یکی از جدیترین مخالفتهایی که بعد از قانون کشف حجاب صورت گرفت، واقعه گوهرشاد بود. در این واقعه که یکی از جدیترین رویاروییهای مردم با حکومت بود، عوامل حکومت چهره واقعی خود را نشان دادند و با خشونت تمام، مردم را سرکوب کردند. در بخشی از ماجرای گوهرشاد آمده است
مسافران از گریه و زاری آن غلام به ستوه آمدند و از آن میان بهلول از صاحب غلام خواست تا اجازه دهد به طریقی آن غلام را ساکت نماید . بازرگان اجازه داد . بهلول فوری امر نمود تا غلام را به دریا انداختند.
در شهر بغداد تاجری بود که به امانتداری و مروت و انصافو مردم داری شهره شهر شده بود و بیشتر اجناسمطلوب آن زمان را از خارج وارد می نمود و با سود مختصری به مردم می فروخت و از این لحاظ محبوبیتی خاصبین مردم پیدا کرده بود و نیز رقیب و همکار تاجر یکن فرد یهودی بود که خیلی سنگدل و بیرحم بود و برعکس آن تاجر همه مردم مکروهش می داشتند و اجناس خود را باسود گزاف ...
روزی بهلول وارد قصر هارون شد و چون مسند ( جای ) خلافترا خالی و بلامانع دید فوراً بدون ترس بالا رفت و بر جای هارون قرار گرفت . چون غلامان خاص دربار آن حال را مشاهده کردند فوراً بهلول را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین آوردند . بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سر رسید و دید بهلول گریه می کند .