در این باره «تاجالسلطنه» دختر ناصرالدین شاه در خاطراتش مینویسد: «پدر من مقصود عظیمی از این بابت داشت میخواست بداند کدامیک از خانمها با هم دشمنی دارند. این بهترین وسیله برای فهم این کار بود. این بازی عبارت بود از خاموش کردن چراغ و زنان در تاریکی حکم قطعی در آزادی داشتند تا با یکدیگر برخورد کنند و وقتی چراغ روشن میشد، هر کس به همان صورت که بود، دیده میشد. در پایان کار مجروحین مورد الطاف ملوکانه قرار میگرفتند و اشخاصی که لباسشان پاره و بیمصرف شده بود با اعطای پول لباس، سرفراز میشدند»
جوان و تاریخ- کشکول
بهترین و رایج ترین تفریح برای پر کردن اوقات فراغت شاه که آسانتر و دردسترس تر از بقیه به شمار می رفت میهمانی بود. در طول سال به مناسبت های مختلف در اعیاد و جشن های ملی و مذهبی دربار مقامات و شخصیت های سرشناس از نزدیکان شاه تا مقامات خارجی و سفرا را به میهمانی دعوت می کردند. در این میهمانی ها معمولا برنامه های متنوعی از مسابقات سوارکاری و کشتی گرفته تا پخت آش و شعبده بازی و تردستی انجام می گرفت.
در کنار این ضیافت ها میهمانی های هفتگی نیز در دربار جریان داشت. این میهمانی ها که معمولا در حرم سرای شاهی برقرار بود خود با بازی و سرگرمی هایی جانبی توآم می شد. یکی از مشهورترین این بازی ها به "چراغ خاموش" شهرت داشت. این بازی که از سرگرمی های مورد علاقه ناصرالدین شاه به شمار می رفت با خاموش شدن چراغ شروع می شد و فرصتی برای عقده گشایی زنان نسبت به هم بود که معمولا با زد و خورد و جراحت آنها همراه بود.
در این باره «تاجالسلطنه» دختر ناصرالدین شاه در خاطراتش مینویسد: «پدر من مقصود عظیمی از این بابت داشت میخواست بداند کدامیک از خانمها با هم دشمنی دارند. این بهترین وسیله برای فهم این کار بود. این بازی عبارت بود از خاموش کردن چراغ و زنان در تاریکی حکم قطعی در آزادی داشتند تا با یکدیگر برخورد کنند و وقتی چراغ روشن میشد، هر کس به همان صورت که بود، دیده میشد. در پایان کار مجروحین مورد الطاف ملوکانه قرار میگرفتند و اشخاصی که لباسشان پاره و بیمصرف شده بود با اعطای پول لباس، سرفراز میشدند»