سولیوان معتقد بود ارتش ایران به جایی رسیده است که توان انجام هیچ کاری را ندارد. به اعتقاد سولیوان، کار شاه تمام بود و باید هرچه زودتر ایران را ترک میکرد...
آمریکا معتقد بود بختیار گزینه مناسبی جهت اداره امور و پایان دادن به اعتراضات است. از این رو افراد زیادی را تحت پوششهای مختلف به ایران فرستاد تا حامل پیام حمایتآمیز آمریکا از بختیار باشند. اما برخی نمایندگان آمریکایی حاضر در ایران، به موفقیت بختیار امید چندانی نداشتند:
«از شنیدن این خبر برزخ شدم. بقیه روز را به گفتگو با «سولیوان» پرداختم. در مورد مقاصد اصلی خودم. به او توضیح دادم و نظر او را جویا شدم. صحبتهای ما مأیوسکننده بود. «سولیوان» معتقد بود ارتش ایران به جایی رسیده است که توان انجام هیچ کاری را ندارد. به اعتقاد سولیوان، کار شاه تمام بود و باید هرچه زودتر ایران را ترک میکرد. به اعتقاد او بختیار هم نمیتوانست دولت تشکیل دهد. سولیوان در شرایط ایران زندگی کرده بود، اما برای من هم دشوار بود پیشبینی او را بپذیرم که بختیار شکست خواهد خورد. آن هم در شرایطی که هنوز سرکار نیامده بود. من با اطلاع از تجارب و اراده قاطع سولیوان و اعتقادات شخصی او به اختلاف نظر خود با او در جهت انجام وظیفه، پی بردم. برای من، عجیب بود که با دستور رئیسجمهوری، وارد ایران شدیم که همه را وادار به حمایت از بختیار کنم، اما از نماینده رئیسجمهوری شنیدم که بختبار قبل از آغاز بازی، شکست خورده است. در حقیقت، سفیر معتقد بود که باید بختیار را حذف کنیم و مستقیماً به سراغ بازرگان برویم.»1