از آنجاییکه ایران همواره تحت نفوذ و یکهتازیهای دو قدرت استعماری انگلستان و روسیه قرار داشت؛ بهرهمندی از کمکهای دولت ثالث جهت تعدیل و متوازنسازی نفوذ دو قدرت روسیه وانگلستان، به عنوان یک اصل تاکتیکی، جهت برونرفت از بنبست سیاسی حاضر مورد استفاده قرار میگرفت. این اصل برای اولین بار در بین جنگهای ایران و روسیه و در زمان فتحعلی شاه قاجار با شروع مذاکرات با دولت فرانسه آغاز شد.
کافه تاریخ- عکس
استراتژی نیروی سوم در تاریخ روابط خارجی ایران، به عنوان یک اصل تاکتیکی، در برهههای زمانی مختلف مورد توجه دولتهای مختلف قرار گرفته است. از آنجاییکه ایران همواره تحت نفوذ و یکهتازیهای دو قدرت استعماری انگلستان و روسیه قرار داشت؛ بهرهمندی از کمکهای دولت ثالث جهت تعدیل و متوازنسازی نفوذ دو قدرت روسیه وانگلستان، به عنوان یک اصل تاکتیکی، جهت برونرفت از بنبست سیاسی حاضر مورد استفاده قرار میگرفت. این اصل برای اولین بار در بین جنگهای ایران و روسیه و در زمان فتحعلی شاه قاجار با شروع مذاکرات با دولت فرانسه آغاز شد. بعدها در زمان ناصرالدین شاه قاجار و صدرات امیرکبیر(اواسط قرن نوزدهم)، امیرکبیر روابط با ینگه دنیا را به صورت جدی در سیاست خارجی ایران مورد توجه قرار داد؛ اما به دلیل عدم جذابیت تحولات ایران برای امریکا، روابط خارجی دو کشور حول محور مبادلات فرهنگی میچرخید. حتی با وقوع انقلاب مشروطه نیز، امریکا تحولات ایران را با نوعی بیطرفی وعدم مداخله دنبال نمود. بزرگترین اقدام امریکا در این دوره، اعزام مورگان شوستر جهت اصلاح وضعیت اقتصادی ایران بود. درواقع عدم مداخله امریکا در تحولات ایران تا پایان جنگ جهانی دوم،وجه بارز سیاست امریکایی بود. تا اینکه شروع جنگ سرد و فضای دوقطبی حاکم بر آن و ورود نفت به عرصه معادلات سیاسی و امنیتی ایران، به یکباره ایران را در کانون توجه استراتژیستهای امریکایی قرار داد.