غرّه شهر ذی القعده از مصر بیرون شدم و بیستم ماه به قلزم رسیدیم و از آن جا کشتی براندیم، به پانزده روز به شهری رسیدیم که آن را جار می گفتند و بیست و دوم ماه بود. و از آن جابه چهار روز به مدینه رسول اللّه ـ صلی الله علیه وسلّم ـ رسیدیم
جوان و تاریخ
در سنه تسع و ثلاثین و أربعمائه (439) سِجِّل سلطان [مصر] بر مردم خواندند که امیرالمؤمنین می فرماید که: «حجاج را امسال مصلحت نیست که سفر حجاز کنند، که امسال آن جا قحط و تنگی است و خلقِ بسیار مرده است. این معنی به شفقتِ مسلمانی می گویم.» و حُجّاج در توقّف ماندند. و سلطان جامه کعبه می فرستاد به قرار معهود ـ که هر سال دو نوبت جامه کعبه بفرستادی ـ و این سال چون جامه به راهِ قُلْزم گسیل کردند من با ایشان برفتم.
غرّه شهر ذی القعده از مصر بیرون شدم و بیستم ماه به قلزم رسیدیم و از آن جا کشتی براندیم، به پانزده روز به شهری رسیدیم که آن را جار می گفتند و بیست و دوم ماه بود. و از آن جابه چهار روز به مدینه رسول اللّه ـ صلی الله علیه وسلّم ـ رسیدیم