وارد دفتر کاباره شدیم . آن مرد موهای سر و صورتش تقریبا سفید شده بود . سئوال کردم : « چه مذهبی دارید ؟ » گفته مسلمان و شیعه ام .» ( این سئوال لازم بود ، چرا که اگر یهودی یا مسیحی یا ... بود ، ما حرفی برای گفتن نداشتیم . ) گفتم : « امروز آمده ام خدمت شما مطلبی را بگویم و بروم و چون مسلمان و شیعه هستی می دانم قبول می کنی . »