مطابق اسنادی که از بنی صدر در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا به دست آمد بنیصدر (طراح) کهنهکار است اگرچه او به (امام) خمینی احترام میگذارد، اما او را مصون از خطا نمیداند و از طرفی به عنوان روشنفکر سعی دارد خودش تصمیم بگیرد.
در کتاب اسناد لانه جاسوسی آمریکا که به همت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شده است درباره اسناد به دست آمده درباره بنیصدر و چرا اسناد به دست آمده مربوط به بنی صدر و چرا قبل از ریاستجمهوری او منتشر نشده است آمده است.
مجموعه اسنادی که طی این جزوه در اختیار ملت مسلمان و متعهد ایران قرار میگیرد، مربوط به آقای ابوالحسن بنیصدر است.
قبل از اینکه به خود اسناد بپردازیم، لازم است نکاتی چند پیرامون زمان دستیابی به این اسناد و اینکه چرا هماکنون به اطلاع ملت غیور میرسد، را به اطلاع برسانیم:
الف: اسناد اول تا هفتم این مجموعه در حدود دیماه 1358 به دست آمد، یعنی قبل از انتخابات ریاست جمهوری. در آن زمان نتیجه ترجمه و بررسی ما این بود ، که هفت سند اول بر این معنی دلالت دارد که سازمان سیا با توجه به جنبههایی که در آقای بنی صدر دیده است، در وی طمع کرده و در پاریس یکی از جاسوسان برجسته سیا به عنوان یک تاجر آمریکایی با وی ملاقات نموده است و سپس قرار بر این شده که این جاسوس سیا به بهانه تجارت به ایران آمده و در ایران ملاقات با آقای بنیصدر را ادامه دهد.حداقل مقصود و هدف سازمان سیا در این موقع این بوده که رضایت نامبرده را برای مشاورت یک شرکت آمریکایی جلب نماید و بعد تحت این پوشش تماسها را با وی دنبال کند.
اینها مجموعه اسنادی بودند که تا آن زمان از آقای بنیصدر به دست آمده بود. در آن موقع استدلال ما درباره آقای بنیصدر این بود که علیرغم اینکه سازمان سیا در وی طمع کرده است، ما از اینکه آقای راتر فورد به ایران آمده باشد و توانسته باشد نظر آقای بنیصدر را جلب کند، مطمئن نیستیم. از سوی دیگر در پرسشی که تام آهرن ایستگاه سیا در تهران آمده است و با آقای بنی صدر ملاقات کرده و وی را با حقوق ماهیانه 1000 دلار به عنوان مشار شرکت آمریکایی استخدام کرده است.
لیکن از آنجایی که آهرن از کاندیداتوری آقای بنیصدر برای ریاست جمهوری مطلع بود، ما در یک چنین امر حساسی نمیتوانستیم به گفتههای وی استاند کنیم، از طرف دیگر صحت گفتههای آهرن زمانی به ثبوت میرسید که اسنادی که توسط خود ولی در لحظه اشغال لانه جاسوسی به صورت رشته شده درآمده بود، به همت برادران و خواهران ما درست میشد، لذا ما ناچار باید منتظر میماندیم که همین طور که به تدریج این اسناد درست میشدند، اسناد مربوط به ملاقات آقای بندیصدر و راتر فورت به دست آید. هرچند که در همان زمان نیز این فکر بود که اسناد به همین صورت، بدون کن و کاست به اطلاع اما برسد، که در آن زمان حجت الاسلام آقای موسوی خویئینها به لحاظ فقدان دلایل کافی این امر را صلاح ندانستند.
*دانشجویان با وجود مخالفت بنیصدر به دانشجویان از اسناد استفاده ابزاری نکردند
ناگفته نماند که دانشجویان علیرغم مخالفتهای بیوقفه و اتهامات و دشنامهای فراوان آقای بنیصدر به دانشجویان و کل حرکت اشغال لانه جاسوسی، هیچگاه نخواستند از مسئله اسناد، به گونهای انحرافی در مقابل آقای بنیصدر استفاده کنند، همچنان که پس از انتخاب آقای بنیصدر به عنوان رئیسجمهور، تعداد محدودی از برادران که از موضوع این اسناد اطلاع داشتند، از طرح کوچکترین مسئلهای در این رابط منع شدند، مبادا که با پخش شایعهای مبنی بر اینکه از آقای بنیصدر در رابطه با لانه جاسوسی اسنادی موجود است، به مقام ریاست جمهوری و به تبع آن به کل جمهوری اسلامی صدمه و زیانی وارد آید.
این مسئله مسکوت ماند تا اینکه در اوایل اردیبهشت ماه 1360 اسناد شماره 8 و 9 و 10 و 11 از میان اسناد رشته شده به دست آمد و البته با توجه به شواهد موجود در همین اسناد، اسناد دیگری نیز باید در همین رابطه وجود داشته، که هنوز آنها را به دست نیاوردهایم.
با به دست آمدن این اسناد و با توجه به عملکردها و سخنان آقای بنیصدر، لازم بود که امام امت در جریان امر قرار بگیرند، این اسناد به اطلاع ایشان رسید و فرمودند که اسناد فعلاً محفوظ بماند و همچنان مطابق امر امام عمل شد.
بعد از اینکه مسئله عدم کفایت سیاسی آقای بنیصدر در مجلس مطرح شد، طی تماسی که با امام امت گرفته شد دیگر از جانب ایشان اصراری برای حفظ اسناد در میان نبود و اسناد برای طرح در مجلس در اختیار موسوی خویئینها قرار گرفت، لیکن متأسفانه به علت کمی وقت، اسناد مورد بحث آن چنان که باید و شاید مطرح نشد.
لذا همانطور که در مجلس قول داده شده، ما این اسناد را برای اطلاع امت قهرمانمان در اختیار روزنامهها قرار میدهیم و در آینده طی جزوه مستقلی جداگانه آن را به انتشار خواهیم رساند.
باشد که مردم مسلمان و مبارز ایران از سیاستها و توطئههایی که برای نابودی انقلاب اسلامی صورت میگیرد از زبان اسناد خود این آمریکای جهانخوار مطلع گردند.
توضیح: (س،د،لور-1) اسم رمز آقای ابوالحسن بنیصدر است که در اسناد سیا به کار رفته است. این مسئله با توجه به شواهدی که در اسناد است فهمیده میشود، از جمله در سند شماره 1 تلفن منزل وی ذکر شده است و در سند شماره هشت میگوید وی ناشر روزنامه انقلاب اسلامی است و همچنین در سند شماره 11 میگوید که وی عضو شورای انقلاب عضو مجلس خبرگان، سرپرست بانکهای ملی شده و ناظر روزنامه است و این مطلب در پرسشی که از تام آهرن رئیس قرارگاه سیا انجام گرفته نیز تأیید شده است که نوار فیلم آن موجود است.
«عادی» کار بپذیرد. اکنون منزلش برای استفاده از اوقات فراغت و ملاقات افراد به دقت انتخاب شده است. مطالب فوق بدان معنی نیست که فرد مزبور قدرت تحرک خود را به عنوان یک اصلاحگر (رفرمیست) از دست داده است، برای توجه به این است که هر روزی که میگذرد به نظر میرسد که او بیشتر و بیشتر در دیوانسالاری (بوروکراسی) انقلابی که به موفقیت رسیده، فرو رفته است و اکنون وی با مبارزهای برای به جریان انداختن امور حکومت به نحوی هموار مواجه است.
4- در ارزیابی فرد مورد نظر، در رابطه با تمایل وی در همکاری با ما، «ر» ملاحظات مثبت و منفی زیر را خاطر نشان میسازد:
الف ـ مثبت
(1) چون او یک توطئهگر (طراح) کهنهکار است، اگر احساس کند که رژیم از اهداف انقلابی خود دور میشود یا اینکه به نفع خودش خواهد بود، ممکن است در آینده برای توطئه علیه رژیم مانعی سر راه خود نبیند.
(2) : اگرچه او احتمالاً در حال حاضر هیچ مشکلی مالی ندارد، اما باید در نظر داشته باشد که ممکن است با یک تذکر کوتاه به خارج تبعید شود و در آن زمان میتواند از کمک مالی ما استفاده نماید.
(3) : به عنوان یک روشنفکر او ترجیح میدهد که خودش تصمیم بگیرد تا اینکه کورکورانه از فرد دیگری پیروی کند.
(4) : اگرچه او به (امام)خمینی احترام میگذارد، اما او را مصون از خطا نمیداند.
(5) : او آگاه است که دار و دستههایی در داخل رژیم در شرف تکوین است، و شاید آگاه است که باید در رفتار با اطرافیانش احتیاط کند. به عنوان مثال او گفت که تمام اعضای شورای انقلاب دارای صلاحیت یکسانی نیستند اما او مجبور است که سرکند و با آنها سر و کار داشته باشد، احتمالاً این عدم اعتماد مجبورش میکند که درهایی را باز بگذارد.
(6) : او جاهطلبی سیاسی دارد. او احتمالاً روزنامهاش را به این منظور ایجاد کرده که از آن به عنوان پایگاه قدرتی جهت مقاصد سیاسی آیندهاش استفاده نماید.
(7) : هرچند در دورههای مشغله در پاریس و تهران از نظر وقت در مضیقه بود، برنامه خود را کنار گذاشته تا با ما ملاقات نماید. (نظریه «ر»: امید است توجه شود که دسترسی به وی از نقطه نظر ما همچنان یک مشکل است.)
ب - منفی
(1) : چون موقعیت خود را د رژیم کنونی محکم کرده است شخص مزبور در حال حاضر واقعاً به ما احتیاج ندارد.
(2) : افشا شدن روابط مخفیانهاش با ما احتمالاً به زندگی حرفهای سیاسی فرد مزبور خاتمه خواهد داد، یقین است که او این نکته را از نظر دور نخواهد داشت.
(3) : تجربه سالیان دراز بر این نکته تأکید دارد که ناشرین روزنامه به خودخواهی متمایلند و اغلب غیراعتماد هستند.
تصمیم او یک روزنامه راه بیندازد شاید حاکی از این باشد که ل ـ1 تنها به آینده سیاسی خودش علاقهمند است و قصد ندارد با ما در خطهایی که ما در نظر داریم همکاری کند.
(4) : هرچند اظهارات شخص مورد نظر علیه شرکتهای آمریکایی که در امور داخلی ایران دخالت میکنند، ممکن است نشانه این باشد که او نمیخواهد کاری به کار دولت ایالات متحده داشته باشد، اما «ر» دو گونه روش نزدیک شدن به ل ـ1 است.
الف ـ تحت پوشش غیر رسمی: یک شخص در پوشش غیر رسمی که به تهران مأمور شود، دو تا سه ماه بعد از ملاقات «ر» میتواند با شخص مورد نظر تماس بگیرد و (با استفاده از کارت پوششی کمپانی «ر») پختن وی را در شرایط راحت تری از سر گیرد. پنج یا شیش ملاقات ظرف یک یا دو ماه احتمالاً فرد مأمور را قادر خواهد ساخت تا فرد مورد نظر را جهت نزدیکی و تماس به طور گام به گام در خطر قرار دهد.
ب ـ تحت پوشش رسمی: «ر» بیشتر عقیدهاش بر این است طی این سفر میتواند ترتیب معرفی یک مأمور با پوشش رسمی را با فرد مورد نظر بدهد. ترجیحاً بنا به دلایل امنیتی این مأمور نباید در عملیات حساس دیگری دست داشته باشد. اگر بنا به دلایلی چنین مأموری در حال حاضر در دسترس نباشد او میتواند یکی از کارتهای ویزیت «ر» را در یک تاریخ بعدی به کار برد.
6- بعد از سومین ملاقات راترفورد توصیه میکند که تماس تحت پوشش غیر رسمی صورت گیرد تا قرارگاه محفوظ بماند، از سوی دیگر اگر تأخیر عملی نباشد ادامه پختن توسط یک مأمور با پوشش رسمی بجا خواهد بود.
7- پرونده 959289-201 تا 18 شهریور 1378 در بایگانی حفظ شود. تماماً سرّی