پدیده لوطیگری و فرهنگ عیاری، در گستره تاریخ یکجانشینی و شهرنشینی در ایران پیشینهای دراز دارد. جماعتی بسیار در تاریخ ایرانزمین، دعوی صفت پهلوانی داشتهاند؛ آنان گاه نیز نهادی اجتماعی برپا کردهاند اما درستی یا نادرستی مدعاهای آنان را برگهای پرشمار تاریخ نشان میدهند. عیاران، شطاران، شاطران، باباشملها و داشمشدیها، همگی از این مدعیاناند.
لوطی و لوطی گری يك پديده اجتماعی شهری ديرپا در حيات اجتماعي جامعه ايراني است كه درك و فهم كاركردهاي آنان، متضمن بررسي عميق تر آنان در زمينه گسترده اي از تاريخ اجتماعي ايران است . منظور از لوطيان در در دوره قاجاریه، اشاره به گروهي است كه نقش بسيار آرماني آنها را بايد در عياران و اهل فتوت دوره هاي پيش از دوره قاجار جستجو كرد. در واقع لوطيان يا طبقه معروف به داش و مشدي هاي دوره قاجار، تشكيلاتي بودند از جريان نيرومند عياري و فتوت كه هنوز در برخي از آنان رگه هايي از ارزش هاي پهلواني الهام بخش بود و ارزش هايي چون شجاعت، وفاداري، پاكدامني و حفاظت از محله و شهر و عدالت آنان را مجذوب مي ساخت. اعضا اين گروه مي كوشيدند بر طبق مرام جوانمردي يا لوطي گري زندگي كنند . هر كس براي دستيابي به امتياز جوانمرد مي بايست به حمايت از ضعيف و مخالفت با ستم قد برافرازد، به وعده خود وفا كند و به راستي سخن گويد. جوانمرد مي بايست نسبت به حطام دنيوي بي اعتنا باشد و از دوستان خود هيچ چيز را مضايقه نكند؛ البته در جوار اين گروه از لوطيان، تعداد قابل توجهی به فساد گراييده و با از دست دادن ارزش هاي اخلاقي به عنوان ابزار نيرومند اصحاب قدرت در منازعات سياسي و مذهبي به خدمت گرفته شدند.
منبع: لمبتون، نگرشي بر جامعه اسلامي ايران، ترجمه يعقوب آژند، تهران: مولي، بی تا، ص 18