهای سیرناپذیری در کسب مستعمرات داشت. هلند در این مسیر به تشکیل کمپانیهای استعمارگری پرداخت.
محمدرضاشاه نیز همانند پدرش هیچ نوع انعطاف پذیری برای اقدامات و انجام تغییرات در ساخت قدرت بسته سیاسی خود که مشارکت و انتقاد پذیری را تشویق و ترغیب کند، نداشت. محمدرضاشاه به جای توجه به قانون و ایجاد موقعیت مناسب برای فعالیت نهادهای مشارکت قانونی با استفاده از ابزارهای غیرقانونی سرکوب، سعی می کرد بر این مملکت حکم براند.
اما از بعدازظهر روز 21 بهمنماه، در خیابان جام جم، از میدان ونک تا محمودیه جوانان انقلابی همراه کارکنان رادیو و تلویزیون ملی، که در اعتصاب به سر میبردند، زنجیره انسانی تشکیل دادند و تا اواسط روز 22 بهمنماه همانجا ماندند. در این میان، ارتش نیز با چند تانک و نفربر به مردم انقلابی پیوست و به نشانه پیروزی تیر هوایی شلیک کرد.
تگاه حکومت پهلوی عامل هر گونه ثبات سیاسی را در عوامل خارجی تعریف میکرد. به زعم دولتمردان پهلوی، عامل تمام اغتشاشات و بیثباتیهای داخلی در کشورهای خاورمیانه، رشد گروههای چپگرا و تقویت پان عربیسم بود. این در حالی بود که وجود حکومتهای دیکتاتور، نقش به مراتب بیشتری در بروز بیثباتیهای داخلی کشور اعم از ایران داشت.
فرانسه نیز مانند بسیاری از کشورهای غربی، تحولات سیاسی ایران را با دقت هر چه تمامتر زیر نظر قرار داده و براساس آن متوجه جدی بودن بحران سیاسی حکومت پهلوی شده بود؛ چنانکه در کنفرانس گوادلوپ که با حضور رهبران آمریکا، انگلیس، آلمان و فرانسه تشکیل شد، ژیسکار دستن نسبت به سایر رهبران تأکید بیشتری بر اضمحلال قدرت پهلوی در ایران داشت.
نگرانی و خشم مردم لحظهبهلحظه افزایش مییافت. درگیریها شروع شد و با گذشت چند ساعت، شدت گرفت. در این درگیریها، دهها تن به خاک و خون کشیده شدند و شُعارها با فریادهای بغضآلود تکرار میشد: «وای به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد»، «اگر خمینی دیر بیاد، مسلسلها بیرون میاد».
با ردّ اقدامات بختیار توسط مردم انقلابی، وی عملا در مقابل ملتی قرار گرفت که رژیم گذشته را نمیخواست؛ چراکه بختیار میخواست حافظ وضع موجود باشد و غرب نیز همه امید خود را به او بسته بود.
باوجود اهمیت بازار در اقتصاد و سیاست ایران، متاسفانه سفارت آمریکا در ایران رابطه درخور توجهی با بازار و بازاریان نداشت، در حالیکه در گذشته ارتباطات نزدیکی بین آمریکائیها و بازاریان وجود داشته است....
شاه همواره مدعی بود که با اسرائیل رابطه چندانی ندارد و منکر هرگونه مبادله سیاسی، نظامی و اقتصادی با این کشور بود. اما روابط نظامی گسترده یکی از پایههای اصلی روابط فیمابین دو رژیم بود.
براساس اسناد موجود، در سالهای پس از جنگ دوم جهانی کمپانیهای معظم نفتی ایالات متحده آمریکا و مجتمع نفتی رویال داچ شل از انحصار نفت ایران توسط شرکت نفت انگلیس خشنود نبودند و به تسخیر این گنجینه با ارزش چشم طمع داشتند....
رضاشاه در ظاهر به بسیاری از مظاهر حکومت مشروطه وفادار ماند و هیچکدام از آنان را از بین نبرد؛ اما در عمل اقداماتش بنیان مشروطه را از بین برد و باعث لطمه به نهادهای مدنی گردید. از جمله نهادهایی که در راستای اقدامات رضاشاه لطمه دیدند، مجلس، مطبوعات و قانون اساسی بود.