آب چاههای مکّه، همه، شور و تلخ باشد، چنانکه نتوان خورد، اما حوضها و مصانعِ بزرگ بسیار کرده اند، که هریک از آن به مقدار ده هزار دینار برآمده باشد. و آن وقت به آب باران که از دره ها فرو می آید پر می کرده اند. و در آن تاریخ که ما آنجا بودیم تهی بودند. و یکی امیر عدن بود، و او را پسر شاد دل می گفتند، آبی در زیرزمین به مکّه آورده بود، و اموالِ بسیار بر آن صرف کرده، و در عرفات برآن کشت و زرع کرده بودند. و آن آب را بر آنجا بسته بودند و پالیزها ساخته و اندکی به مکّه می آمد و به شهر نمی رسید. و حوضی ساخته اند که آن آب در آنجا جمع می شود. و سقّایان آن را برگیرند و به شهر آورند و فروشند. و به راه برقه، به نیم فرسنگی، چاهی است که آن را بئرالزاهد گویند. آنجا مسجدی نیکوست. آب آن چاه خوش است و سقّایان از آنجا نیز بیاورند و به شهر بفروشند.