۰
plusresetminus
کارکرد مجالس عزاداری در دوره قاجاریه

تأثیر مجالس عزاداری امام حسین(ع) بر زنان دوره قاجاریه

زنان ایران در عصر قاجار شدیدا نامحرم گریز و خانه نشین هستند به طوری که اگر مجبور به خارج شدن از منزل باشند باید طوری بیرون بیایند که حتی صورت و انگشتان دست و پای آنها را کسی نبیند و در عین حال وقتی خبر تبعید آیت اللّه میرزای آشتیانی در تهران پخش می شود، سراسیمه به خیابان ها ریخته و شروع به سر و صدا می نمایند.
تأثیر مجالس عزاداری امام حسین(ع) بر زنان دوره قاجاریه
نویسنده: رضا رمضان نرگسی







مقدمه

در شکل دهی هویت زن ایرانی، عوامل متفاوتی دخالت داشته و دارند که از اینها می توان به عوامل طبیعی (محیط جغرافیایی)؛ عوامل فرهنگی و اجتماعی مثل: احکام، عقاید، باورها، آموزه های دینی، آداب و رسوم قبیله ای و ... اشاره کرد. کتاب های زیادی نیز مفصلاً به توضیح و شرح بسیاری از عوامل فوق پرداخته اند.

 

در مراجعه به کتاب های مربوطه اثری که اختصاصا به بررسی نقش آموزه های شیعی در زنان ایرانی پرداخته باشد یافت نشد و حتی مقاله ای تحت این عنوان به دست نیامد، از آن جایی که یکی از شاخصه های اختصاصی مکتب تشیع، برگزاری مراسم عزاداری ائمه اطهار(ع) و مجالس روضه خوانی می باشد، بنابراین در این مقاله سعی شده تا با تأکید بر نقش مجالس روضه خوانی، در شکل گیری شخصیت و هویت بخشی به زنان معاصر پرداخته شود.

 

دورنمای کلی مجالس عزاداری در ایران بعد از صفویه

روی کار آمدن صفویان صرفا یک دگرگونی سیاسی یا تعویض قدرت سیاسی خاندان حاکم بر ایران نبود. از دیدگاه تاریخ سیاسی ایران، دست کم در ایران پس از اسلام، معمولاً در جابه جایی قدرت از فردی به فرد دیگر و حتی از خاندانی به خاندان دیگر در ساختار مذهبی فرهنگی و دیوانی تغییری روی نمی داد زیرا حکّام بعدی ادعای فرهنگی ویژه نداشتند بلکه تنها هدف آنها کسب قدرت سیاسی بود،(1) اما با روی کار آمدن صفویه همه بنیان های فرهنگی کشور دچار تغییر شد زیرا قبل از هر چیز دعاوی فرهنگی خاص است که سلسله صفویه را از سلسله های پیشین جدا می کند.

 

با بدست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعیل اول و اعلان رسمیت مذهب تشیع، به عنوان آئین ملی کشور، به یکباره مکتب تشیع، دین رسمی کشور شد اما تا ریشه دواندن این فرهنگ در عمق و جان مردم و آشنایی مردم ایران با آموزه های شیعه گری مدت زمانی به طول انجامید. زیرا هنگامی که مذهب اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی کشور اعلام شد، «صفویان با این مشکل روبه رو شدند که مردم از احکام تشیع اثنی عشری، از مسائل مذهب حق جعفری و قواعد ائمه اثنی عشری آگاهی نداشتند ... زیرا از کتب فقه امامیه چیزی در میان نبود.»(2) به طوری که برای ترویج این مذهب با مسئله کمبود یا فقدان علما و کتب دینی مواجه شدند. بنابراین تلاش کردند تا «دانشمندان عرب شیعه را از هر جایی که امکان داشت به ایران آوردند. این علما از دو ناحیه به ایران می آمدند. یکی بحرین و دیگری جبل عامل در سوریه.»(3)

 

با ورود علما به ایران تبلیغات برای پیشرفت مذهب تشیع نیز گسترش یافت و به تبع آن عناصر فرهنگ تشیع نیز گسترش یافت، که از جهات گوناگون شایسته بحث و بررسی می باشد.

 

یکی از این عناصر فرهنگیِ خاص که تأثیر شگرفی روی فرهنگ عمومی زنان ایران گذاشت به طوری که در شناخت هویت زن ایرانی معاصر، این عنصر را همواره باید مدّ نظر قرار داد، مسئله عزاداری برای امام حسین(ع) و برپایی مجالس روضه خوانی بود.

 

 

هر چند سوگواری برای امام حسین(ع) از مدت ها قبل ـ از زمان ائمه(ع) ـ کم و بیش به صورت پنهانی و نیمه پنهانی وجود داشت، و در زمان سلاطین آل بویه (در سال 334ه··· .ق و 963م) نیز وسعت یافته و از دایره تنگ نوحه سرایی در خانه ها و مجالس خصوصی و ... به دایره بازارها و آشکارا و با حرکت به خیابان ها و کشاندن مردم به سینه زنی و ... مبدل گردید،(4) اما هیچ گاه تا قبل از روی کار آمدن صفویه به صورت یک نهاد اجتماعی قدرتمند در نیامد به طوری که با رفتن سلسله آل بویه این سنت نیز رو به اضمحلال نهاده و با روی کار آمدن سلجوقیان به کلی پایان یافت.(5) بنابراین با تغییر سیاست حکومت های محلی که در مناطق مختلفه ایران حکومت را به دست می گرفتند تغییرات و دگرگونی هایی از نظر قوت و ضعف در مسئله اقامه عزاداری بر امام حسین(ع) روی می داد.(6) اما با روی کار آمدن صفویه و تشکیل یک دولت مرکزی مقتدر و اهتمام و کوششی که در برگزاری عزای حسینی در داخل و خارج خانه در مساجد، تکیه ها، معابد و بازار و ... داشتند،(7) موجب شد تا عزاداری امام حسین(ع) به صورت یک نهاد اجتماعی در آید. به این معنا که بعد از اضمحلال سلسله صفویه نه تنها این سنت از بین نرفت، بلکه روز به روز بارورتر و تنومندتر شد و اگر در روز اول کارکردی جز احیاء عزاداری و سوگواری نداشت، به مرور ایام کارکردهای دیگری به آن اضافه شد.

 

تأثیر مجالس عزاداری امام حسین(ع) بر زنان دوره قاجاریه

این تأثیر در دو موضوع حائز اهمیت است:

موضوع اول: مجالس عزاداری سالار شهیدان کارکردهای گوناگونی همچون، کارکرد تعلیمی، کارکرد انسجام بخشی، شورآفرینی، سوگواری و ... داشته و دارد که در این میان کارکرد تعلیمی آن مورد بحث ماست.

 

ابتدا کارکرد تعلیمی مجالس محرم و صفر چندان وسیع نبود یعنی نوحه سرایان، شاعران و مدیحه گران معمولاً به اطلاع رسانی در مورد حادثه کربلا و حداکثر حوادث کوفه و شام و مدینه اکتفا می کردند و تلاش در زنده کردن و زنده نگه داشتن اصل مراسم عزاداری محرم و صفر بود.

 

به طوری که از سال 334ه··· .ق در روز عاشورا زن ها از خانه بیرون می آمدند، سیلی به صورتشان می زدند و بر امام حسین نوحه سرایی می کردند و این عادت و رویه هر سال در روز عاشورا (تا اواسط قرن ششم) استمرار داشت.(8) و اعلان سیاه پوشی در دهه اول محرم الحرام بزرگ ترین رویه ای بود که معزالدوله بویهی اول آن را رسم کرد و این عادت مشهورترین عادات شیعه شد.(9) همچنین زن ها شب ها و مردان روزها با سر و پاهای برهنه برای عزاداری بیرون می آمدند و با تعزیت، به همدیگر تحیت و سلام می کردند و برای حادثه غمبار حسین(ع) محزون می شدند.(10)

 

یا دعبل خزاعی وقتی اشعارش را در رثای آن بزرگوار می خواند، به وضوح پیداست که تلاش دارد تنها عمق فاجعه را به حضار نشان دهد.

 

اما در عصر قاجار خصوصا اواخر عصر قاجار تا عصر حاضر، تغییرات عمده ای در مجالس عزاداری داده شد. یکی از آن تغییرات اطلاع رسانی و تبلیغ عمومی دین اعم از احکام و فقه، کلام و سایر معارف دینی در مجالس عزاداری است. یکی از علل این امر می تواند این باشد که در یکی دو قرن اخیر مداحان و شاعران از روضه خوان ها و (وعاظ) تمایز یافته اند. یعنی اگر در قرون اولیه، دعبل هم شاعر بود، هم خواننده شعر و هم مصیبت خوان، از دوره قاجار به بعد این وظایف تقسیم شده و هر کسی کار معینی را انجام می دهد. لذا وعاظ فرصت بیشتری را دارند تا معارف دینی را هم به عزاداران بیاموزند و مداحی و نوحه سرایی را به مداحان و نوحه سرایان واگذار کنند. در شرایطی که زنان از اولین امکانات آموزشی بی بهره بودند، این مجالس فرصت خوبی برای آموختن و فراگیری ضروریات اجتماعی و دینی محسوب می شد. و همچنین به موازات پیشرفت های جهانی دو قرن اخیر انتظارات مستمعان نیز بیشتر شده و وعاظ هم مایلند تا از این فرصت در تبلیغ دین به بهترین وجهی استفاده کنند.

 

بنابراین می بینیم که در مجالس وعظ بعضا مطالبی عنوان می شد که اصلاً ربطی به حادثه کربلا نداشت و چه بسا مسائل روز در مجالس وعظ طرح و عنوان می گردید. به عنوان نمونه می توانید به روزنامه الجمال که متن سخنرانی های سیدجمال الدین واعظ اصفهانی را در سال های 1323 و 1324ه··· .ق در تهران چاپ می کرد، مراجعه کنید.

 

موضوع دوم: شرکت انبوه زنان ایران (خصوصا در شهرها) در مجالس روضه خوانی از دوره قاجار:

هر چند زنان ایرانی در همه ادوار علاقه مند شرکت در مجالس وعظ و سخنرانی و پی گیر امور اجتماعی بوده اند، اما شرکت زنان در این گونه مجالس در قرون گذشته با مشکلات زیادی همراه بوده، چنانچه اسرارالتوحید در مورد مجلس و وعظ ابوسعید ابوالخیر می نویسد:

 

«... در همان زمان دختر استاد بوعلی دقاق کدبانو فاطمه که در حکم استاد امام ابوالقاسم قشیری بود، از استاد امام ابوالقاسم دستوری خواست تا به مجلس شیخ ما بوسعید برود. استاد امام در آن ایستادگی می نمود و اجازت نمی کرد. چون به کرّات بگفت، استاد گفت دستوری دادم اما متنکروار و پوشیده شو و ناونه، به زبان نیشابوریان یعنی چادر شب کهنه، بر سر افکن تا کسی ظن نبرد که تو کیستی، کدبانو فاطمه چنان کرد و چادری کهنه بر سر گرفت و پوشیده به مجلس شیخ ما آمد و در میان زنان بر بام نشست.»(11)

همچنین در مورد شرکت در مجلس شیخ نه اینکه مسجدی یا خانه ای باشد و نیمی مردان و نیمی زنان یا تمامی آن مجلس را زنان تشکیل دهند بلکه معمولاً مجلس برای مردان برگزار می شد. اسرارالتوحید می گوید زنان برای شنیدن سخنان ابوسعید در پشت بام ها ازدحام کرده بودند.(12)

 

اما پدیده جالبی که در دوره قاجار با آن مواجه هستیم عبارت است از ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضه خوانی و به تبع آن هجوم زنان به این مجالس و همچنین کثرت برگزاری این گونه مجالس در منازل می باشد چنانچه کسروی می گوید: در محرم سال 1324 در تبریز علاوه بر مساجد و تکایا از هر ده خانه در یک خانه مراسم عزاداری بر پا بود.(13)

 

مستوفی شرکت زن ها در مجالس روضه خوانی را چنین توصیف می کند: «فعال ترین بُعد حضور اجتماعی زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم، روضه خوانی و نمایش های تعزیه بود. لازم به ذکر است که این مراسم در آن دوره مدت زمان بیشتری را در بر می گرفت.»(14)

 

در دوره قاجار در تهران، در هر محله و بر سر هر گذری، تکیه ای وجود داشت که مردم در ماههای محرم و صفر [حداقل به مدت 60 روز] به برپایی مراسم روضه خوانی در آن می پرداختند. بهترین و مفصل ترین مجالس روضه خوانی ماه محرم در مسجد حاج شیخ عبدالحسین برگزار می گردید که گاه جمعیت شرکت کننده در آن، متجاوز از ده هزار زن و مرد می شد.(15)

 

در بررسی منابع تاریخ معاصر بارها به مسئله حضور فعال زنان در چنین مراسمی برخورد می کنیم. مثلاً مهدی قلی خان هدایت گزارش می دهد: «در تکیه دولت، اطراف سکو از زن ها پُر می شد، قریب شش هزار نفر، مردها به علت کثرت جمعیت زنان، بدان راه نمی یافتند.»(16)

 

همچنین طبق منابع موجود این نکته مسلم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزاداری تنها به تهران و تکیه دولت اختصاص نداشت.(17) همچنین اختصاص به محرم و صفر نیز نداشت بلکه در شب های جمعه و وفیات و جهت ادای نذر نیز برگزار می شد.

 

کسب اجر اخروی، نیت برای توبه از معاصی، افزودن بر اطلاعات دینی، دیدن رجال سیاسی، روحانیون، مراجع بزرگ و شنیدن مواعظ آنها در کنار محظوظ شدن از لذت در جمع واقع شدن، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگیزه های کوچک و بزرگی بودند که به حضور زنان در این مراسم قوت می بخشید.(18)

 

در نتیجه این دو موضوع، درست در زمانی که به قول علی اصغر شمیم «زن در خانه زندگی می کرد و تقریبا هیچ گونه ارتباطی با خارج از محیط خانواده نداشت»،(19) حوادث تاریخی مهمی اعم از مشارکت سیاسی، مبارزات سیاسی و ...، که به تفصیل ذکر خواهد شد، از زنان ایران در تاریخ ثبت گردیده و این در صورتی است که هنوز مدارس امروزی دختران دایر نشده بود و زنان تقریبا به اتفاق از نعمت خواندن و نوشتن محروم بوده و حجاب نیز به شدت تمام مراعات می شد.

 

توضیح اینکه در دوران قاجار خصوصا در عصر حکومت ناصرالدین شاه، تهران بارها شاهد تظاهرات دسته جمعی زنان، در سال های 1277ه··· .ق، 1302ه··· .ق(20) و مهم تر از همه اینها قیام تنباکو در سال 1309ه··· .ق بود.(21) که عین ماجرا از تاریخ دخانیه شیخ حسن کربلایی نقل می شود:

 

به دنبال حکم ناصرالدین شاه به آیت اللّه میرزای آشتیانی در روز یکشنبه دوم جمادی الثانیه 1309، مبنی بر اینکه یا حکم تحریم آیت اللّه میرزای شیرازی را لغو کنید یا اینکه تهران را ترک نمایید، میرزای آشتیانی تصمیم گرفت که فردای آن روز (دوشنبه سوم جمادالثانیه) تهران را به مقصد عتبات عالیات ترک نماید.

 

این خبر در شهر پخش شد و صبح روز دوشنبه مردم دسته دسته رو به محله سنگلج ... روانه شدند.

هنگام ظهر زنان نیز دسته دسته و فوج فوج جمع آمده جمعیت زنان نیز انبوه شد. پس از این اجتماع، اول کار زنان این بود که روانه بازارها شدند. هر دکان را گشوده دیدند، خواهی نخواهی بستند، تا به جایی که در تمامی [بازار] شهر به این عظمت، یک باب دکان دیگر گشوده نماند. این جمعیت زنان با آن همه انبوهی و کثرت پس از فراغت جستن از این کار تماما سرها را از روی چادرها لجن گرفته و ...»(22)

 

تیموری این صحنه را چنین وصف می کند: «جمعیت زنان با روبند سفید و چاقچور که اغلب سر خود را لجن مالیده و شیون و ناله می کردند و یا حسین یا حسین می گفتند بسیار دلخراش بود.»(23)

 

کربلایی در ادامه می نویسد:

همین قدر در شرح عظمت این هنگامه می توان گفت که این چنین شورش و غوغای عظیمی را پیش از آنکه به عیان آید هیچ وهمی نمی اندیشید. این جمعیت زنان که در هنگامه جویی پیش آهنگ شورشیان بودند، نخست طرف خطابی را که در نظر خود معین داشتند، به اسم شاه باجی، شاه باجی سبیلو، مخاطب ساخته، ... یکمرتبه صدای یا علی و یا حسین از تمامی این همه مخلوق بلند شده ... از این چنین هنگامه عظیمی که دفعتا در میدان ارک [سلطنتی] بر پا گردید، تمامی اجزای دولت خاصه [اهل [حرمسرای سلطنتی را وحشت و دهشت عظیمی فرا گرفته از صدر تا ساقه، مضطرب و پریشان شدند ... در ضمنِ هر فصلی نیز فریادهایی بدین مقوله بلند بود که ای خدا! می خواهند دین ما را از بین ببرند، علمای ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند، بر جنازه ما، فرنگیان نماز گزارند ... بالجمله؛ جمعیت زنان پس از این هنگامه، از ارک مراجعت نموده به مسجد شاه رفتند؛ مصادف افتاد که در آن هنگامه آقای امام جمعه در بالای منبر مشغول وعظ [علیه نهضت تحریم میرزای شیرازی] و تهدید مردم بودند به خیال اینکه شاید این گونه فتنه عظیم را به پاره ای تهدیدات بتوانند فرو نشانند، جمعیت زنان هجوم آورده، همین که از وضع صحبت آگاهی یافتند یک دفعه آغاز فریاد و فغان کرده آنجا نیز به تفصیلی که شرح دادنی نیست قیامت کردند ... واعظ بیچاره را به افتضاح هر چه تمام تر از منبر به زیر آورده و از آنجا دوباره به ارک مراجعت نمودند. جمعیت مردم به حدی شد که تمام کوچه و بازارها تا میدان ارک یک وصله پیوسته زن و مرد بود. راه عبور و مرور از کوچه و بازارها بالمرّه مسدود گردید. فریاد و افغان وا شریعتاه و وا اسلاماه، یا علی، یا حسین، از تمامی این همه مخلوق پیوسته بلند بود. تمامی شهر به این عظمت را چنان ضجه [و ناله] و غلغله و شور و شیون فرا گرفته بود که به وصف نتوان درآمد.(24)

لازم به یادآوری است که چنین تحرک سیاسی منحصر به زنان پایتخت نبود بلکه نمونه های مشابهی در اصفهان(25) و تبریز(26) و ... گزارش شده است.

 

نکات مهمی که تقریبا در همه موارد اجتماع زنان مشترک بود عبارتند از:

1ـ اصل رعایت حجاب کامل سنتی

ایرانی به صورت چادر، روبند (پوشش تمامی اعضای بدن حتی وجه و کفین)

2ـ استفاده از شعارهای اسلامی یا علی و یا حسین

3ـ فریاد وا اسلاماه سر دادن (درد دین داشتن)

4ـ دفاع از علما و روحانیت.(27)

جالب اینجاست که روشنفکران عصر ما در توجیه این وقایع تاریخی، راه به خطا رفته و سعی می کنند با الگوهای غربی این وقایع را توجیه کرده و همه موارد شبیه این را با یک چوب رانده و برای همه امراض نسخه های مشابه بنویسند.

 

به عنوان مثال خسرو معتضد و نیلوفر کسرا در تحلیل حوادث فوق می گویند: با پیشرفت زمان و روشن شدن اذهان مردم، مردان و زنان روشنفکر و آزاداندیش جامعه به اهمیت نقش زنان در پیشبرد فعالیت های اجتماعی و مسئولیت خطیر خود در تکوین جامعه روشن تر و زیبنده تر پی بردند. با افزایش هوشیاری اجتماعی و آشنایی با علوم جدید و اصطلاحات هر چند کوچک که در این دوران صورت گرفت ... افزایش رفت و آمدهای خارجی ها به ایران و آشنایی با شیوه زیستی بانوان ایشان ... بر اهمیت اثر زنان در ایجاد جامعه فعال تر اذعان نمودند.(28)

 

این جملات هر چند برای محافل سرّی و اتحادیه غیبی نسوان(29) یا زنان درباری مثل تاج السلطنه(30) و در خصوص بانوان بعد از کشف حجاب رضاخان، صادق است اما وقایع قبل از مشروطه خصوصا وضعیت زنانی که درد دین داشتند و تنها برای دفاع از اسلام و علمای دین قیام کرده و می کنند، را نمی تواند توجیه کند.

تحریف عمدی یا اشتباه دیگر روشنفکران این عصر این است که در مورد حوادثی که زنان به انگیزه غیر دینی به میدان می آیند مثل حادثه قحطی نان در سال 1277 که زنان تظاهرات کرده و ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از شکار با انبوهی چند هزار نفری زنان روبه رو می شود،(31) این گونه حوادث را با آب و تاب شرح و تفصیل می دهند اما وقتی نوبت به مواردی می رسد که تنها انگیزه قیام زنان درد دین بوده با شتاب هر چه تمام تر فقط به ذکر گوشه هایی نارسا اکتفا می نمایند.

 

تحلیل و نتیجه گیری

قبل از تحلیل نهایی دو مطلب به عنوان مقدمه ذکر می شود:

مطلب اول: با توجه به رواج و گسترش وسیع مجالس روضه خوانی و با توجه به عدم وجود رسانه های جمعی امروزه و همچنین بی سوادی اکثریت قریب به اتفاق مردم، می توان منبر و مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاع رسانی و از جمله رسانه ای برای ارتباطات اجتماعی در آن زمان دانست. اصغر فتحی در کتاب «منبر به عنوان یک رسانه عمومی در اسلام» می نویسد: «از مشاهدات ما چنین بر می آید که منبر در جامعه اسلامیِ میانه یک نظام تشکیلاتی یافته ارتباطی بود.»(32)

 

وی در ادامه ویژگی هایی چند برای این نظام ارتباطی بر می شمارد که به طور خلاصه عبارت است از:

«ارتباط حضوری، غیر تصنعی و عمیق با مخاطب، انتقال آگاهی، قابلیت استفاده از تأثیرگذاری بر مخاطبان گوناگون اعم از  باسواد و بی سواد، غیر رسمی، غیر سازمانی و غیر تشکیلاتی بودن مسجد و در نتیجه مردمی و عمومی بودن آن، که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوی فراهم می سازد، سهل الوصول بودن و دسترسی سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکه ای از دهها هزار مسجد که در هر کوی و برزن و در شهر و روستا پراکنده اند، عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوی حکام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود، قائل بودن نوعی قداست، صحت در پیام رسانی و قابلیت اعتماد به آن و ... مواردی از این قبیل».

 

بر این اساس، می توان گفت منبر یک نوع نظام ارتباطی بوده و است.

مطلب دوم: اینکه باید توجه داشت که هر فرد انسانی کسانی را که به عنوان افراد خاص ارزش می نهد و رفتار آنها را سرمشق قرار می دهد در حقیقت نقش آنها برای او الگو است، بنابراین وقتی فرد نقش معینی ایفا می کند، رفتار خود را با توجه به نقشی که برایش الگو است برمی گزیند. نقش های نمونه (الگو) در فرآیند آموزش بسیار کمک می کند زیرا فرد را با الگوهای رفتاری پذیرفته در موقعیت های مختلف آشنا می سازد.(33)

 

در زمان قاجاریه که رفتن زن ها به مجالس روضه به صورت یک ارزش اجتماعی درآمده بود، شرکت در مجالس روضه از جمله مکان هایی بود که زنان بی هیچ قید و شرطی اجازه رفت و آمد بدان جا را داشتند.

سایر کارکردهای مجالس عزاداری امام حسین(ع)

شرکت در مجالس روضه خوانی کارکردهای بسیاری داشت که دو کارکرد مهم این مجالس عبارت بودند از:

1ـ سرمشق گیری و الگوسازی

یکی از مباحثی که در این مجالس آموخته می شد، زندگی ائمه بخصوص حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) (به خاطر هم جنس بودنشان) و طبیعتا رفتار، افعال و کنش های آنها را سرمشق خود قرار می دادند، و با توجه به نقش هایی که آن بزرگواران در موقعیت های مختلف ایفا می نمودند، اینان نیز سعی داشتند مثل آنها باشند، بنابراین افعال و رفتار فاطمه(ع) الگویی برای رفتار و اعمال زنان ایرانی گشته بود.

 

توضیح مطلب: در حدیث مشهوری از فاطمه(ع) نقل شده که ایشان فرمود: بهترین چیز برای یک زن آن است که او مرد نامحرمی را نبیند و مرد نامحرمی هم او را نبیند.(34)

 

یا وقتی پیامبر(ص) در تقسیم کارهای منزل بین علی(ع) و فاطمه(س)، کارهای منزل را به فاطمه(س) و کارهای خارج منزل را به علی(ع) سپرد، فاطمه(س) فرمود: هیچ چیز در دنیا به اندازه این تقسیم کار مرا خوشحال نکرد، چرا که رسول اللّه (ص) با این عمل مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشتند.

 

اما از طرف دیگر هم در تاریخ آمده که حضرت زهرا(س) برای دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام علی(ع) به میان مردان نامحرم آمده(35) (البته با حفظ کامل حجاب) و آن سخنرانی مشهور خود را در محاجّه با ابوبکر بیان می کند به طوری که ابوبکر مجبور می شود قباله فدک را به او برگرداند، (هر چند توسط عمر بازگرفته می شود) یا در مورد زینب(س) آمده که حضرت زینب(س) برای اینکه نامحرمی او را نبیند شبانه به زیارت قبر جدش رسول اللّه (ص) می رفت، اما همین ایشان وقتی اسلام در خطر می افتد، به همراه برادر به میدان کربلا آمده و آن گونه در بازار کوفه آتشین سخنرانی می کند یا در شام و مجلس یزید آن گونه در میان نامحرمان سخنرانی می کند و از اسلام و امام(ع) دفاع می کند.(36)

 

همین رفتار و اعمال را ما در زمان قاجاریه از زنان ایران زمین می بینیم. یعنی از یک طرف مشاهده می کنیم که زنان ایران در عصر قاجار شدیدا نامحرم گریز و خانه نشین هستند به طوری که اگر مجبور به خارج شدن از منزل باشند باید طوری بیرون بیایند که حتی صورت و انگشتان دست و پای آنها را کسی نبیند و در عین حال وقتی خبر تبعید آیت اللّه میرزای آشتیانی در تهران پخش می شود، سراسیمه به خیابان ها ریخته و شروع به سر و صدا می نمایند.

 

این دسته از زنان با آنکه قریب به اتفاقشان از نعمت سواد بی بهره بودند اما در عمل همان کاری را کردند که زنان در سال های 1357 و سال های بعد در پیروزی و حفظ انقلاب اسلامی انجام دادند.

 

پاسخ به یک پرسش:

سؤال اول: اگر این فرض درست باشد پس چرا در سایر مناطق شیعه نشین مثل عراق و لبنان ما چنین قیام هایی را از زنان سراغ نداریم و چرا حتی در ایران از زمان صفویه تا زمان ناصرالدین شاه چنین امری اتفاق نیفتاده است؟

 

جواب: اولاً صرف شیعه بودن چنین خاصیتی ندارد، چرا که تنها به اسم شیعه بودن و آشنا نبودن با تعالیم اجتماعی شیعه و تنها انجام وظایف فردی مثل نماز، وضو و غسل چنین تأثیراتی از خود بر جای نمی گذارد.

ادعا این نبود که صرف شیعه شدن چنین اثری داشته است بلکه گفته شده که به دنبال رواج روضه خوانی و به تبع آن بسط تعالیم اجتماعی تشیع، زنان از چنین بلوغ فکری برخوردار شدند. اما در قرون گذشته گفته شد که حضور زنان در مجالس وعظ چندان مرسوم نبود و این امر با مشکلات همراه بود و ثانیا در قرون قبل از قاجار مجالس روضه به صرف نوحه خوانی و عزاداری محدود بود. با رجوع به کتاب های منبری موجود مشاهده می شود که اکثرا بلکه قریب به اتفاق کتاب های منبری که قبل از قاجار نوشته شده به امور فردی و عبادی مؤمنین می پردازند. اما کتاب های بعد از قاجار، مسائل اجتماعی را هم متذکر شدند.

 

اما اینکه چرا چنین اموری از شیعیان سایر بلاد شیعه نشین (غیر ایران) سر نزده باید گفت که این شاهدی برای ادعای فوق است نه ردی بر آن.

 

توضیح اینکه: اولاً در کشورهای دیگر غیر از ایران موضوع وعظ و روضه خوانی از رواجی مثل ایران برخوردار نبود و ثانیا از آنجا که همواره اکثریت و یا حاکمیت سایر کشورهای شیعه نشین با غیر شیعیان بوده، لذا مبلغین شیعه از آزادی عمل برخوردار نبودند و در منابر کمتر از امور اجتماعی صحبت می نمودند.

2ـ ایفای نقش در جامعه و مشارکتسیاسی

دومین کارکرد مجالس روضه خوانی در قرن گذشته، مسئولیت پذیری و به دنبال آن ایفای نقش در جامعه و مشارکت سیاسی بوده است. قبل از شرح این کارکرد لازم است ابتدا تعریفی اجمالی از مشارکت سیاسی ارائه شود.

 

میل برات مشارکت سیاسی را چنین تعریف می کند:

مشارکت سیاسی رفتاری است که اثر گذارد و یا قصد تأثیرگذاری بر نتایج حکومتی را دارد.(37)

 

یا ساموئل هانتینگتون(38) و جان نلسون(39) مشارکت سیاسی را چنین تعریف می کنند:

«مشارکت سیاسی کوشش های شهروندان غیر دولتی برای تأثیر بر سیاست های عمومی است.»(40)

 

بحث مفصل در باره مشارکت سیاسی زنان در تاریخ معاصر از حوصله این مقاله بیرون است و تنها به توضیحی کوتاه در این باره اکتفا می شود.

 

یکی از آموزه های علمای شیعه در منابر و روضه خوانی ها این بوده و هست که حق حکومت از آنِ ائمه و در زمان غیبت حق فقهای طراز اول یا مرجع تقلید شیعیان می باشد. برای همین امر است که ما مشاهده می کنیم در طول دوره قاجار و قبل از آن مردم برای امور قضاوت و سایر مسائل حقوقی خود مثل ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خرید و ... به علما مراجعه می کردند و با آنکه دولت با گشایش دادگاه عرف سعی در تعطیلی دادگاه شرع داشت ولی موفق نمی شد. در حقیقت حکومتی غیر رسمی در داخل حکومت رسمی ایجاد شده بود.(41) که به عنوان نمونه می توان از سیدمحمدباقر شفتی و ملا قربان علی زنجانی و آقا نجفی اصفهانی و ... نام برد. بنابراین، دستورات و فتاوا و حتی توصیه های اجتماعی فقها واجب الاطاعة بود و وظایف دینی تنها محدود به مسائل فردی ـ عبادی نمی شد از این رو، زنان نیز به عنوان مسلمانانی که وظایفی دارند موظف بودند که از دستورات اجتماعی مراجع اطاعت کنند و در امور واجب اذن شوهر و پدر و برادر لازم نیست بلکه حتی با مخالفت آنان نیز باید واجب را اتیان نمود مثل رفتن به حج واجب.

 

از طرف دیگر اسلام برای زن استقلال مالی قائل شده و زن در اموال خودش بدون اذن شوهر می تواند تصمیم بگیرد. مشاهده می شود که در نهضت مشروطه، زنان وسائل تزئینی خود را برای مقابله با اولتیماتوم روس به مجلس هدیه می کنند.(42)

 

بنابراین یکی از کارکردهای مجالس روضه را می توان مشارکت سیاسی زنان جهت تأثیر در سیاست های حکومت دانست، چرا که در مجالس روضه هیجان مذهبی زنان تحریک می شد. مانند تلاش زنان در دوره قاجار خصوصا در نهضت قیام تنباکو و مقابله با تبعید مرجع تقلید خود (میرزای آشتیانی) و در دوره های بعد تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (جهت دایر کردن عدالتخانه).

3ـ تقویت انسجام اجتماعی و ارائه

گروههای مرجع مناسب یکی دیگر از کارکردهای مهم مجالس روضه در تاریخ معاصر، تقویت انسجام گروهی بود.

 

هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد پرورش می دهد.(43)

 

ایفای نقش هر فرد با مقایسه او با کسانی که وظیفه ای مشابه او دارند، ارزیابی می شود. فرد با این مقایسه می تواند مشخص کند که آیا نقش خود را به درستی ایفا کرده یا نکرده است. پس گروههای مرجع، یکی از معیارها و الگوهاست که هر کسی هنگام ارزیابی نقش خود در یک موقعیت معین از آن استفاده می کند.(44)

 

گروههای مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسان ها بسیار مؤثر می باشند و وقتی فردی خود را عضو گروهی دانست، یک نوع احساس همانندی با دیگران به او دست می دهد.

 

پس می توان گفت که در این اجتماعات وجدان جمعی به بهترین وجه شکل می گرفت و احساسات افراد مشترک می شد.(45)

 

مسئله اصلی این است که هر کسی به ناچار بر اساس جایگاهی که در اجتماع دارد گروه مرجعی برای خود انتخاب می کند. حال نقش این مجالس در این امر خیلی مهم جلوه می کند که گروه مرجع مناسبی اعم از متدینان و مؤمنات که در رأس آنها حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) قرار دارند به زن های آن زمان معرفی می کرد.

 

در نتیجه باید گفت که در عصر گذشته منبر و مجالس روضه نقشی تقریبا همانند رسانه های جمعی امروزه بر عهده داشتند و فراهم سازی عوامل تعیین کننده در رفتار جمعی بسیار مؤثر بودند. اما عوامل تعیین کننده رفتار جمعی کدامند؟

 

نیل اسملسر جامعه شناس، شش شرط را به عنوان عوامل اولیه و تعیین کننده رفتار جمعی ذکر کرده است:

1ـ زمینه ساختاری: به معنای این است که ساختار جامعه باید به گونه ای باشد که شکل خاصی از رفتار جمعی در آن به وقوع بپیوندد.

2ـ فشار ساختاری: هنگامی که فشاری بر جامعه تحمیل می شود، مردم اغلب برای یافتن راه حلی پذیرفتنی، به همکاری با یکدیگر ترغیب می شوند.

3ـ باور تعمیم یافته: قبل از اینکه راه حلی دسته جمعی برای یک مسئله یافت شود، باید همه بپذیرند که چنین مسئله ای وجود دارد. بنابراین مسئله باید شناخته شود، افکار را متوجه کند و راه حل های ممکن ارائه شود.

4ـ عوامل شتاب دهنده: برای ظهور رفتار جمعی باید نخست رویداد مهمی افراد را به واکنش جمعی وا دارد.

5ـ بسیج برای اقدام: هنگامی که رویداد شتاب دهنده رخ داد گروه برای اقدام بسیج می شود.

6ـ عملیات کنترل اجتماعی: موفقیت یا عدم موفقیت تلاش های جمعی افراد عمدتا به موفقیت یا شکست مکانیزم های کنترل اجتماعی در جامعه بستگی دارد.(46)

 

از این شش عامل چهار عامل، (زمینه ساختاری، باور تعمیم یافته، بسیج برای اقدام و عملیات کنترل اجتماعی) در مجالس روضه شکل می گرفت.

 

توضیح مطلب: با توجه به بکر بودن (فرهنگی) جامعه دوره قاجاریه و همچنین دینی بودن ساختار جامعه، زمینه پذیرش مطالب مطرح شده در منابر بسیار بالا بود به طوری که گاه سخنان واعظ را مثل سخنان پیامبر یا امام بدون چون و چرا می پذیرفتند. بنابراین عقاید مشترک و باورهای یگانه از اولین چیزهایی بود که در نتیجه حضور در مجالس روضه شکل می گرفت.

 

از طرف دیگر چون مجالس روضه محل گردهمایی زنان بود لذا زمینه بسیج نیروها از آنجا نشأت می گرفت (هر چند شروع عملی بسیج به عوامل دیگری مثل عوامل شتاب دهنده نیاز داشت).

 

کنترل اجتماعی آن دوره نیز عمدتا کنترل اجتماعی درونی(47) و غیر رسمی بود زیرا حکومت جرئت حمله نظامی به زنان را نداشت. به طوری که در برخی از شورش های زنان (مثل شورش زنان 1277) شوهرانشان به جای آنها مورد مؤاخذه قرار می گیرند.(48) اما این کنترل اجتماعی درونی نیز، این چنین شورش هایی را بر اساس همان آموزه ها و الگوهای دینی تقویت می کرد.

 

اما دو عامل دیگر، عمدتا از طرف حکومت وقت ایجاد می شد؛ یعنی فشارهای ساختاری بر اثر ظلم، ستم، اسراف بیت المال، واگذاری انواع امتیازات به بیگانه، دشمنی با علما و دین و ... ایجاد می شد.

 

عامل شتاب دهنده یا آخرین جرقه لازم برای انفجار نیز همانا حوادث به وقوع یافته مثل خبر تبعید میرزای آشتیانی (بزرگ ترین مجتهد پایتخت)، در ماجرای تحریم تنباکو، می باشد.

 

در دوره معاصر نیز مجالس روضه و منابر عینا همان نقش سنتی را در عصر حاضر در انقلاب اسلامی ایران نیز ایفا کردند و این نیست مگر تأثیر مکتب حسینی بر مردم ایران، از جمله زنان ایرانی. چرا که در جوامع دیگر زنان یا راه افراط را می پیمایند یا راه تفریط را. یا کاملاً از اجتماع فاصله می گیرند و اصلاً کاری به سرنوشت خود و کشور خود ندارند یا آنقدر به قول خودشان سیاسی می شوند که می خواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصه ها حضور داشته باشند هر چند این همدوشی با فطرت خودشان و آموزه های دینی شان منافات داشته باشد.



در انقلاب اسلامی ایران دوباره حماسه نهضت تنباکو تکرار شد و همه دیدیم که چگونه زنانی که جز به وقت ضرورت آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمی شدند، به خیابان ها ریخته و با رشادت های خود انقلاب را به ثمر رساندند و هر گاه که انقلاب نیاز به کمک آنان داشت، چه در پشت جبهه و چه در راهپیمایی ها و ...، حمایت های بی دریغ خود را نثار آن نمودند.

 

نتیجه خیلی مهمی که می توان گرفت اینکه امروزه نیز ترویج و تشویق مجالس روضه و وعظ و برگزاری آنها در منازل می تواند یکی از راههای بسیار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگی باشد.

 







فهرست منابع:

1) آدمیت فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، خوارزمی، تهران، 1351.

2) ابن ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه، ج2، الطبعة الثانیة، دار الاضواء، بیروت، 1405.

3) اعظام قدسی، حسن، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، ج1، بی جا، بی تا، تهران، 1342.

4) براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، ترجمه رشید یاسمی، ابن سینا، تهران، 1345.

5) بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلام عباس توسلی ـ رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها «سمت»، تهران، 1372.

6) پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، خوارزمی، تهران، 1361.

7) تیموری، ابراهیم، قرارداد رژی: تحریم تنباکو، اولین مقاومت منفی در ایران، کتاب های جیبی، تهران، 1361.

8) حجازی، بنفشه، بررسی جایگاه زن ایرانی از قرن اول هجری تا عصر صفوی (به زیر مقنعه)، نشر علم، چاپ اول، تهران، 1376.

9) دلریش، بشرا، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، 1375.

10) دورکیم، امیل، در باره تقسیم کار اجتماعی، ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسرای بابل، 1369.

11) شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، انتشارات علمی، تهران، 1371.

12) شهرستانی، صالح، تاریخچه عزاداری حسینی از زمان آدم تا زمان ما در تمام کشورهای جهان، حسینیه عمادزاده، قم، 1402ه··· .ق.

13) صفت گل، منصور، ساختار نهاد و اندیشه دینی در ایران عصر صفوی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1381.

14) طاهرزاده، بهزاد، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، بی جا، اقبال، 1363.

15) فتحی، اصغر، منبر یک رسانه عمومی در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه، چاپ اول، 1358.

16) کرمانی، ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ پنجم، نشر پیکان، جلد 2، تهران، 1377.

17) کسروی، احمد، تاریخ مشروطیت ایران، چاپ شانزدهم، امیرکبیر، تهران، 1370.

18) محمد بن منور، اسرارالتوحید، به تصحیح احمد بهمنیار، طهوری، تهران، 1357.

19) مستوفی، عبداللّه ، شرح زندگانی من، ج1، چاپ دوم، زوار، تهران، 1343.

20) مصفا، نسرین، مشارکت سیاسی زنان در ایران، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1375.

21) معتضد، خسرو، و کسرا نیلوفر، سیاست و حرمسرا، زن در عصر قاجار، انتشارات علمی، تهران، 1379.

22) هدایت، مهدی قلی خان، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، 1344.

Millbrath, L, Political Participation, Hand book of political Behavoir, vol.4 (ed)

Sumuel Huntington and jean Nelson participation no easy choice, (London: Harvard U.P, 1976).










پی نوشتها:

1 ـ ر.ک: ساختار نهاد و اندیشه دینی ... منصور صفت گل، ص9.

2 ـ احسن التواریخ، حسن بیک روملو، ص86؛ منصور صفت گل، ساختار نهاد و اندیشه دینی، ص136.

3 ـ تاریخ ادبیات ایران از صفویه تا عصر حاضر، براون، ص312.

4 ـ ر.ک: شهرستانی، تاریخچه عزاداری حسینی، ص213 و 214.

5 ـ ر.ک: همان، ص215.

6 ـ ر.ک، کتاب تاریخچه عزاداری حسینی، شهرستانی، 213 تا 326.

7 ـ ر.ک، همان، ص312.

8 ـ تاریخچه عزای حسینی، شهرستانی، ص215.

9 ـ همان، ص216.

10 ـ همان.

11 ـ محمد بن منور، اسرارالتوحید، به تصحیح احمد بهمنیار، طهوری، تهران، 1357، ص64.

12 ـ همان؛ بنفشه حجازی، بررسی جایگاه زن ایرانی از قرن اول عصر صفوی (به زیر مقنعه)، نشر علم، تهران، 1376، ص175.

13 ـ احمد کسروی، تاریخ مشروطیت ایران، ص.

14 ـ عبداللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج1، چاپ دوم، زوار، تهران، 1343، ص277 ـ 286؛ یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه پولاک، ترجمه کیکاوس جهانداری، خوارزمی، تهران، 1361، ص236؛ بشرا دلریش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، 1375.

15 ـ حسن اعظام قدسی، خاطرات من یا روشن شدن تاریخ صد ساله، ج1، بی جا، بی تا، تهران، 1342، ص22؛ بشرا دلریش، زن در دوره قاجار، دفتر مطالعات دینی هنر سازمان تبلیغات اسلامی، 1375، ص72.

16 ـ مهدی قلی خان هدایت، خاطرات و خطرات، انتشارات زوار، چاپ دوم، تهران، 1344، ص88.

17 ـ بشرا دلریش، همان، ص73، همچنین طالبین می توانند به سفرنامه دیولافوا، ص111 در مورد عزاداری قزوین و ... مراجعه کنند.

18 ـ بشرا دلریش، همان، ص73 ـ 74.

19 ـ علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، چاپ سوم، انتشارات علمی، تهران، 1271، ص370.

20 ـ خسرو معتضد ـ نیلوفر کسرا، سیاست و حرمسرا، ص203 و 204.

21 ـ ر.ک: شیخ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص168 تا 172؛ ابراهیم تیموری، اولین مقاومت منفی در ایران، ص102 تا 104.

22 ـ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص169.

23 ـ ابراهیم تیموری، اولین مقاومت منفی در ایران، ص103.

24 ـ حسن کربلایی، تاریخ دخانیه، ص169 تا 172.

25 ـ اعتمادالسلطنه، احمد حسن خان، روزنامه خاطرات، ص1059.

26 ـ طاهرزاده، کریم، قیام آذربایجان در انقلاب مشروطه، ص84 و 85.

27 ـ عده ای از زنان پس از حرکت مظفرالدین شاه به سوی خانه امیربهادر در نزدیکی آن گرد آمدند و فریاد زدند ما آقایان و پیشوایان دین را می خواهیم، ما مسلمانیم و حکم آقایان را واجب الاطاعه می دانیم، چطور راضی شویم علما را نفی بلد و تبعید نمایند، ای شاه مسلمانان بگو تا علمای اسلام را ذلیل و خوار نگردانند، ای شاه اسلام، وقتی روس و انگلیس با تو طرف شوند شصت کرور ملت ایران به حکم این آقایان جهاد می کنند، آنها را برگردانید. (معتضد خسرو، و کسرا نیلوفر، سیاست و ... انتشارات علمی، تهران، 1379، ص206، به نقل از حیات یحیی).

28 ـ همان، ص199.

29 ـ همان، ص209.

30 ـ همان، ص199.

31 ـ همان، به نقل از آدمیت فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ص78 و 79.

32 ـ فتحی، اصغر، منبر یک رسانه عمومی در اسلام، تهران، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه، چاپ اول، 1358، ص37.

33 ـ بروس کوئن، مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلام عباس توسلی ـ رضا فاضل، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها «سمت»، تهران، 1372، ص85.

34 ـ محمد بن سلیمان الکوفی، مناقب امیرالمؤمنین(ع)، ج2، تحقیق محمدباقر محمودی، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، 1412ه··· .ق، ص210.

35 ـ ابن أبی الفتح الإربلی، کشف الغمة، ج2، الطبعة الثانیة، دار الاضواء، بیروت، 1405، ص102.

36 ـ علاقه مندان می توانند به کتاب های مقتل الحسین(ع)، أبومخنف الازدی، ص205 و ص226؛ اعلام الوری بأعلام الهدی، الشیخ الطبرسی، ج1، ص471؛ اللهوف فی قتلی الطفوف، السید ابن طاووس الحسنی، ص86؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، الشیخ الطبرسی، ج1، ص471 مراجعه نمایند.

37- Millbrath, L, Political participation, Hand book of political Behavoir, Vol.4 (ed).

و نسرین مصفا، مشارکت سیاسی زنان در ایران، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1375، ص21.

38 ـ Sumuel Huntington.

39 ـ jean Nelson.

40- Sumuel Huntington and jean Nelson Participation no easy choice, (London: Harvard U.P, 1976).

و نسرین مصفا، همان، ص20.

41 ـ برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب علم و دولت فقر (شرح حال ملا قربان علی زنجانی) از ابوالحسنی منذر.

42 ـ ناظم الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، چاپ پنجم، نشر پیکان، جلد 2، تهران، 1377، ص92 و 93.

43 ـ بروس کوئن، همان، ص110.

44 ـ همان، ص86.

45 ـ برای مطالعه بیشتر به کتاب «در باره تقسیم کار اجتماعی» تألیف امیل دورکیم، ترجمه باقر پرهام، نشر کتابسرای بابل، 1369، ص83 تا 110 مراجعه شود.

46 ـ بروس کوئن، همان، ص324 تا 327.

47 ـ هر جامعه، نوعی نظام پاداش و مجازات را تعبیه کرده است تا بتواند اعضا را وادار کند که خود را با هنجارهای موجود تطبیق دهد. به سیستم مجازات و پاداش رسمی و دولتی کنترل اجتماعی بیرونی و به سیستم مجازات و پاداش غیر رسمی و غیر دولتی کنترل اجتماعی درونی گفته می شود (بروس کوئن، همان، ص202 و 203).

48 ـ خسرو معتضد و کسرا نیلوفری، همان، ص.

 

https://www.cafetarikh.com/news/20071/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما