در این اوضاع است که «اگر یک شریعتدوست ملتپرست در اطفاء نایرۀ نفاق و تمهید موجبات وفاق دامنی به کمر بزند و اسباب اصلاح مابین شود...
نویسنده افراد نالایقی را که در هیاتی ظاهرالصلاح گرد شاه حلقه زدهاند، چنین توصیف میکند:
«در اطراف صندلی او یک دسته از متملقین چربزبان و رندان عالمسوز که به مصلحتبینی معروفند، (از قبیل محمود میرزا، پسر میرزا شفیع آشتیانی ملقب به صاحبدیوان با طلاقت لسان و ذلاقت بیان و حاجی سعدالدوله و امثال او) قنبرک کرده ایستادهاند و فواید فقه طهماسب میرزا و فتح فرهاد میرزا و فسق فیروز میرزا را که عَلَمهای کاویانی دولتند، به حسن کافیالکفات راجع مینمایند.»
در این اوضاع است که «اگر یک شریعتدوست ملتپرست در اطفاء نایرۀ نفاق و تمهید موجبات وفاق دامنی به کمر بزند و اسباب اصلاح مابین شود، مُریدان را حفظ نظام معیشت و مصلحت شخصی و دواعی عصبیت و نفسانیت وامیدارد حکم تکفیر این یک نفر مُصلح را از هر دو محضر صادر کنند و آن بیچاره تا قیامت مردود فریقین است. این رغم و حسد بالفعل در طبع روسای ملت و دولت به مرتبهای راسخ شده که ضرر آن به همۀ نفوس و جمیع معاملات میرسد.»