۰
plusresetminus
یکی از ویژگی های قوم یهود، ستیز و مجادله پیوسته آنان با نبی مکرم اسلام، حضرت محمد (ص)، بوده به نحوی که این امر بنا به دلایل گوناگون بروز می نمود که تنها یکی از آنها ماجرای غرض ورزی نسبت به جبرئیل می باشد.
ماجرای دشمنى یهود با جبرئیل و حضرت علی (ع)
  در این باره نقل شده است که امام حسین بن على بن  ابى طالب (ع) فرمودند: همانا خداى متعال در قرآن مجید، یهود را از آن رو که با جبرئیل - فرشته‏اى که تقدی الهى را، در آنچه ناخوشایند آنان بود اجرا مى‏کرد - دشمنى مى‏کنند توبیخ مى‏نماید و نیز آنان و نواصب را که با جبرئیل و میکائیل و فرشتگان خدا که به منظور یارى علىّ بن ابى طالب (ع)، براى غلبه بر کفار فرود مى‏آمدند، تا آنجا که با شمشیر برنده خود، آنان را خوار و زبون ساخت - دشمنى مى‏ورزند، سرزنش مى‏کند. از این رو مى‏فرماید: بگو اى پیامبر؛ هر که با جبرئیل دشمن است، [با خدا دشمن است. این قوم یهود است [که با جبرئیل، دشمنى مى‏ورزد]؛ زیرا [به گمان آنها]، جبرئیل نگذاشت که دانیال، بخت نصّر را [در هنگام کودکى که ناتوان و بیچاره بود]، براى گناهى که هنوز مرتکب نشده بود، به قتل برساند. از این رو، زنده ماند و بزرگ شد تا به دست او، قضاى حتمى خدا در مورد قوم یهود، تحقق یافت و بر ایشان، آن بلاهایى که در علم ‏الهى گذشته بود،  فرود آمد و نیز هر که از کفّار و نواصب، - دشمنان آشکار محمّد (ص) و على (ع) - که با جبرئیل دشمنى مى‏ورزند، [با خدا دشمن‏اند]؛ زیرا این خدا بود که جبرئیل را، به کمک على (ع) فرستاد و او را بر دشمنانش، یارى رساند و هر که با جبرئیل  دشمن است، به این سبب که او، محمّد (ص) و على (ع) را مدد و یارى رساند و تقدیر پروردگار عزیز و والا مرتبه را، در به هلاکت رساندن دشمنان خدا، به دست هر کدام از بندگان خود که اراده فرموده بود، اجرا کرد؛ [چنین کسى، در حقیقت با خدا دشمن است] زیرا جبرئیل، این قرآن را به امر خدا، بر قلب تو [اى محمّد] نازل فرمود. پس هر آنچه مى‏کند، به امر خداست نه از جانب خود. این آیه شریفه، نظیر این فرموده خداست که: قرآن را، روح الامین بر قلب تو نازل گردانید، تا با زبان عربى فصیح، از هشدار دهندگان باشى. آرى اى محمّد؛ این قرآن، را جبرئیل به امر خدا، بر قلب تو نازل کرد تا تصدیق کننده و هماهنگ، با کتب آسمانى پیشین- از تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و کتابهاى شیث و پیامبران دیگر- باشد. سپس خداى سبحان مى‏فرماید: هر کس که با خدا دشمن است، [این بدان سبب است] که خداى متعال، بر محمّد (ص) و على (ع) و آل‏پاکیزه سرشت آنان، انعام فرموده است.  این نواصبند که نادانى و کینه توزى آنها تا بدانجا رسیده که مى‏گویند: ما خدا را بدین علّت که محمّد (ص) و على (ع) را، در آنچه ادّعا مى‏کنند گرامى مى‏دارد و جبرئیل را، بدین سبب که محمّد (ص) و على (ع) و پیامبران و رسولان دیگر را، بر دشمنان خدا مدد مى‏رساند، دشمن مى‏داریم. و اینکه سپس مى‏فرماید: و هر کس که با فرشتگان خدا دشمن است، منظور فرشتگانى‏اند که براى نصرت دین خدا و تأیید اولیاى او، روانه مى‏گردند و این، سخنِ بعضى از نواصب و معاندین است که مى‏گویند: ما، از جبرئیل که على (ع) را یارى مى‏رساند، بیزاریم! و سپس قرآن مى‏فرماید: و هر کس که با فرستادگان خدا، یعنى موسى و عیسى و پیامبران دیگر دشمن است، به این سبب است که آنان، به پیامبرى محمّد (ص) و امامت على (ع) خبر داده، دعوت کرده‏اند. سپس مى‏فرماید: و هر کس که با جبرئیل و میکائیل دشمن است و این، عقیده نواصب است در آن هنگام که پیغمبر ، در شأن على (ع) فرمود: جبرئیل از جانب راست او، میکائیل از جانب چپ او، اسرافیل از پشت سر او، فرشته مرگ از پیش روى او، قرار دارند و خداى متعال از بالاى عرش با خشنودى، به او مى‏نگرد و یارى رسان اوست؛ یکى از نواصب اظهار کرد: پس من، از خدا و جبرئیل و میکائیل و همه آن فرشتگان که ارتباطشان با على (ع)، به همان گونه است که محمّد (ع) خبر داد، بیزارم.

آرى! هر کس که به سبب کینه توزى جاهلانه، بر على بن ابى طالب (ع)، با خدا و فرشتگان و پیامبران و جبرئیل و میکائیل دشمن است، [او محققاً کافر است]. پس همانا خدا، دشمن کافران است و بر آنان، آنگونه که دشمن با دشمن رفتار مى‏کند، هر گونه خشم و کیفر سختى را فرو مى‏آورد و سبب نزول این دو آیه شریفه، آن گفتار بدى بوده که یهود - دشمنان خدا -، درباره جبرئیل و میکائیل داشته‏اند! و نیز آن گفتار بدترى بوده که دشمنان خدا نواصب - درباره خدا و جبرئیل و میکائیل و فرشتگان دیگر، ابراز کرده‏اند.

امّا توضیح در مورد یهود، این است که هنگامى که پیامبر خدا (ص) وارد مدینه شد، یهودیان - دشمنان خدا - عبداللَّه بن صوریا را [که داناتر از همه بود]، به محضر پیغمبر (ص) آوردند تا با سؤالاتى، او را بیازمایند. پس سؤال کرد: اى محمّد خواب تو چگونه است؟ زیرا به ما از چگونگى خواب پیامبر آخرالزّمان، خبر داده شده است. حضرت فرمود: دیدگانم به خواب مى‏رود و دلم بیدار است. عرض کرد: راست گفتى، اى محمّد. سؤال کرد: به من بگو اى محمّد آیا فرزند از مرد، به وجود مى‏آید یا از زن؟ حضرت فرمود: [از هر دو]؛ امّا استخوانها و عصب و عروق، از مرد است و گوشت و خون و مو، از زن است. عرض کرد: راست گفتى، اى محمّد.

سؤال کرد: از پروردگارت به من خبر ده که چگونه است؟ پس سوره مبارکه «قل هو اللَّه احد» نازل شد. اینجا، ابن صوریا عرض کرد: راست گفتى، اى محمّد. اکنون یک بخش دیگر باقى است، اگر آن را در پاسخ سؤالم آوردى، به تو ایمان مى‏آورم و از آیین]تو پیروى مى‏کنم. کدام فرشته است که از جانب خدا، براى تو وحى مى‏آورد؟ حضرت فرمود: جبرئیل. ابن صوریا گفت: جبرئیل در میان فرشتگان، با ما یهود دشمن است! با فرمان قتل و سختى و جنگ، نازل مى‏شود. فرشته ما، میکائیل است که با فرمان شادى و آسودگى، فرود مى‏آید. اگر فرشته پیام آورت، میکائیل بود، ما به تو ایمان مى‏آوردیم! زیرا میکائیل سلطنت ما را، تقویت مى‏کند و جبرئیل، آن را نابود مى‏سازد.

از این رو او دشمن ما یهود است. اینجا، سلمان فارسى که حضور داشت سؤال کرد: آن ماجرایى که دشمنى میان شما و جبرئیل با آن آغاز شد، چه بود؟ عرض کرد: بله اى سلمان! جبرئیل با ما، بارها و بارها دشمنى کرده است! از دشوارترین آنها بر ما، این بود که: خدا بر پیامبران بنى اسرائیل، وحى فرستاده بود که بیت ‏المقدس، به دست مردى که بخت ‏نصّر نام دارد، ویران خواهد شد و به ما خبر داده بود که چه زمانى، این حادثه روى مى‏دهد و این خداست که حوادث را، یکى پس از دیگرى پدید مى‏آورد. بنابراین، مى‏تواند آنچه را مى‏خواهد، محو و آنچه را مى‏خواهد اثبات مى‏کند. پس همین که به آن زمان موعود ویرانى بیت ‏المقدس رسیدیم، پدران پیشین ما، یک نفر از نیرومندان بنى اسرائیل و دانشمندترین پیامبران خود را که «دانیال» نام داشت، در جستجوى بخت نصر فرستادند تا او را بیابد و به قتل برساند و اموال هنگفتى نیز، همراهش کردند تا آن را در این راه به کار برد.

 پس همین که از پى او رهسپار سرزمینها شده، سرانجام با او در بابل در حالى که هنوز، پسر بچّه ناتوان و بینوایى بود و هیچگونه، تاب و توان دفاعى نداشت برخورد کرد. دانیال او را گرفت تا هلاک سازد. در این هنگام، جبرئیل آمد و مانع شد و به دانیال گفت: اگر پروردگار شما، همان کسى باشد که فرمان هلاکت شما را به دست او داده است، او تو را بر او مسلّط نخواهد کرد و اگر این گونه نیست، از دست بخت نصر کارى برنمى‏آید. پس چرا او را مى‏کشى؟ در اینجا دانیال از او، پذیرفت و بخت نصر را رها کرد و به سوى ما، بازگشت و ماجرا را به ما خبر داد. این بود که بخت نصر ماند، توان گرفت و پادشاه شد و با ما، جنگید و بیت ‏المقدس را ویران کرد. از این رو ما، او جبرئیل را دشمن مى‏داریم و میکائیل هم دشمن او است.

سلمان اظهار داشت: اى فرزند صوریا! با این اندیشه انحرافى، گمراه گشته‏اید. به من بگو: چگونه پدران شما، جرات کردند و کسى را فرستادند تا بخت نصر را بکشد، در حالى که خدا ى آگاه به غیب و آشکار، در کتابهاى آسمانى و بر زبان پیامبرانش، خبر داده بود که او، پادشاه مى‏شود و بیت ‏المقدس را ویران مى‏کند. آیا مى‏خواستند، پیامبران خداى متعال را در پیام آورى از خدا، تکذیب کنند و متهم سازند، یا پیام آورى آنان را از خدا قبول داشتند، امّا مى‏خواستند با خدا ستیز کنند؟

 آیا در این صورت، مى‏شود آنان و کسى که او را از پى این کار فرستادند، جز کافر به خدا باشند؟ کدام دشمنى را درباره جبرئیل مى‏شود باور داشت، در حالى که او مى‏خواست از ستیز با خدا، جلوگیرى کند و از دروغ شمردن گفته پروردگار، باز دارد؟ ابن صوریا گفت: درست است که خدا، آن را از زبان پیامبرانش خبر داده بود، امّا او محو مى‏کند، هر چه را بخواهد و اثبات مى‏کند، هر چه را بخواهد.

سپس سلمان ادامه داد: شهادت مى‏دهم که هر کس، دشمن جبرئیل باشد، او دشمن میکائیل نیز هست. جبرئیل و میکائیل، هر دو با هر که با آنها دشمنى کند، دشمن ‏اند و هر که با آنها آشتى نماید، آشتى ‏اند. پس در این هنگام، خداى متعال درباره گفتار سلمان، این آیه شریفه را نازل فرمود: «بگو: [اى پیامبر!] هر که با جبرئیل، به سبب یارى اولیاى خدا در برابر دشمنان خدا و آوردن فضایل على ولىّ خدا از پیش خدا، دشمن است [او در حقیقت، با خدا دشمن است]. زیرا جبرئیل، این قرآن را به امر خدا بر قلب تو نازل گردانید، تا کتب الهى پیشین را تصدیق کند و وسیله هدایت از گمراهى باشد و نیز، براى آنانى که به پیامبرى محمّد (ص) و ولایت على (ع) و امامان پس از او ایمان آورده‏اند، بشارت باشد، در صورتى که بر همین پیمان ولایت محمّد و على‏ و آل‏پاک سرشت آنان، باقى بمانند و بمیرند.

 سپس رسول خدا (ص) فرمود: اى سلمان! خدا گفتار تو را، تصدیق فرمود و اندیشه ‏ات را سامان بخشید. همانا جبرئیل از جانب خداى سبحان، مى‏گوید: اى محمّد! همانا سلمان و مقداد، دو برادرند که در محبّت شما و در محبّت برادر و وصىّ و دوست صمیمى شما، خالص‏ اند و آن دو، در میان اصحابت، همچون جبرئیل و میکائیل در میان ملائکه ‏اند. دشمن ‏اند با هر که، یکى از آنان را دشمن بدارد و با هر که آنان و محمّد (ص) و على (ع) را دوست بدارد، دوست ‏اند و نیز با هر که محمّد (ص) و على (ع) و اولیاى آنان را دشمن بدارد، دشمن ‏اند.

منابع:

1-قرآن کریم.

2-علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج 9: 284؛ ج 39: 103.

3-تفسیر الإمام العسکری (علیه‏السلام): 448.

4-طبرسی، الاحتجاج، ج 1: 43.

منبع: قدس آنلاین

https://www.cafetarikh.com/news/32130/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما