اگرچه طی سال 1973-1974درآمد فروش نفت کشور از سالی ۵ میلیارد دلار به سالی ۲۰ میلیارد دلار رسید و ایران به یکی از کشورهای ثروتمند جهان تبدیل شد، ولی بالغ بر نصف جمعیتش را افراد بیسواد تشکیل میدادند.
بعد از آنکه قیمت نفت چند برابر شد، شاه برنامههای زیادی را در بخشهای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طرحریزی کرد؛ اما بسیاری از این برنامهها در حالی مطرح شدند که وضعیت کشور از نظر اجتماعی با مشکلات عدیدهای روبرو بود. درواقع تا قبل از افزایش قیمت نفت اقدامات خاصی در زمینه اعتلای فرهنگ و وضعیت اجتماعی کشور صورت نگرفته بود.
«طی سه سالی که در سازمان حمایت از کودکان به خدمت اشتغال داشتم، دگرگونیهای فراوانی از نظر اجتماعی و سیاسی در جامعه ایران پدید آمد. بخصوص سال ۱۹۷۳، که هم برای من سال سرنوشتسازی بود (رها کردن شغل سیاسی در وزارت خارجه و رو آوردن به يك خدمت «انسان دوستانه» و تحصیل در دانشگاه ملی)، و هم برای ایران - بلکه تمام جهان صنعتی - سال سرنوشتسازی محسوب میشد. در ماه دسامبر ۱۹۷۳ بعد از اجلاس فوقالعاده سازمان اوپك در تهران، قیمت نفت به ابتکار شاه افزایش چشمگیری یافت و به دنبال آن با جاری شدن سیل مبالغ هنگفت حاصل از فروش نفت به سوی ایران بود که شاه توانست ادعا کند: ایران را تا ۲۰ سال آینده به سطح ۵ قدرت اول جهانی خواهد رساند. اگرچه طی سال بعد، درآمد فروش نفت کشور از سالی ۵ میلیارد دلار به سالی ۲۰ میلیارد دلار رسید و ایران به یکی از کشورهای ثروتمند جهان تبدیل شد، ولی بالغ بر نصف جمعیتش را افراد بیسواد تشکیل میدادند و کماکان در فهرست کشورهای عقب افتاده جا داشت. من نیز که به خاطر شغل خود در سازمان حمایت از کودکان، با طبقات پایین جامعه تماس مستقیم داشتم، با توجه به انواع محرومیت و معایب اجتماعی موجود در کشور، اصلا نمیتوانستم درك کنم که واقعاً چطور امکان دارد فقط با افزایش ثروت کشور بتوان برای هزاران مسأله ریشهدار اجتماعی راه چارهای یافت؟....»