شماها مدت زیادی است که مهمان ما هستید. میبینید که برادران جیش الحر به شما هیچ آزاری نرساندهاند! پس باید فرق ما را با بشار ظالم فهمیده باشید!
در کتاب می خوانیم:
«خطبه اول شیخ کوتاهتر از آن چیزی بود که فکرش را میکردیم، اما آن قدر به دلم نشست که برای لحظههایی خودم را در مصلای جهرم دیدم. در خطبه دوم، شیخ در خصوص ظلم و ظالم سخن گفت و این که ظلم همیشه در طول تاریخ قبیح بوده و انسانهای ظالمی مثل بشار اسد، ماندگار نیستند ...»:
در توصیف فشارهای روانی و جسمی آمده است:
«سهشبانه روز تمام، چاهِ پر از فاضلاب سرش باز بود و ما نه تنها ناچار به تحمل بوی بد آن بودیم بلکه باید دور و بر آن مینشستیم، نماز میخواندیم، غذا میخوردیم و میخوابیدیم. چه حالی به من و صادق دست میداد وقتی ناچار میشدیم در کنار چاه پر از نجاست غذا بخوریم ... وقتی دیدیم نگهبانها کاری به چاه ندارند، ناچار در چاه را با همان وضع بستین و منتظر نرم شدن دل جماعت تکفیری ماندیم، جماعتی که خود را معتدلترین گروه معارض سوریه میدانستند و گاهی منت همین را نیز بر ما میگذاشتند. مثلا میگفتند خدا را شکر کنید که به پس النصره نخوردید
در بخشی از این کتاب آمده است.
«شماها مدت زیادی است که مهمان ما هستید. میبینید که برادران جیش الحر به شما هیچ آزاری نرساندهاند! پس باید فرق ما را با بشار ظالم فهمیده باشید! انشاءالله زمانی که آزاد میشوید، باید به ملت و دولت خود بگویید این تفاوتها را! بگویید که بشار ظالم و ستمگر است! مطمئن باشید که این مدت اگر برادران و همکاران ما از شماها مراقبت نمیکردند، همگی به وسیله ارتش بشار کشته میشدید...شما مدیون ما خواهید بود، اگر واقعیتهای سوریه را بازگو نکنید...»