در این باره «تاجالسلطنه» دختر ناصرالدین شاه در خاطراتش مینویسد: «پدر من مقصود عظیمی از این بابت داشت میخواست بداند کدامیک از خانمها با هم دشمنی دارند. این بهترین وسیله برای فهم این کار بود. این بازی عبارت بود از خاموش کردن چراغ و زنان در تاریکی حکم قطعی در آزادی داشتند تا با یکدیگر برخورد کنند و وقتی چراغ روشن میشد، هر کس به همان صورت که بود، دیده میشد. در پایان کار مجروحین مورد الطاف ملوکانه قرار میگرفتند و اشخاصی که لباسشان پاره و بیمصرف شده بود با اعطای پول لباس، سرفراز میشدند»