در ذیحجه سال 1332، با وجود وقوع جنگ در اروپا، قیمت ارزاق هنوز در ایران ترقی نکرد، تجارت کشور به کلی سقوط نمود و همه چیز گران شد، الّا غلات. گندم خرواری هفت تومان، جو چهار تومان، کشمش پنج تومان و پنبه یک تومان خریداری میشد
بحران 1296 که از آن با بحران نان نیز یاد شده است، همزمان با تحولات ج.ج.ا.ل در ایران رخ داد. گرچه وقوع ج.ج.اول و شعلهور شدن دامنه این جنگ به کشور، باعث تشدید بحران نان شد؛ اما تاثیر عوامل داخلی نیز بسیار پررنگ بود:
«بخشی از بحران نان در ایران، محصول جنگ بود، اما واقعیت این است که عوامل داخلی سهم مؤثرتری داشتند. در ذیحجه سال 1332، با وجود وقوع جنگ در اروپا، قیمت ارزاق هنوز در ایران ترقی نکرد، تجارت کشور به کلی سقوط نمود و همه چیز گران شد، الّا غلات. گندم خرواری هفت تومان، جو چهار تومان، کشمش پنج تومان و پنبه یک تومان خریداری میشد. چند ماهی بعد از وقوع جنگ بود که گزارشهایی ناشی از وقوع قحطی در اروپا، لابلای جراید ایران راه یافت. در سال 1916 مطابق با 1334 قمری، بحران مواد غذایی در اروپا شدت گرفت. قحطی فراگیری اتفاق افتاد که مردم را وحشتزده ساخت. در اروپا نه تنها مواد غذایی کمیاب شد و در این زمینه قحطی وجود داشت، بلکه بسیاری از مایحتاج عمومی یا نایاب بود و یا بسیار گران. به طور مثال عین السلطنه به نقل از مطبوعات پایتخت گزارش میدهد در برخی کشورها قیمت زغال سنگ به قیمت نقره رسیده است. قحطی سال 1917 یکی از وحشتناکترین فاجعههای انسانی در برخی کشورهای اروپایی به ویژه آلمان بود که دامنه آن تا سالهای بعد هم امتداد یافت. وحیدالملک شیبانی که در کنفرانس سوسیالیستها در استکهلم شرکت نموده بود، نقل میکند جراید سوئد مینویسند از پنجاه سال پیش تاکنون چنین خشکسالی در شمال اروپا سابقه نداشته است: «در بعضی جاها مواشی از نبودن علف و خشک بودن مزارع و مراتع تلف شده اند. در همه جای شمال اروپا حاصل رنگ خوشی ندارد.» او نقل میکند که به هنگام اقامتش در سوئد، باران خوبی باریدن گرفت، اما این باران فقط برای سبز کردن اراضی و کشت سیب زمینی میتوانست مفید باشد.»
منبع: حسین آبادیان، ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص 228