انگشتر را خدا برداشته

در زمان ابومعشر بلخی که از ریاضی دانان و منجمان بزرگ قرن سوم بود انگشتر پادشاه بلخ در حرمسرای او گم شد و پادشاه آن را به فال بد گرفت و بسیار اندوهگین شد . ابومعشر را فراخواند و گفت : ای استاد ! اگر این انگشتر پیدا نشود ، بسیاری از اهل حرم را به قتل می رسانم و عده ای بی گناه را قربانی خواهم کرد ، در این مورد تاملی کن و ببین انگشتری کجاست . ابومعشر ابزار ستاره شناسی خود را برداشت و مدتی در آن نگاه کرد و اندازه های مختلف گرفت تا اینکه همه چیز را دریافت و گفت : انگشتر پادشاه را خدا برداشته است ، پادشاه و بزرگان تعجب کردند و بعضی بر او خندیدند که چگونه چنین چیزی ممکن است ؟ پس از جست و جوی زیاد انگشتر را در میان قرآن مخصوص پادشاه پیدا کردند . پادشاه ده هزار دینار برای ابومعشر انعام فرستاد