«لحظهها جا میمانند» در مقایسه با بسیاری دیگر از رمانهای انقلاب، از بیشترین ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی برخوردار است و به یک معنی میتوان آن را نمونه خوب رُمان انقلاب دانست.
دکتر محمد حنیف از پژوهشگران و نویسندگان حوزه ادبیات در یادداشتی بر کتاب «لحظهها جا میمانند» اثر یوسف قوجق که در اختیار ما گذاشته، این رمان را نمونه خوب از رمان انقلاب دانسته است.
در ادامه متن یادداشت وی منتشر میشود.
«لحظهها جا میمانند»، رمانی تاریخی است که بر محور حوادث سیاسی سال 1357 در گرگان و شهرهای اطراف شکل گرفته است. از این نظر، رُمان مذکور دارای ارزشهای تاریخی است که دربرگیرنده حوادث واقعی و برخی شخصیتهای اصلی و جریانات دخیل در حوادث سیاسی ـ مذهبی منطقه است و ارزشی نزدیک به یک تاریخ محلی را دارد.
با این حال، کتاب به عنوان اثری داستانی، به خاطر پایبندی نویسنده به نقل رویدادهای واقعی، گاه باعث فروکش کردن تخیل و کاستن از تب داستانی شده است. چنانچه وقتی رمان به تبعید و یا آزادی و حتی شهادت شخصیتهای واقعی اشاره میکند، نویسنده در زبان و لحن، تسلیم واقعنگاری میشود و کتاب به یک اثر پژوهشی نزدیک میشود و هنگامی که همچون فصل نخستین و انتهایی داستان، تخیل بر واقعیت برتری میجوید، روح واقعی رمان، خودش را به روشنی آشکار میسازد. با این حال، با عنایت به آنچه در پی خواهد آمد، این اثر در مقایسه با بسیاری دیگر از رمانهای انقلاب، از بیشترین ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی برخوردار است و به یک معنی میتوان آن را نمونه خوب رُمان انقلاب دانست.
«لحظهها جا میمانند»، چند داستان موازی را دنبال میکند و این داستانها با وجود پیوند درونی آنها به یکدیگر، در نقطهای از داستان در هم میآمیزند. یکی از این داستانها، مربوط به حوادث سیاسی کشور و فعالیتهای سیاسی مذهبی گرگان است. داستان دیگر حول زندگی مشرحمان سوزنبان در گرگان و نوه دختریاش ستاره میگردد و سومین داستان نیز به ماجراهای مربوط به سرگرد تیموری میپردازد که به عنوان یک مأمور ساواک و عاشق سینه چاک ستاره، سایه به سایه ستاره و خانوادهاش پیش میرود. داستانهای فوق، با ورود دزدی سابقهدار به نام شاهین و پیوستن ناخواستهاش به جریان انقلاب و عشق او به ستاره، به هم گره میخورند.
شاهین که اهل تربت جام است و در ابتدا، فقر و از خودگذشتگی بر پیشانی او داغ سرقت و زندان زده، دست به دزدی از ویلای تیمسار مزین (نماینده املاک و مستقلات دربار پهلوی در شمال کشور) در رامسر میزند و پیرو آن، سروان احمدی، به عنوان کارآزمودهترین مأمور اداره آگاهی، مأمور یافتن دزد ویلای تیمسار مزین میشود.
سروان احمدی، بعد از بازجویی از نگهبان ویلا برای یافتن دزد، به گرگان میرود، ابتدا سراغ جواهرفروشیها میرود و با دادن نشانیهای انگشتر گران قیمت دزدیده شده، در هتل میامی گرگان مستقر میشود و تا پایان داستان چند بار رو در روی شاهین قرار میگیرد. شاهین نیز برای معالجه پایش توسط رانندهای نزد طبیبی محلی در گرگان برده میشود و در آنجا با دیدن ستاره، عاشق او میشود. مشرحمان که خود فردی انقلابی و مذهبی است، با دیدن اتفاقی جزوههای سیاسی درون ساک شاهین، به گمان اینکه شاهین فردی انقلابی است، او را به خانه امن خود و دوستان مسجدیاش میبرد. در آنجا شاهین ابتدا دست به دزدی ناموفقی میزند و سپس آرام آرام به جمع انقلابیون میپیوندد و در خلال حوادث و درگیریهای گرگان، رشادتهایی از خود بروز میدهد و شخصیت وی از هیبت سارقی حرفهای به یک انقلابی تغییر پیدا میکند. شاهین در خلال حوادث، از توانایی و تسلطش بر فنون رزمی، در دفاع از انقلابیون استفاده میکند و بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. و بدین ترتیب، خاکستری شخصیتش، به سفیدی گرایش پیدا میکند.
اولین خواستگار ستاره، فردی انقلابی به نام محمد جوانمرد و با نام مستعار شاهین است که توسط سرگرد تیموری زخمی میشود و پیش از دستگیری، با خوردن سیانور خودکشی میکند. دومین خواستگار ستاره، آقای واعظی دبیر ادبیات اوست. واعظی نیز توسط سرگرد تیموری دستگیر و کشته میشود. حذف این دو خواستگار به شاهین سارق، قوت قلب میدهد تا با نشان دادن لیاقتهای خود، به ستاره برسد. ستاره به تقاضای خواستگاری سرگرد تیموری پاسخ منفی میدهد، شاهین نیز که سخت دلباخته ستاره است، در نهایت، بعد از آنکه بازویش در جریان درگیریهای گرگان تیر میخورد، توسط سروان احمدی، دستگیر و راهی تهران میشود. با این حال، ستاره با دیدن دستمال خودش در جیب شاهین، پی به عشق او میبرد. سروان احمدی نیز که بعد از چشم انتظاری چند ساله، قرار است صاحب فرزندی بشود، تیروکمان یکی از بچههای انقلابی گرگان را در چمدانش میگذارد، تا برای فرزند آیندهاش به ارمغان ببرد.
آیا رُمان «لحظهها جا میمانند»، رُمان انقلاب اسلامی است؟
ساختار کلی رمان «لحظهها جا میمانند»، واقعگرایانه و مبتنی بر حادثه پردازی است. خط سیر رُمان ساده و با نگاه دانای کل روایت شده است. این رُمان، هم در زمره رُمانهای سیاسی میگنجد و هم در زمره رُمانهای تاریخی. پیوند معنایی بیتهایی که قبل از هر فصل آمده، از سویی با محتوای فصل مورد نظر، همچون براعت استهلال عمل میکند و از سوی دیگر، درونمایههای عمیق ادبیات کهن را به رخ خواننده امروزی میکشد. به عبارتی، نویسنده کوشیده است، با اشاراتی ظریف از گنجینه ادب کهن این مرز و بوم، داستانی در گونه داستان انقلاب اسلامی و از زیر گونههای داستان سیاسی خلق نماید. اما چرا رمان «لحظهها جا میمانند» را باید در ذیل رمانهای انقلاب اسلامی بررسی کرد؟
در تعریف «داستان انقلاب» پرسشهایی مطرح میشود که برای رسیدن به تعریفی جامع، پاسخ به آن پرسشها لازم مینماید، پرسشهایی از قبیل: آیا برای تعریف ادبیات یک انقلاب، باید به تعریف خود آن انقلاب، رجوع کرد؟ اگر چنین است، تکلیف آن دسته از آثاری که در پس زمینه انقلاب خلق شدهاند یا آنهایی که در حاشیه یا در نقد انقلاب یا حتی در اختلاف زاویه با آن شکل گرفتهاند، چه میشود؟ آیا ادبیات یک انقلاب، تنها به آثاری محدود میشود که در مورد آن انقلاب سخن گفتهاند یا نوشتههای دیگری در همان راستا و با همان موضوع را نیز شامل میشود؟ در این میان تکلیف آثار سیاسی دیگر کشورها چه میشود؟ آیا باید گفت ادبیات انقلاب، ادبیاتی است که فقط در حوزه انقلاب اسلامی نوشته شده است یا میتوان تعریف عامتر و گستردهتری ارایه کرد؟ در مسیر پرفراز و نشیب انقلاب، انگیزه، دغدغه، درونمایه، فرم و محتوا، سبک و تکنیکهای ادبیات داستانی چگونه تغییر میکند؟ با توجه به اینکه در ایران عموماً به داستانهای انقلاب، داستان سیاسی اطلاق میشود، زیر گونههای دیگر ادبیات سیاسی در چه جایگاهی قرار میگیرند؟ و بالاخره اینکه امروزه پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، صاحبنظران چه تعریفی از داستان انقلاب اسلامی دارند و مصداقهای مورد نظر ایشان از داستان انقلاب اسلامی چه وجوه اشتراک و افتراقی با داستان انقلاب پیروان دیگر دیدگاهها و جهانبینیها دارد؟ و بالاخره داستان انقلاب اسلامی چه خصوصیاتی دارد و آیا تاکنون اثری که واجد تمامی این ویژگیها باشد، خلق شده است؟ در غیر این صورت، کدام یک از خصوصیات داستان انقلاب را باید در کدام داستان پیدا کرد؟ اینها بخشی از سوأل هایی است که در نگاه اول برای رسیدن به تعریف داستان انقلاب اسلامی باید بدان پاسخ داد.
در مجموع میتوان گفت که داستان سیاسی انقلاب در ایران، زیر گونه داستان سیاسی است و ریشه آن به تحولات مشروطه و ورود داستاننویسی نوین باز میگردد. ویژگیهای سیاسی اجتماعی و فرهنگی هر دوره در خلق آثار سیاسی هر دوره تاثیرگذار است و داستان انقلاب را نمیتوان بدون در نظر گرفتن تبار آن یعنی داستان سیاسی بررسی کرد. اما چون درباره تعریف داستان انقلاب اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد، لذا میتوان داستانهای سیاسی بعد از انقلاب را در سه دسته کلی 1ـ داستان انقلاب اسلامی با محوریت «انقلاب اسلامی» ؛2ـ داستان انقلاب با گرایش به «اندیشههای چپی» (با نگاه به حرکت گروههای مارکسیست) و 3ـ داستان انقلاب با گرایش به «گروههای ناشناخته، یا نگاه به شرکت تمامی گروهها در انقلاب و یا داستانهایی که به مفهوم قدرت و سیاست میپردازند» تقسیمبندی کرد.
داستانهای انقلاب با محوریت «انقلاب اسلامی» بیشتر به هویت دینی و رهبری امام خمینی (ره) پرداختهاند و حضور گروههای دیگر در آنها کم رنگ است. نویسندگان این گروه در تحلیل حرکتهای مردمی و گروههای مسلح علیه رژیم پهلوی و همچنین طرح مسایل مربوط به دربار، زندان ، مسجد، روحانیت، بازار و... تحلیلهای تئوریسینهای انقلاب اسلامی و پیروان ولایت فقیه را در نظر دارند. در این نگاه، قیام پانزده خرداد، حضور و رهبری روحانیت و خاستگاه مذهبی انقلاب یعنی مسجد برجسته میشوند. از میان داستانهایی که به عنوان داستان انقلاب اسلامی معروفند، کمتر داستانی را میتوان یافت که دارای اغلب ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی باشد،[1] با این حال، آثاری همچون «اسماعیل» و «گرگسالی» مرحوم امیرحسین فردی و « لحظهها جا میمانند» یوسف قوجق را میتوان نمونههایی مناسب از رُمان انقلاب اسلامی معرفی کرد.
بخشی از ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی به ویژه ویژگیهای محتوایی در هر یک از داستانهای برشمرده به چشم میخورد، اما هنوز داستانی که توانسته باشد دارای تمامی ویژگیهای تکنیکی و محتوایی این گونه باشد، خلق نشده است. با این حال، در شرایطی که حتی پارهای از رُمانها که توسط ناشران دولتی به بازار نشر ارایه شده، باوجود ارزشهای فنی، کارکردی خلاف نظر ناشر داشته و در تقابل با ارزشهای انقلاب اسلامی عمل کرده است.
از این نظر، رُمان « لحظهها جا میمانند» یوسف قوجق داستانی منحصر به فرد است. داستان آرمانی انقلاب اسلامی باید دارای دو دسته ویژگیهای فنی و محتوایی باشد که رمان «لحظهها جا میمانند» را میتوان نمونه پایبندی به بسیاری از ویژگیهای برشمرده برای داستان انقلاب اسلامی دانست:
1-در رُمان قوجق، اعتقاد اکثر شخصیتهای اصلی به اصل «اسلامی بودن انقلاب و رهبری روحانیت» مشهود است. چنانچه یکی از اصلیترین اقدامات مبارزان، تکثیر اعلامیهها و نوارهای صدای امام خمینی و مراجع قم و روحانیون مبارز گرگان محسوب میشود. (از آن جمله است: صفحات 153، 154، 155،160، 161و بسیاری دیگر از صفحات کتاب.)
2-توجه به نقاط عطف تاریخی مورد نظر انقلاب اسلامی همچون حادثه مدرسه فیضیه قم و قیام پانزده خرداد و در پی آن، تبعید امام خمینی به ترکیه، عراق و اخراج از عراق و سفر به فرانسه، حضور روحانیت در تبعید و زندان در کنار دیگر مبارزان از جمله دیگر ویژگیهای رمان انقلاب اسلامی است که «لحظهها جا میمانند» بدان توجه داشته است. ( از آن جمله است در صفحات 330، 331، 339، 340، 341، 342، 343، 344 و بسیاری دیگر از صفحات کتاب)
3-تمرکز بر حرکتهای هیأتی و مردمی به جای تمرکز بر حرکتهای سازمانی، چریکی و مسلحانه هم از دیگر ویژگیهای داستانهای انقلاب اسلامی است که قوجق جز در مورد شخصیت محمد جوانمرد و موارد اندک دیگر، تمرکز خود را بر حرکتهای روحانیت قرار داده است، از این رو قوجق از این منظر، هر چند از نقطه ثقل محتوایی آثاری چون اسماعیل مرحوم امیرحسین فردی مبنی بر توجه صرف بر حرکتهای مسجدی کمی فاصله گرفته و کوشیده است بر واقعیات سیاسی حضور بقیه گروههای سیاسی چشم نپوشد، با این حال، تمرکز اصلی نویسنده بر حرکتهای مسجدی و رهبری روحانیت و محوریت مسجد به عنوان پایگاه اصلی انقلاب اسلامی است.(از آن جمله است صفحات 216، 217، 218221، 222، 223، 224 و بسیاری دیگر از صفحات کتاب)
4- «لحظهها جا میمانند»، در کنار توجه به محوریت رهبری روحانیت در حرکتهای مردمی از مساجد به عدم تمرکز بر شعارهای عدالتخواهانه اقتصادی و تمرکز بر شعارهای دینی و مخالفت با مظاهر فساد در جامعه نیز توجه داشته است، چنانچه در خلال حرکتهای مردمی، مشروب فروشیها و قمارخانهها دستخوش حمله انقلابیون قرار میگیرد: «همه میدویدند، او هم میدوید. شاهین را نمیدید، گمش کرده بود. رسیدند به مشروب فروشی قدح. بسته بود. کرکرهاش از آنهایی نبود که داخل دیده نشود. شیشههای مشروب از پشت شیشهاش پیدا بود. عکس بزرگ گیلاس مشروب هم با پایه نازک و نی قلیانی، روی شیشهاش بود و به آنها که از پیادهرو میگذشتند، تعارف میکرد بروند داخل و بنوشند. یکی که جلوتر از بقیه بود، ایستاد و داد زد:
ـ «بچهها جرثومه فساد!»
همه ایستادند. سید نظام هم ایستاد، کسی پرسید:
ـ «بشکنیم؟»
کسی جواب داد:
ـ «سوأل نداره که! بزنیم بشکنیم سگ مصب رو!»[2]
5-باور عمیق و قلبی شخصیتهای اصلی مثبت به اسلام انقلابی و یا تحول ایشان به سمت این باور نیز از دیگر ویژگیهای محتوایی رمان انقلاب اسلامی محسوب میشود که در این رُمان نیز شاهین و مشرحمان نمونههای چنین شخصیتهایی محسوب میشوند.
6-از نظر محتوایی، در داستانهای انقلاب اسلامی، حضور گروههای مسلح در سیر حوادث داستان تعیین کننده نیست. که در این رمان هم با وجود اشاره به گروههای مختلف مبارز، نویسنده چندان نقش تعیین کنندهای برای آنها قائل نمیشود.
7-در داستانهای انقلاب اسلامی، بازار نقشی تعیین کننده در تأمین منابع مالی مبارزان مسجدی ایفا میکند که در رمان «لحظهها جا میمانند»، نیز این نقش به صورت برجسته به عهده «حاج مرتضی» گذاشته شده است:
«حاج مرتضی گفت:
ـ «خدا نکنه حاج آقا! چی شده مگه؟»
حاج مرتضی گفت:
ـ «سالهای پیش یادته مداح و هیات میآوردم؟»
مش رحمان یادش بود و خوب میشناختش. میدانست زمانی طلافروش و یکی از تاجرهای بزرگ تهران بوده و هیأتهای مذهبی بزرگی را هم در تهران میچرخانده. بعد از واقعه 15 خرداد 1342 که بازداشتش کرده بودند و به گرگان تبعیدش کرده بودند، بیکار ننشسته بود. هر سال به هر طریقی که بود، از تهران و شیراز و جاهای دیگر، مداح و هیأت میآورد گرگان.»[3]
8-در خاتمه باید اضافه کرد که از دیگر ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی در مقایسه با داستانهایی که در باره انقلاب نوشته شده است و در آنها نگاه عمده نویسنده به دو گرایش ذکر شده پیشین بازمیگردد، این است که درونمایه داستانی داستانهای انقلاب اسلامی، در راستای تبیین اهداف انقلاب اسلامی است و خواننده پس از اتمام داستان، به ضرورت انقلاب اسلامی، حقّانیت آن و علل آن پی میبرد. به عبارتی، احساس کلی خواننده پس از مطالعه اثر، همدلی با آرمانهای انقلاب اسلامی است. قوجق هر چند در نهایت اثری در راستای اهداف انقلاب اسلامی آفریده است، اما در تثبیت محور نهایی داستان انقلاب، چندان موفق نبوده است، این امر نه به متن، که به ویژگیهای فنی اثر بازمیگردد. دلیل دیگر هم میتواند در این باشد که زمان حوادث داستان، فروردین الی پنجم آذر 1357 را شامل میشود و حوادثی چون باردار شدن همسر سروان احمدی و پایانبندی داستان (حرکت سروان احمدی همراه با شاهین به تهران و جملات پایانی رمان) به گونهای است که هر چند به تمامی سوالات مطروحه در طول داستان پاسخ داده شده، اما خواننده را در انتظاردانستن ادامه ماجرای بعد از پنجم آذر تا بهمن 1357 امیدوار میکند.
عناصر داستانی در رمان «لحظهها جا میمانند»
پیرنگ رمان لحظهها جا میمانند، از قدرت کافی برای انتقال درونمایه شگرفش برخوردار نیست. این امر از سویی، به دلیل پایبندی نویسنده به تاریخ و بر اثر کم توجهی گاه به گاهش به تخیل رخ داده است و از سویی به دلیل ضعف چارچوب اولیه رمان و ساختار ساده آن انجام گرفته است. عموم رمانها، معمولا یک گره اصلی دارند و چندین گره فرعی. به عبارتی، کشمکش اصلی داستان باعث زایش کشمکشهای دیگری میشود و از دل هر یک از کشمکشها، تضادهای دیگری بیرون میآید و اینگونه داستان با حرکتی رو به بالا پیش میرود. هر چند یوسف قوجق با خلق شخصیت ستاره و شاهین سارق، و از سویی سروان احمدی توانسته محور کشمکشی کلی برای کل داستان فراهم آورد، اما، نه عشق شاهین به ستاره آنچنان آتشین و بزرگ نشان داده میشود و نه عدم موفقیت سروان احمدی در گرفتن سارق آنچنان مهم جلوه میکند تا خواننده آنها را اساس گرهافکنی اصلی رمان قرار دهد. اغلب صفحات داستان را شرح مبارزات و پخش اعلامیهها و نگاههای سیاسی و مباحث مربوط به تحولات منطقه پر کرده است و از این رو به نظر میرسد که نویسنده میان محور قرار دادن کشمکش برای پیروزی انقلاب و وضعیت شاهین و ستاره مردد بوده و نتوانسته است تأثیرگذاری چندانی روی خواننده بگذارد، هر چند به روشنی توانسته است نمایی روشن از سیر وقوع انقلاب اسلامی در گرگان و شهرهای اطراف آن ارایه دهد. رمان جوانی عباس پژمان درست نقطه مقابل رمان «لحظهها جا میمانند»، محسوب میشود، زیرا هرچند نویسنده، نقل وقایع تاریخی را فدای حوادث تخیلی داستان کرده است، اما توانسته است خواننده را با شخصیت اصلی رمان همدرد نماید. در حالی که خواننده «لحظهها جا میمانند»، با سیر وقایع تاریخی آشنا میشود، اما نمیتواند آنچنان که بایسته است، با شاهین همذات پنداری کند، زیرا از عوامل همذات پنداری از جمله استفاده از زاویه دید اول شخص و دوم شخص و سیال ذهن خبری نیست، نویسنده به لزوم حضور حداکثری شخصیت اصلی در رمان برای همذاتپنداری خواننده با وی توجهی نمیکند. شاهین مظلوم نیست، و البته ابراز شجاعت و از خودگذشتگی شاهین ـ که از عوامل ایجاد همذات پنداری در داستان است ـ استفاده شده است. با این حال یوسف قوجق در خلق کشمکشهای فرعی و ایجاد تعلیق و بحرانهای غیراصلی داستان موفق عمل کرده است، چنانچه در جریان درگیری سرگرد تیموری با شاهین، برخورد شاهین با سروان احمدی، یورش نیروهای امنیتی به خانه امن انقلابیون و ... نویسنده توانسته است هنرش را به رخ خواننده بکشد.
هر چند قوجق در خلق رمان «لحظهها جا میمانند»، نشان داده که بر تمامی عناصر داستانی اعم از کشمکش، بحران، تعلیق، زاویه دید، توصیف، فضاسازی، زبان، پیرنگ، موجه نمایی و شخصیت پردازی مسلط بوده و از چگونگی کارکرد هر یک در داستان با اطلاع است و داستانش مبتنی بر پژوهشی جامع و تا حدودی دقیق است. (از این رو گفته میشود تا حدودی دقیق، زیرا همچنان که برخی منتقدان، رمان یوسف قوجق را به بزرگنمایی شخصیتهایی متهم کردهاند که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از در عناد با انقلاب درآمدند، این احتمال نیز وجود دارد که در نقطه مقابل، کسان دیگری نویسنده را به جانبداری از روحانیت و عدم انتقال وقایع مربوط به اعضای سازمانها و گروههای دیگر متهم نمایند.)
همان گونه که در مبحث پیرنگ اشاره شد، نویسنده در توجه به تمامی عناصر داستانی، به اندازه لازم وسواس به خرج نداده است. به عنوان مثال، قوجق در گفتوگونویسی، نمادپردازی و توجه به مسائل پژوهشی بیش از دیگر عناصر داستانی موفق بوده است. چنانچه نویسنده در صفحه 108، حرف زدن سرایدار تیمسار مزین، یا شیوه حرف زدن سروان احمدی در صفحه 73 و یا شیوه گفتار شاهین در صفحه 54 توانسته است بطن شخصیتهای مذکور را از کنه کلام آنها آشکار سازد. هر چند در برخی بخشهای داستان اینگونه کلام حالتی کلیشهای به خود میگیرد: «این ترکمنهای یاغی، بیزمین بمونن بهتره تا زمین و مسکن داشته باشن.»[4]
تیرو کمانی که سروان احمدی به دیوار اطاقش در هتل آویزان میکند و در خاتمه آن را با خود به همراه میبرد، میتواند نماد استمرار روحیه جنگندگی نسل آینده قلمداد شود. دستمال ستاره نشانه عشق شاهین به ستاره است، دیوار در اولین صفحات کتاب، نماد سختی عبور شاهین از شخصیت خود است. نویسنده بارها در داستانش از سیاهی و سفیدی و خاکستری نام میبرد و به خصوص در توصیف شخصیت شاهین، وی را با سقف چرک گرفتهای مقایسه میکند که دستمال (عشق ستاره) میتواند رنگ آن را تغییر دهد: «فکر کرد اگر دستمالی مثل آن دستمال به سقف میخورد... قطعا رنگش به سفیدی برمیگشت»[5]
در صفحه 377، همراهی انتظار خانواده رحمان برای آمدن دومین خواستگار ستاره که توسط تیموری کشته شده است، با توضیحی درباره فیلم موبیدیگ که در آن لحظه پخش میشود، قرابت معنایی جالبی پیدا کرده است و بر شدت تأثیرگذاری اثر در این بخش از داستان افزوده است.
همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، تمایل قوجق به ذکر مسائل تاریخی، باعث کند شدن حرکت داستانی شده است. چنانچه در صفحات 532، 533، 539 و 540 اثر قوجق از حالت داستانی خارج شده و کتاب شکل گزارش وقایع تاریخی به خود گرفته است. همچنین است نقل گزارشهایی در باره تظاهرات و سخنرانیهای شهرهای اطراف گرگان در صفحات 271، 272 و 273. طرح سخنانی درباره دکتر علی شریعتی و نقل بخشی از سخنان وی در صفحات 264 و 365، ذکر یک شعر شانزده مصراعی در صفحه 282، طرح تظاهرات پانزده خرداد و دستگیری و تبعیدها در صفحات 330 تا صفحه 356.
با این حال، هرگاه نویسنده از ذکر مستقیم حوادث تاریخی خودداری کرده و به داستان پرداخته است، قدرت خود را در خلق صحنههایی پر کشش به نمایش گذاشته است، چنانچه از صفحه 567، حرکت داستانی به یکباره تند میشود تا در صفحه 573 یکی از صحنههای پرکشش و جذاب داستانی خلق گردد. و در اوج درگیریها، شاهین و سروان احمدی در یک جبهه قرار گیرند.
هر چند یوسف قوجق شماری از شخصیتهای داستانی همچون ستاره، شاهین، سروان احمدی و مشرحمان را در خلال عمل داستانی نشان داده، اما رُمان در کلیت خود به دلیل وفور شخصیتهای داستانی و عدم تمرکز لازم نویسنده بر چند شخصیت داستانی، در شخصیت پردازی (یعنی نشان دادن ویژگیهای فیزیکی، روانشناسی و جامعه شناسی شخصیتهای محوری) به اندازه گفتوگونویسی موفق نبوده است، به گونهای که تعدد شخصیتها باعث شده است که اغلب آنها در حد یک اسم یا یک توصیف ساده باقی بمانند. از این رو معلوم است که نویسنده هم مقصودش از مطرح کردن نام برخی شخصیتها، ثبت وقایع تاریخی بوده نه آرایه شخصیتهایی داستانی، از این دست شخصیتها است: حسن امیر لطیفی که در جریان درگیریها سه تیر به چشم، سینه و کتفش اصابت میکند، حسینعلی نصیری که در جریان به آتش کشیدن پارکینگ شهربانی نقش بر زمین میشود، نرگس قصابان که در خانهاش تیر میخورد و ابوالقاسم علاءالدین که با اصابت تیری به گلویش به شهادت نائل میآید.
یک ویژگی دیگر رمان «لحظهها جا میمانند»، استفاده به جا و هنرمندانه نویسنده از جملات پیوندی میان بندهای داستان است. هنر نویسنده در استفاده از دانای کل برای کانون روایت اثر باعث شده است که این رمان، از قابلیت نمایشی بالایی برخوردار باشد، چنانچه اقتباسگری ماهر میتواند آن را اساس سریالی داستانی و پربار و جذاب قرار دهد.
اشکالات ویرایشی و پژوهشی
همانگونه که پیشتر گفته شد، «لحظهها جا میمانند» از پژوهش خوبی برای نوشتن استفاده کرده است، چنانچه خواننده با مطالعه این کتاب، تا حد قابل قبولی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی سیاسی دورهی مورد نظر در منطقه آشنا میگردد. زبان داستان نیز گرچه در کل داستان گاه از زبانی داستانی به زبانی متناسب با نوشتن مقالات و کتابهای پژوهشی تغییر مییابد، اما در مجموع قابل دفاع است. با این حال، برخی ایرادات در کتاب به چشم میخورد که بهتر است در چاپ بعدی برطرف گردد:
ـ در صفحه 78، نویسنده به وجود ترمینال خزانه در اوایل سال 1357 اشاره میکند که این امر با واقعیات مطابقت ندارد، زیرا ترمینال خزانه در سال 1359 افتتاح گردید.
ـ در صفحه 165، آمده است: «انگشت شصتاش را بالا آورد» در حالی که باید از واژهی «شست» استفاده میشد.
ـ در صفحه 189 از اصطلاح «قات زدن» استفاده شده است که این اصطلاح در دوره مورد نظر رایج نبوده و مربوط به زبان مخفی دهه دوم و سوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میشود. از این اصطلاحات در برخی دیگر از صفحات کتاب نیز استفاده شده است.
ـ در صفحه 239 آمده است: «شاهین نگاه به خونی کرد که از سروصورتش میجوشید و به زمین میریخت» که هر چند منظور نویسنده خون صورت سرباز است، اما به دلیل عدم ارجاع درست، خون به خود شاهین باز میگردد.
ـ در فصل آغازین کتاب، شاهین انقلابی برای خواستگاری ستاره به گرگان میآید و در بین راه، پس از زخمی شدن، با خوردن کپسول سیانور خودکشی میکند. که این امر نیز با واقعیات زندگی مخفی مبارزان همخوانی ندارد، زیرا ایشان، در درجه اول از انجام پیوند زناشویی به خصوص با افراد غیر مبارز پرهیز میکردند و در درجه دوم، انجام ازدواجهایی اینچنین نیز باید با نظر کادرهای مرکزی سازمان انجام میگرفت.
ـ در صفحه 181 تعریف ناقصی از تمثیل ارائه میشود: «تمامی افسانهها و داستانهایی که شخصیتهای شان آدمها نیستند و حیوانات هستند، تمثیل هستند.» این در حالیست که تمثیل به معنای نوعی دیگر صحبت کردن است و روایتی محسوب میشود که مراد نویسنده آن معنای پنهانی اثر است. تمثیل حیوانی یا فابل، تنها یکی از انواع تمثیل است که نویسنده به اشتباه از زبان دبیر ادبیات آن را تنها معدل تمثیل دانسته است.
***
[1] - بدون شک به تعداد صاحب نظرانی که از ادبیات داستانی و مسائل تاریخی شناخت کافی دارند، نظریه در باره ویژگیهای داستان انقلاب اسلامی هست، این امر به خصوص در مورد ویژگیهای محتوایی داستان انقلاب اسلامی کاملاً مشهود است. مراد نگارنده از این ویژگیها نیز نه نفی نظرات دیگران و تأئید آنهاست. خود این نظریه نیز بدون هیچ موضعگیری جانبدارانه و یا غیرجانبدارانه و تنها بر اساس شناختی که نگارنده از تاریخ معاصر و رهبران اصلی انقلاب اسلامی دارد، ارائه میگردد و همان گونه که گفته شد، نه نظر نگارنده که حاصل مطالعات تاریخی و شناخت عینی از رخدادهای چند دهه اخیر است.
[2] . قوجق، یوسف، «لحظهها جا میمانند»، تهران، شهرستان ادب، 1392، 333.