حزب رستاخیز به دستور محمدرضا شاه تأسیس گردید و به عنوان تنها حزب قانونی مطرح شد و نظام تک حزبی در ایران شکل گرفت. به نحوی عضویت در آن اجباری شد. شاه تهدید کرد : “هر کس نمی خواهد به عضویت آن درآید باید کشور را ترک کند." تأسیس این حزب با مخالفت علما مواجه شد و امام خمینی آن را تحریم کرد. این حزب در نهایت در مهرماه 1357 منحل گردید.
پس از اقدام شاه در انقلاب شاه و مردم، از آنجا که محبوبیت شاه آنچنانکه میبایست زیاد نشده بود، وی در قالبی جدید و بهشکل سازمانی و از بالا و به اسم تحزب (که ذاتاً ناشی از جامعهی مدنی است) تلاش نمود تا به افزایش مشروعیت خود بپردازد.
اعلام انحلال احزاب چندگانه و تأسیس حزب رستاخیز در یازدهم اسفند 1353 انعکاس قابل توجهی در محافل داخلی و خارجی پیدا کرد و تعبیر و تفسیرها پیرامون آن فراوان شد. در این میان مردم بیاعتنای کشور و نیز مخالفان سیاسی حکومت این اقدام شاه را گامی دیگر در راستای گرایش بیشتر او به شیوه استبدادیتر حکومت ارزیابی کردند. مطرحترین مخالف رژیم شاه، آیتالله خمینی ...
استفتاء از آیتالله میرزا محمدحسن شیرازی درباره استعمال تنباکو و یا رفع امتیاز، همراه با پاسخ نامبرده در حاشیه نامه مبنی بر حرام بودن آن به هر شکل و عدم منع آن در صورت لغو امتیاز، و تأیید حکم توسط شیخ فضلالله نوری
ایده ازآن خود شاه بود یا عدهای از نزدیکان تحصیلکرده از آمریکا برگشتهای مانند «هوشنگ نهاوندی»، «علینقی عالیخانی» و... ابتکار «فرح» بود یا «عَلم»؟ براساس گزارش ساواک در سال 57، اعضای قدیم حزب ایراننوین در روزهای احتضار «رستاخیز» معتقد بودهاند که ایده تشکیل حزب، ناشی از وسوسههای «علم» و عدهای تودهای سابق که در حزب مردم فعالیت داشتند بوده است!...
نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم ملت حرام و کمک به ظلم و استیصال مسلمین و مخالفت با آن از روشن ترین موارد نهى از منکر است.
صبح شرفیاب شدم، شاهنشاه با آن که به صورت ظاهر relaxed (راحت) بودند و پاهاى مبارک را روى میز گذاشته بودند ولى با انگشتشان روى میز مى کوبیدند و تا مدتى متوجه من نشدند. این علامت درگیرى فکرى شدیدى است که من گاهى در شاهنشاه دیده ام..
روز پنجم شهریور 1363 احسان طبری تئوریسین حزب منحله توده در یک برنامه تلویزیونی در رابطه با عملکرد این حزب تصریح کرد مارکسیسم در جامعه ایران حیثیت خود را از دست داده است.
حزب رستاخیز ایران، که در اواخر سلطنت پهلوی دوم بهوجود آمد، علاوه بر آن، کارکردهای دیگری را نیز برای حکومت استبدادی شاه به همراه داشت؛ از جمله اینکه قرار بود بر شکست انقلاب سفید شاه به شکل نرم و ماهرانهای سرپوش گذارد و همچنین با ترویج اندیشۀ ظلالهی شاه، ایدئولوژی شاهنشاهی را تعمیق و گسترش دهد.
بعد از کودتای 28 مرداد تعدد احزاب آن گونه که در فاصله سال های 1320 تا 1330 جریان داشت به فراموشی سپرده شد و فعالیت های حزبی به دو حزب ایران نوین و مردم محدود گردید. گفتنی است دو حزب مذکور زیر نظر شاه کنترل می شدند و در میان مردم به احزاب «بله قربان» و «چشم قربان» شهرت داشتند.
برای دیکتاتوری که تصور می کرد حکومت از درون پوسیده اش در اوج اقتدار است ، هرگز باور نکردنی بود که همین تصمیم موجب شود روند سقوط حکومت پهلوی سرعت بیشتری پیدا کند. بطوریکه تنها چهار سال بعد دودمان پهلوی با حرکت توفنده انقلاب اسلامی مردم ایران به باد فنا سپرده شد.
یک فقره چک به مبلغ 150 میلیون تومان در مورخه 5/9/1357 مربوط به والاحضرت اشرف پهلوی جهت وصول و تبدیل به ارز و صادر کردن به کشورهای خارج به بانک مرکزی برده شده ولی مسوولین بانک چک مورد نظر را پرداخت ننمودهاند
والاحضرت شمس فرمودند مقداری از زمینهایشان را بخرم. عرض کردم پول ندارم.فرمودند چقدر داری عرض کردم صدهزارتومان فرمودند همان را بده و سیصدهزارتومان هم سفته بده در نتیجه زمینهایی را که به درد نمیخورد خریدم.