۲
plusresetminus
انگلیسی‌ها پس از انقلاب اکتبر 1917 ‌روسیه تزاری و سقوط رومانوف‌ها و ایجاد حکومت جدید سوسیالیستی شوروی فوق‌العاده وحشت‌زده و نگران شدند. در سال‌های بین دو جنگ جهانی، انگلستان سراسر خاورمیانه را تحت نفوذ و سلطه خود داشت....
قدرتهای جهانی، پایه گذار اصلی پیمان سعدآباد
در عصر رضاخان پهلوی میان ایران، ترکیه، عراق و افغانستان‌ پیمان عدم تجاوزی در کاخ سعدآباد تهران امضا شد که به پیمان سعدآباد معروف شد. وزیران امور خارجه افغانستان، ترکیه و عراق برای این منظور به تهران آمده بودند (در آن زمان هنوز پاکستان تاسیس نشده بود که وارد این پیمان شود). رسانه‌های آلمان پس از آغاز جنگ جهانی دوم مدعی شدند که این پیمان طبق نقشه انگلیسی‌ها منعقد شده تا رضاشاه در اجرای اندیشه «احیای ایران‌زمین»، با کمک گرفتن از آلمان و سازش با مسکو و آنکارا، درصدد ضمیمه کردن افغانستان و شرق رود دجله به ایران برنیاید.
گفته می‌شود این پیمان با نقشه لندن و در پی نخستین جرقه‌های زنده‌شدن ناسیونالیسم ایرانی و با هدف کمرنگ‌کردن حقوق ایران در قراردادهایی بود که دولت تهران در جریان کوچک‌شدن قلمرو خود و از دست‌دادن اراضی و شهرهایش با همسایگان امضا کرده بود.
قرارداد سعدآباد نوعی پیمان عدم تعرض میان ایران، افغانستان و ترکیه بود. با این توافق، خیال انگلستان از تلاش احتمالی ایران برای برگرداندن مناطق تاجیک‌نشین افغانستان به قلمرو وطن آسوده شد. دولت لندن از آغاز سال 1921 و پس از روی کار آمدن دولت بلشویکی روسیه درصدد برآمد که در کشورهای جنوب روسیه، ناسیونالیست‌ها بر سرکار آیند تا از پیشروی کمونیسم به سوی خاورمیانه و هندوستان جلوگیری شود و کودتای سوم اسفند 1299 به همین منظور بود ولی انتظار نداشت که این حرکت به خیزش ناسیونالیسم ایرانی و زمزمه بازگرداندن هرات و... منجر شود.
مورخان معاصر در تالیفات خود، نزدیک‌شدن بعدی افغانستان به روسیه را نقشه‌ای انگلیسی به منظور رهانیدن خود از کابوس وحدت ایران و افغانستان ذکر کرده‌اند. سیاست‌های انگلستان در آسیای جنوبی عامل اصلی تجزیه ایران‌زمین و جدا شدن تدریجی افغانستان بود.
موفقیت دولت انگلستان در انعقاد این پیمان
انگلیسی‌ها پس از انقلاب اکتبر 1917 ‌روسیه تزاری و سقوط رومانوف‌ها و ایجاد حکومت جدید سوسیالیستی شوروی فوق‌العاده وحشت‌زده و نگران شدند. در سال‌های بین دو جنگ جهانی، انگلستان سراسر خاورمیانه را تحت نفوذ و سلطه خود داشت. تعدادی از کشورهای این منطقه مانند عراق و فلسطین و ماورای اردن از طرف جامعه ملل تحت قیمومیت انگلستان قرار گرفته بودند و تعدادی دیگر مانند مصر و عربستان سعودی در نتیجه قراردادهایی، حقوق و امتیازات خاصی برای انگلیسی‌ها قائل شده بودند. گروه سوم از کشورهای خاورمیانه نیز به‌طور غیرمستقیم زیر نفوذ انگلیسی‌ها قرار داشتند؛ مانند ترکیه و افغانستان. انگلیسی‌ها پس از جنگ جهانی اول کوشیدند تا با ایجاد حکومت‌های دست‌نشانده و قوی، یک پیمان دفاعی بین کشورهای خاورمیانه به وجود آورند و از آن به عنوان سدی برای جلوگیری از توسعه‌طلبی و نفوذ شوروی به سوی هندوستان و خلیج‌فارس و چاه‌های نفت جنوب ایران استفاده کنند، بنابراین در عرض چند سال کوشیدند اختلافات میان دولت‌های این منطقه را بتدریج برطرف و زمینه را برای انعقاد پیمان همکاری و عدم تعرض منطقه‌ای آماده کنند.
با انقراض سلسله قاجار، حکومت پهلوی در ایران روی کار آمد. در ترکیه امپراتوری عثمانی از هم پاشید و آتاتورک قدرت را در دست گرفت. در عراق هم حکومت دست‌نشانده ملک‌فیصل را بر سر کار آوردند. در افغانستان هم حکومت امان‌الله را که تصور می‌کردند تحت نفوذ آنها نخواهد رفت، برداشتند تا بعد حکومتی به میل خود روی کار آورند.
پس از این‌که این قبیل حکومت‌ها را به‌وجود آوردند، دولت انگلستان به این فکر افتاد که از این کشورها حلقه‌ای آهنین در جنوب روسیه به‌وجود آورد. لذا ضروری بود ‌بین ایران و ترکیه و عراق و افغانستان موجبات حسن تفاهم و دوستی فراهم شود و اختلافات بین آنان را برطرف سازند.
ترکیه از جمله کشورهایی بود که ایران به روابط دوستانه با او روی آورد. برقراری روابط دوستانه با ترکیه برای ایران دستاورد بزرگی محسوب می‌شد، چرا که بر اثر همین روابط بود که آزادی مناطق شمالی ایران از سیطره کامل شوروی میسر می‌شد. ایران از طریق ترکیه دسترسی بیشتری به غرب پیدا کرد. از دیگر عوامل نزدیکی ایران به ترکیه، مساله مشترک آنان در باب ناآرامی عشایر کرد در مرزهایشان بود. پس از برقراری این روابط دوستانه بود که رضاخان بنا به دعوت رئیس‌جمهور ترکیه (مصطفی آتاتورک) در خرداد 1313 به این کشور سفر کرد.
افغانستان کشور دیگری بود که میانجیگری ترکیه بر سر رفع اختلافات مرزی، روابطش با ایران در سال 1313 به نحو چشمگیری بهبود یافت. تلاش‌هایی نیز برای برقراری روابط با کشور عراق به‌رغم این‌که مشکلات و مسائل میان این دو کشور بیش از بقیه کشورها بود، صورت گرفت. بر اثر کوشش انگلیسی‌ها اختلافات مرزی ایران و ترکیه به موجب قرارداد مرزی دیماه 1310 حل و فصل شد و دولت ایران قسمتی از اراضی مجاور آرارات را به ترکیه واگذار کرد و در عوض قطعه زمین بزرگی را در کردستان گرفت. اختلافات مرزی با افغانستان نیز در نواحی خراسان و سیستان به موجب حکمیت دولت ترکیه در 27 اسفند 1312 حل شد و روابط بین دو کشور بهبود یافت.
مساله مهم مورد اختلاف بین ایران و عراق، موضوع کشتیرانی اروندرود بود که در هیچ‌‌یک از عهدنامه‌های مرزی بین ایران و عثمانی، موضوع حاکمیت و تعیین خط مرزی بین دو کشور در این رود تصریح نشده بود. در این هنگام انگلیسی‌ها که برای تقویت موضع دولت‌های وابسته به خود در قبال خطر کمونیسم عجله داشتند و می‌خواستند پیمان منطقه‌ای هر چه زودتر امضا شود بسرعت زمینه‌های سازش ایران و عراق را با توجه به منافع خود فراهم کردند. اکنون دیگر زمینه انعقاد پیمان منطقه‌ای تحت سلطه انگلیس بخوبی فراهم و اختلافات میان 4 کشوری که قرار بود در پیمان مزبور شرکت کنند، برطرف شده بود و در 17 ‌تیر‌1316 وزرای خارجه ایران، افغانستان، ترکیه و عراق در کاخ سعدآباد پیمانی را امضا کردند که به پیمان سعدآباد مشهور شد.
فرجام پیمان
این پیمان راه به جایی نبرد، چرا که ایران در عمل تمایل به آلمان داشت که شریک شوروی بود. کارشناسان آلمانی در بسیاری از موسسات ایران از جمله راه‌‌آهن، مخابرات، حمل و نقل و اسلحه‌سازی خدمت می‌کردند. از همین‌رو ناکارآمدی پیمان مزبور در شهریور 1320 ظاهر شد، چرا که ایران از سمت شمال و جنوب مورد تجاوز قدرت‌های خارجی قرار گرفت و کشورهای هم‌پیمان نه‌تنها کمکی به ایران نکردند بلکه از اظهار تاسف هم خودداری کردند.
بالاخره پیمان سعد‌آباد که با هدف حفظ کشورهای عضو در قبال خطر کمونیسم و خطرات مشابه ایجاد شده بود، با آغاز جنگ جهانی دوم و تغییر بلوک‌بندی‌ها و اتحاد انگلیس و شوروی عملاً از حیز انتفاع خارج شد و نتوانست رسالت اولیه خود را به انجام رساند و در جریان حوادث شهریور 1320 هیچ‌یک از هم‌پیمانان ایران به یاری کشور ما نشتافتند و پیمان سعد‌آباد بیهودگی خود را به اثبات رساند. حتی دولت عراق خاک خود را پایگاه حمله انگلستان به ایران قرار داد.
 
https://www.cafetarikh.com/news/20979/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما