یکی از نمودهای تعارضات فرهنگی حکومت پهلوی، خودکمبینی در برابر بیگانگان بود. این موضع به خودی خود صدها مشکل دیگر را برای حکومت پیش آورده بود و باعث شده بود تا تصورات مردم نسبت به حکومت توام با بدبینی و نفرت باشد
اشرف و دربار از همان ابتدای تشکیل حکومت پهلوی دوم، راه حفظ سلطنت را برکناری مخالفان و پیدا کردن حامیان داخلی و خارجی دیدند. آنان این موضوع را بهانه حفظ وحدت ملی قرار داده بودند، در حالیکه جلب اعتماد و حمایت مردم در آن روزها، نیازمند اقدامات جدیتر همچون برخورد با مشکلات سیاسی و اقتصادی بود.
مخالفان حکومت پهلوی، شامل افراد و دستهجات مختلف سیاسی بودند. مخالفان از لحاظ شیوههای نگرش و روش مبارزات، تفاوتهای اساسی با یکدیگر داشتند؛ اما همه آنها یک وجه مشترک داشتند و آن عبارت بود از تغییر از انفعال سیاسی به کنش سیاسی فعال
بحران اقتصادی 1935 وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را با مشکلات زیادی مواجه کرد. این بحران، گرچه بحرانی مالی بود؛ اما کمتر کسی به جزئیات آن پرداخته است. ویلیام اچ. هورنی بروک سرکنسول آمریکا در ایران در گزارشی به بخشی از جزئیات این بحران تاثیر آن بر زندگی مردم پرداخته است
تعداد بهائیان در دوره حکومت پهلوی دوم، رشد فزایندهای به خود گرفت. این روند به دلایل مختلفی اتفاق افتاد؛ اما یکی از دلایل مهم آن به نگرش شاه نسبت به بهائیان مربوط بود. شاه تصور میکرد بهائیان از نظر سیاسی، هیچ تهدیدی محسوب نمیشوند.
گرچه بعد از کودتای 1332 احزاب کاملاً یکدست بوده و تحت کنترل حکومت قرار گرفتند؛ اما در سال 1342 این آرایش به دلایل مختلف برهم خورد. یکی از دلایل این موضوع وجود گروههای به ظاهر رقیب بود که جایگاهی در عرصه سیاسی ایران نداشتند.
بسیاری از احزاب، نهادها و سازمانهای سیاسی حکومت پهلوی تحت کنترل کشورهای غربی بوده و یا ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با آنان داشتند. درواقع بسیاری از نهادهای امنیتی و اطلاعاتی غرب همچون آمریکا با نزدیکی به سازمانها و نهادهای سیاسی ایران، به کسب اطلاعات مورد نیاز خود اقدام میکردند و از این طریق به سیاستهای مورد نظر خود مبادرت مینمودند. حزب ایران نوین ...
یکی از دلایل حمایت حکومت پهلوی از فعالیتهای محافل صهیونیستی در ایران مسائل سیاسی و به زعم پادشاهان پهلوی مسائل امنیتی بود. چنانچه رضا شاه بر این باور بود که حمایت از صهیونیسم میتواند منجر به امنیت در کشور گردد. در حالی که هدف نهایی او حفظ قدرت استبدادی خود بود.
تمامی روابط، دیدارها و تعاملات حکومت پهلوی و رژیم صهبونیستی به صورت سری و محرمانه انجام می گرفت. موضوعی که اسدالله علم در خاطرات خود از سفر اسحاق رابین به ایران از این روابط پنهانی رمزگشایی می کند.
اختلاس از مهمترین فسادهای اقتصادی مسئولین حکومت پهلوی محسوب میشد. این نوع از فساد در اشکال و انواع مختلف صورت میگرفت. یکی از شکلهای رایج اختلاس و فساد، دریافت و یا اختصاص هزینههای کلان برای طرحهای اقتصادی بود که در نهایت تنها بخش کمی از آن صرف طرحها و یا پروژههای مربوطه شده و مابقی آن به جیب مسئولین میرفت
ویژگی افرادی که شاه آنها را به عنوان مسئولین سیاسی انتخاب میکرد، علاوه بر غربگرائی، تبعیت از شاه و منویات او بود. به عبارتی افراد گماشته شده در سمتهای مختلف به خوبی آگاه بودند در صورت هر گونه مخالفتی با شاه از سمت خود برکنار میشوند. این موضوع لزوم چاپلوسی در برابر شاه را پررنگ میکرد. از این رو فرهنگ سیاسی حکومت پهلوی فرهنگی کاملاً متملقانه و انتقادناپذیر ...
کندی شاه را مردی ستمکار، حقیر و فاسد میدانست و به قول قاضی ویلیام داگلاس، «بی اعتمادی وی به شاه به اندازهای رسیده بود که درصدد برآمده بود او را وادار به استعفا نماید و برای پسرش تا رسیدن به سن قانونی یک نایب السلطنه بگمارد.»
یکی از خطرات احتمالی که از سوی آمریکا نسبت به بقای حکومت شاه وجود داشت، فرار فرماندهان ارتش بعد از فرار شاه بود. آمریکا به خوبی آگاه بود در صورت تحقق این خطر، فروپاشی حکومت شاه حتمی است.
اصل تایید امور توسط شاه یکی از اصوا مهم حکومتداری پهلوی بود. بدین معنا که تمام امور اعم از چاپ کتب، انتشار روزنامهها، گزارشهای دولتی و... همه و همه باید به تایید شاه میرسید.
تگاه حکومت پهلوی عامل هر گونه ثبات سیاسی را در عوامل خارجی تعریف میکرد. به زعم دولتمردان پهلوی، عامل تمام اغتشاشات و بیثباتیهای داخلی در کشورهای خاورمیانه، رشد گروههای چپگرا و تقویت پان عربیسم بود. این در حالی بود که وجود حکومتهای دیکتاتور، نقش به مراتب بیشتری در بروز بیثباتیهای داخلی کشور اعم از ایران داشت.
انتخاب پارسونز به عنوان سفیر با اهداف خاصی صورت میگرفت. درواقع هدف اصلی پارسونز از مأموریت در ایران، عادی ساختن روابط کشورش با شاه و دولت او بود. بنابراین از زمانی که وی به عنوان سفیر انگلستان به ایران فرستاده شد روابط ایران و انگستان وارد مرحله ای از حسن تفاهم و همزیستی مجدد گردید . . .
در دهه 1350 و همزمان با اوج گیری قیمت نفت که ثروت عظیمی را نصیب کشورمان کرد، شاه و اطرافیان آن نمی دانستند که چگونه باید این پول را خرج کنند. جالب اینکه بخش زیادی از این پولی که بابت نفت از غربی ها گرفته بودند، به بهانه مختلف به این کشورها باز می گشت. من جمله اینکه شاه حاضر شده بودند، کارخانه های ورشکسته خارجی را بخرد . . .
مقاله پیش رو که در دو قسمت ارائه می شود یکی از رویدادهای مهم روزهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را روایت می کند. قسمت اول به پیش زمینه های غائله ترکمن صحرا در فروردین 1358 پرداخته است. دراین بخش ضمن آشنایی با زمینه های شکل گیری نارضایتی عمومی در شهرستان گنبدکاووس در دوران حکومت پهلوی، ریشه های تنش در این منطقه بررسی شده است .
پاسخ به این پرسش که چرا چنین ارتش قدرتمندی که همواره مایهی مباهات و پشتگرمی محمدرضا بود، در برابر انقلاب نه تنها به حمایت از رژیم وی نپرداخت، بلکه به وی پشت کرد و به جناح انقلابیون پیوست را در جایی ورای توان فیزیکی و تجهیزات نظامی باید جستوجو کرد.