در اوایل دوران جنگ تحمیلی در منطقه سر پل ذهاب دیده بانی و آتش خمپارهها را هدایت میکردم؛ یک روز که مشغول دیده بانی بودم، هدفی را در دوربین دیدم و با بیسیم به نیروهای تازه کار گفتم یک گلوله خمپاره بیندازید که اتفاق عجیبی افتاد.
جوانهایی که برای اعتقادات خودشون حاضرن یواشکی جونیشون رو فدا کنند و یواشکی پیکرشون برگرده و بهشون بگن گمنام؛ حالا با ساخت یک «پیج» میخواهند این اعتقادات رو ازشون بگیرند.