۰
plusresetminus
گفتگو یا یعقوب توکلی ؛ مدیرگروه تاریخ تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

حامیان منطقه‌ای داعش ؛ مقصد احتمالی حملات انتحاری

توکلی که متخصص در حوزه جریان‌شناسی تاریخ‌نگاری، جریان‌شناسی سیاسی، جنبش‌های اسلامی و تاریخ تحولات معاصر است، بر این باور است که جربان‌های تکفیری، جریان‌هایی منتهی به نفاق است که منجر به ایجاد شکاف بین مذاهب اسلامی می‌شود. بر همین اساس است که غرب با استفاده از این گروه‌ها فرصت را برای از هم پاشیدن جهان اسلام مغتنم می‌شمرد....
حامیان منطقه‌ای داعش ؛ مقصد احتمالی حملات انتحاری
هر چند واژه تکفیر در دانشنامه اسلامی اصطلاحی در علم کلام و فقه به معنای نسبت کفر و شرک دادن به مسلمان ذکر شده اما به نظر می‌رسد این نسبت دادن بر اساس اصول و قواعدی باشد که نشان دهد یک شخص یا گروهی از حیطه اسلام خارج شده باشند. استفاده از این واژه فقهی در طول تاریخ بر اساس برداشت‌های سلیقه‌ای برای رسیدن به امیال دنیوی به ویژه اعمال قدرت بر دیگر گروه‌ها اتفاقی است که بارها تکرار شده و موجب قتل عام بسیاری از مردم بیگناه و همچنین بزرگان، علما و شخصیت‌ها شده است.
امروز نیز واژه تکفیر بار دیگر رنگ خشونت و جنایت به خود گرفته و در ذهن هر انسانی تکفیر مساوی است با کشتار فجیع حامیان مذاهب و ادیان مختلف در شهرها و روستاهای عراق و سوریه. به نظر می‌رسد تکفیر جریان آزادی است که در هر دوره‌ای بر اساس فتاوای خودساخته و یا سفارشی مسیر خود را ریل‌گذاری می‌کند؛ فتاوایی که حکم مرگ جمع کثیری از مسلمانان را توقیع می‌کند.
این جریان هرچند با نام‌ها، بهانه‌ها و قالب‌های مختلفی در دوره‌های گوناگون به تکفیر دیگر مذاهب اسلامی پرداخته‌اند اما هدف مشترک آنها سنگ‌اندازی در مسیر حرکت اسلام ناب بوده است.
جریان‌شناسی تکفیر در طول تاریخ اسلام یکی از الزامات شناخت جریان تکفیری در عصر حاضر است؛ چرا که اعتقادات و مبانی فکری تکفیری‌ها و اهداف مورد نظر آنها در جوامع مختلف از یک منبع سرچشمه گرفته و قصد دارد به یک سو حرکت کند. این جریان در گفت‌وگو با یعقوب توکلی، مدیرگروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
توکلی که متخصص در حوزه جریان‌شناسی تاریخ‌نگاری، جریان‌شناسی سیاسی، جنبش‌های اسلامی و تاریخ تحولات معاصر است، بر این باور است که جربان‌های تکفیری، جریان‌هایی منتهی به نفاق است که منجر به ایجاد شکاف بین مذاهب اسلامی می‌شود. بر همین اساس است که غرب با استفاده از این گروه‌ها فرصت را برای از هم پاشیدن جهان اسلام مغتنم می‌شمرد.

متن مصاحبه ایکنا با یعقوب توکلی به شرح ذیل است:

ـ جریان تکفیر در طول تاریخ وجود داشته و حتی به نظر می‌رسد این جریان محدود به مذاهب اسلامی نمی‌شود. چه جریان‌هایی با تفکرات تکفیری در طول تاریخ وجود داشتند و از چه زمانی این موضوع وارد مذاهب اسلامی شد؟
بحث تکفیر توسط پیروان ادیان علیه یکدیگر موضوع جدیدی نیست و به طور مستقیم ارتباطی با جریان‌هایی همچون داعش یا سلفی‌ها ندارد. در طول تاریخ علمای یهود برخی انبیا را تکفیر می‌کردند تا حدی که برخی از پیامبران خود را می‌کشتند. بعد از آنکه مسیحیت گسترش یافت مسیحیان توسط یهودیان تکفیر می‌شدند و وقتی که اسلام ظهور کرد مسیحیان و یهودیان، اسلام را تکفیر کردند.
مسئله تکفیر مسلمانان از سوی مسیحیان جریان نیرومندی بود. تمام آثاری که در ارتباط با مناقشات اسلام و مسیحیت ثبت شد این مسئله را تأیید می‌کند. در صدر اسلام جریان مسیحیت مسلمانان و پیامبر اسلام را تکفیر می‌کردند. اسلام را به عنوان دین جعلی و دروغین و معطوف به ادعاهای واهی می‌دانستند و پیامبر را نیز یا به صورت مستقیم یا غیر مستقیم تکفیر می‌کردند.
قدیمی‌ترین و جدی‌ترین متونی که در این موضوع نوشته شد از سوی جان دمشقی در کتاب رهبر محمد است. یکی از معروف‌ترین پدیده‌های شبه معنوی غرب نیز کمدی الهی دانته است. دانته در دروغ‌نامه بزرگ خود پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) را تکفیر و در جهنم تصور می‌کند. همچنان که مارتین لوتر هم به عنوان چهره مدعی آزادی‌خواه غرب یکی از مشهورترین تکفیری مسیحی علیه اسلام است. او پیامبر اسلام را دروغین و دجال معرفی می‌کند. در جریان جنگ‌های ایران و روس نیز ولتر در نامه‌ای به امپراطور روسیه از او می‌خواهد به عنوان پیرو دین مسیح با پیروان «دین دروغین محمد» بجنگد.
بنابراین جریان تکفیر در غرب به شدت ریشه دارد. افسانه‌های مختلفی نیز در مورد قرآن‌سوزی مطرح شده است. برخی از این اتفاقات از سوی نویسندگان غربی رخ می‌داد. مثل قرآن‌سوزی کریستوفر مارلو. در جنگ‌های صلیبی نیز همان‌طور که نوشته‌های تاریخی ثبت کرده‌اند، بحث «کشتن کفار پیرو آیین محمد» مطرح می‌شود. لذا بنیان تفکر غرب مسیحی در مورد مسلمانان بر اساس تکفیر است حتی شدیدتر، بی‌رحمانه‌تر و موهن‌تر از آنچه که در ادبیات تکفیری‌های مسلمان وجود دارد.
پرونده غرب مسیحی به ویژه در دوره رنسانس و مدعیان آزادی‌خواهی مخالف با اسلام در این زمینه به شدت سیاه است. باور دارم یکی از بزرگ‌ترین دروغ‌های تاریخی دوره معاصر ما در ادبیات ترجمه‌ای از غرب، عدم انعکاس ادبیات ضد اسلامی و تکفیری غرب علیه اسلام و ویرایش دلخواهانه ترجمان روشنفکری غرب در داخل کشور بوده و شاید هم بعضی از سر خیرخواهی نمی‌خواستند زبان تند ضد اسلامی غرب را بازگو کنند و عده‌ای هم نمی‌خواستند از این طریق زمینه‌های گسترش تفکر غرب‌گرایی در ایران را با موانع ذهنی ناشی از خصومت غرب علیه اسلام کم‌رمق کنند. لذا به هیچ روی به جنبه‌های اسلام‌ستیزی روشنفکری غرب اشاره نکردند و آن را از بسیاری از مسلمانان مکتوم نگه داشتند.

ـ ریشه تاریخی تکفیری‌های مسلمان به کجا باز می‌گردد؟

اما در مسئله تکفیری‌های مسلمان جریانی از اموی‌گرایی در ابتدای تاریخ اسلام شکل گرفت که اصلی‌ترین ادعای تکفیر علیه وجود مبارک امام علی(ع) مطرح بود. جریان اموی توانست با طیفی از تفکر کلامی اسلامی که همان تفکر جبری بود، پیوند بخورد و به تبع آنان اهل حدیث با این جریان گره خوردند. از سوی دیگر جریان تکفیر خوارجی هم در بین مسلمانان عراق شکل گرفت که منتهی به جریان خوارج شد که معتقدم خطر این جریان به مراتب کم‌تر و رقیق‌تر از تکفیر اموی بود همچنانکه امام علی(ع) هم بیشترین تلاش را در محور جریان اموی کردند و خطر اصلی را بنی امیه اعلام کردند.
جریان عقل‌گرایی و یا اصحاب اجتهاد در این فضا حضور چندانی نداشتند و مخالف با جریان تکفیر بودند؛ حتی منطق عقل‌گرایی در بین بزرگانی همچون ابوحنیفه، شافعی و مالک بن انس، جدی‌تر بود. هرچند به نوع عقل‌گرایی برخی از این شخصیت‌ها اعتراض داریم، اما با نقل مطلق احادیث ساخته دستگاه اموی فاصله دارند.
به دلیل اینکه عده‌ای می‌خواستند نقش امام علی(ع) را در تاریخ اسلام کم‌رنگ کنند طیف زیادی از احادیث ساخته شده را علیه ایشان مطرح می‌کردند و برای این کار به علمای یهود پناه بردند به طوری‌که کعب الاحبار یهودی در دوره خلیفه سوم مرجع علمی و فکری مسلمانان می‌شود. به طور طبیعی در این برهه جریان‌هایی در رد و تکفیر دیگر مسلمانان شکل گرفت.
جریان اموی تلاش کرد با عناصر کلامی و حدیثی خود را تقویت کند. در اثر این اتفاق جریان تکفیری در دنیای اسلام نیرومندتر شد؛ به گونه‌ای که هرچند ظهور بنی‌عباس به نوعی شورش علیه امویان است، اما بعد از مدتی اصحاب جبر و تکفیر در همین دوره قدرت پیدا می‌کنند چرا که منطق کلامی جبر و ظاهرگرایی حدیثی با منطق حکومت آمرانه همخوان‌تر است. لذا هر چه پیش می‌رود منطق جبر در بنی‌عباس نیز رشد پیدا می‌کند.
اینجاست که متوجه می‌شویم درک امام علی(ع) از جریان تکفیر ـ چه تکفیر خوارجی و چه تکفیر اموی ـ درست و عمیق بوده است و توصیه‌های عمیق ایشان در مورد خوارج و بنی‌امیه و تلاش برای ایجاد شرایطی مستقل برای تشیع و اهل بیت و امتناع از ورود به درگیری‌های ناشی از خلیفه‌کشی و فتنه‌ها، عظمت معنوی و شناخت دقیق حضرت را بسان معجزه‌ای محیرالعقول نشان می‌دهد. لذا همانطور که قبر حضرت فاطمه(س) را مخفی می کنند، قبر خودشان نیز حدود 160 سال مخفی می ماند.
منطق تکفیر در بنی‌عباس نیز رشد می‌کند. این زمانی است که متوکل قدرت پیدا کرده است. گرایش بنی‌عباس به اصحاب جبر و اهل حدیث منتهی به این می شود که قبر امام حسین(ع) را تخریب کنند و در زمینش زراعت کنند. بنابراین جریان تکفیری در تاریخ اسلام متأسفانه ریشه، فرهنگ و آثار دارد.
طیفی از آثار تکفیری‌ها تا قبل از سال 700 به طور جسته و گریخته وجود داشت که منجر به سازمان‌دهی و بازیابی تفکر تکفیری شد، اما کسی که بحث جدی بازگشت به سلف صالح را مطرح می‌کند که در بازگشت به عصر اموی تعریف و ترجمه می‌شود احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرانی معروف به ابن تیمیه است. ابن تیمیه اقدامات گسترده ای صورت می دهد و تمام آثار فقهی و کلامی را در این حوزه بازنویسی می کند. او به شدت مخالف عقل فلسفی و منطقی است و در کار خود از روش‌های سفسطی استفاده می‌کند. در ادبیات ابن تیمیه تکفیر و نقد مسلمانان به شدت و بسیار گسترده قابل مشاهده است.
بعدها این تفکرات در آثار افرادی همچون این قیم جوزیه، ابن کثیر و ابن حزم اندلسی و سبط بن جوزی بسط پیدا کرد و تبدبل آن به یک مکتب اعتراضی جدید علیه دیگر مسلمانان توسط محمد بن عبدالوهاب صورت گرفت و در واقع ابن عبدالوهاب توانست تفکر تکفیری را از یک قدرت در حاشیه و از یک رهبر در زندان و بعد رهبرانی که در حوزه های فکری تدریس و تألیف داشتند، به یک جریان نیمه‌حکومتی کوچک در نجد تبدیل کند. لذا ابن عبدالوهاب جدای از دیگر رهبران جریان سلفی نیست. چهره‌های دیگری این ادبیات را بسط دادند و با قدرت محلی آل‌سعود پیوند زدند و بعد از جنگ‌ها و درگیری‌های مختلف درون‌منطقه‌ای در طول 100 سال، وهابیت توانست با کمک انگلیس به قدرت اول سیاسی در جزیره‌العرب بعد از جنگ جهانی اول تبدیل شود. انگلیس نسبت به شناختی که از وهابیت پیدا کرده بود به این جریان کمک کرد تا قدرت اول جزیره‌العرب شود و اولین حاکمیت وهابیت را در جهان اسلام شکل دهد. مرکزیت این منطقه مکه و مدینه و حجاز بود که توسط علمای اهل سنت معتدل اداره می‌شد اما انگلیسی ها کمک کردند تا اعراب نجدی که تفکر و فرهنگشان بیشتر به سمت سلفی و تکفیری‌ها بود به حرمین شریفین مسلط شوند که این مسئله نشان می‌دهد که مطالعات انگلیسی‌‌ها در این زمینه بسیار قوی بود. آنها می‌دانستند که روی کار آوردن جریان وهابیت و سلفی در حجاز و سیطره بر حرمین شریفین و نفت منطقه چه منافع فراوانی می‌تواند برای آنها داشته باشد و می‌تواند با این اقدام شکاف‌های عمیقی که در گذشته به لحاظ فکری و نظری ایجاد شده بود را به لحاظ عملی در قالب کشتارهای خونین رقم بزنند و از این شکاف و اختلاف درازمدت برای همیشه بهره ببرند و از منافع فراوان آن استفاده کنند تا جهان اسلام برای دوره‌های طولانی روی آرامش را نبینند. هر چه جلوتر می‌آییم این شجره خبیثه با پول و سیاست عربستان گسترده و گسترده‌تر شد.

ـ در سده‌های اخیر ما شاهد تکفیر ایرانیان از سوی جریان‌های مختلف بوده‌ایم. ضمن اینکه شاهد شکل‌گیری این جریان‌ها در مرزهای شرقی و غربی ایران هستیم. چه عاملی باعث شده است که ایران مورد توجه گروه‌های تکفیری به صورت مستقیم و غیر مستقیم قرار گیرد؟
ایران بارها درگیر جنگ‌هایی با ریشه‌های تکفیری شده است. یکی از آنها چالدران بود. از زمان به قدرت رسیدن شیعیان در ایران توسط صفویه تا آغاز جنگ چالدران حدود 13 سال طول کشید. سلطان سلیم با فتوای تکفیر شیعیان به ایران حمله کرد. حتی پیش از اینکه به ایران حمله کند بیش از 40 هزار شیعه را در منطقه دیاربکر گردن زدند. سلطان سلیم در نامه‌ای صریح گفته است که «شما از مذهب جعلی رفض دست بشویید و تاج و خاک سرزمینتان را به ما تقدیم کنید»؛ یعنی هم دین و هم دولت را می‌خواستند. همین مسائل باعث شد که برخی از هموطنان مرزنشین کرد ما بین دو موضوع کشور و مذهب قرار گیرند که آیا از پادشاه شیعه ایران تبعیت کنند یا از سلطان سنی‌مذهب عثمانی که معترض به مکتب شیعه است. اینجا متأسفانه بنا به رأی ملا ادریس بدلیسی کردها به سمت عثمانی رفتند و همین مسئله باعث شکست ایرانی‌ها شد و همین جمعیت نیز بیشترین آسیب را در این جریان دیدند.
در زمان حکومت عثمانی هجوم های بسیار سخت اعتقادی علیه ایران به عنوان یک حکومت شیعی صورت گرفت به طوری که 24 جنگ بزرگ در سمت غربی کشور اتفاق افتاد و حدود 16 سال جنگ را برای ما به همراه داشت.
یکی از بهانه‌های صدام نیز برای شروع جنگ این بود که ایرانی‌ها مجوس و کافر هستند. با وجود اینکه بر اساس فتوای علمای اهل تشیع و تسنن، بعثی‌ها خارج از اسلام بودند چرا که اعتقادات چپ‌گرایانه مارکسیستی داشتند، با این حال آنها از عناصر تکفیری علیه ما استفاده کردند و در این زمینه با وهابی‌ها علیه ما متحد شدند و بعد از آن منافع غرب اقتضا کرد که عراق را در این جنگ همراهی کند.
حال این جریان تکفیری و مخالفان استراتژیک ما از این بابت نگرانی دارند که زمانی که مغول‌ها به ایران و بغداد حمله کردند خلافت عباسی برچیده شد و به فاصله کوتاهی حکومت‌های محلی شیعه شکل گرفت و در پی آن، بزرگ‌ترین حکومت شیعه شکل گرفت که همچنان سرپا مانده است و الان که قدرت در عراق و سوریه و لبنان معطوف به شیعیان شده و ایران کانون این قدرت مؤثر و گسترده است، امکان بسط قدرت تشیع به مراتب بیشتر و برای آنها مخاطره‌آمیزتر است لذا شاهد نوعی پیوستگی بین دشمنان ایدئولوژیک ایران در منطقه هستیم.

ـ اگر ریشه‌های شکل‌گیری جریان تکفیری و اقدامات افراطی آنها را مورد بررسی قرار دهیم، به هر حال به اختلافات مذهبی می‌رسیم که منجر به سوءاستفاده این گروه‌ها شده است. از سوی دیگر هر کجا گروهی با ریشه‌های تفکر تکفیری روییده، غرب تلاش کرده به صورت غیر مستقیم از این گروه برای اهداف مداخله‌جویانه خود بهره‌برداری کند. این دو عامل، یعنی اختلافات بین مذاهب و تأثیر غرب بر جریان‌های افراطی، تا چه حد در تشدید اختلافات و نهایتاً تقویت جریان تکفیری تأثیرگذار بوده است؟
نسبت اختلافات مذهبی و نقش غرب و همچنین اسرائیل در تشدید این اختلافات نسبت هیزم و بنزین و شعله است؛‌ یعنی یک نسبت متقابلی بین این دو عامل وجود دارد. برای غرب بهترین فرصت در تجزیه جهان اسلام استفاده از جریان تکفیری است؛ جریانی که منتهی به نفاق است. هر پدیده‌ای که در جهان اسلام نفاق‌آور و اختلاف‌ساز باشد، مورد حمایت غرب است. فرقی هم بین تکفیری عرب و فارس و یا مذهب‌گریزی عرب و فارس نمی‌گذارند؛ لذا هم از تکفیری‌های مسلح حمایت می‌کنند و هم از روشنفکری دین‌گریز. پدیده‌هایی همچون بهاییت، وهابیت و جریان‌های ناسیونالیستی از سوی قومیت‌های مختلف و هر امری که منتهی به احساس تجزیه در جهان اسلام شود، مورد حمایت غرب است. امروز اگر یک دین بی‌هویت در جهان اسلام علم شود، اگر غرب ببیند که می‌تواند از آن بهره ببرد، حمایت می‌کند. در این مسئله تردیدی وجود ندارد. ممکن است زمان ببرد تا با آن آشنا شوند اما وقتی ظرفیت‌های ٱن را برای ایجاد اختلاف و تشتت در جهان اسلام ببینند، به آن نزدیک می‌شوند.
امروز نیز عربستان سعودی، امارات، قطر و ترکیه با کمک در کادرسازی، عقاید جریان تکفیری را ترویج و گسترش دادند و سربازان معتقد به جنگیدن در راه بسط این تفکر را تربیت کردند.
البته مسیری که این کشورها انتخاب کرده‌اند بسیار مسیر پرخطری است. به نظر می‌رسد همان‌طور که زمانی غرب صدام را تقویت کرد و بعدها مجبور شد هزینه‌های فراوانی برای خلاص شدن از شر صدام بدهد، امروز نیز غرب و حامیان جریان تکفیر در حال گرفتار شدن در چنین وضعیتی هستند.
عراق از گذشته سرزمین پرآشوبی بوده و امکانات و منابع گسترده‌ای نداشته است. حاکمیت صدام باعث شده بود که در طول 50 ـ 60 سال اخیر خانه جدیدی در عراق ساخته نشود اما ترکیه و قطر و امارات چنین وضعیتی نداشتند و به نظر می‌رسد امروز لقمه‌های پرچربی برای عملیات‌های انتحاری تکفیری‌ها باشند.
خساراتی که این دولت‌ها از گروه‌های تکفیری خواهند دید قابل قیاس با خسارات عراق و سوریه نیست. اقتصاد قطر، ترکیه و امارات سرمایه‌داری وابسته است که این نوع اقتصاد با یک جابجایی کوچک با خسارت‌های هنگفتی روبرو شده و از هم پاشیده خواهد شد. بنابراین این جوامع با جامعه‌ای که به حداقل‌ها راضی هستند و زندگی خود را با سرمایه اندکی سپری می‌کنند متفاوت هستند.
اگر خانواده‌ای با سرمایه محدودتری آسیب ببیند، خسارت ناچیزی بر او تحمیل می‌شود، اما زمانی‌که یک سرمایه‌دار ورشکست شود، از هستی ساقط می‌شود لذا در جابجایی خسارت‌های مالی سرمایه‌داران دچار سکته‌های جانی و مالی فراوان می‌شوند. ترکیه، عربستان، قطر و امارات نیز باید منتظر سکته‌های سنگین اقتصادی، سیاسی و امنیتی باشند.

ـ در مورد همراهی برخی کشورهای اسلامی با گروه‌های افراطی مطالبی را مطرح کردید. با توجه به اینکه اقدامات تکفیری‌ها غیر قابل پیش‌بینی و مهارنشدنی است و امکان شیوع خطر این جریان به همه کشورهای منطقه وجود دارد، چه عاملی باعث می‌شود که حامیان منطقه‌ای داعش خود را دور از خطر افراط‌گرایان بدانند و بر حمایت‌های خود تداوم بخشند؟
بسیاری از این کشورها با تکفیری‌ها هم عقیده‌اند. عربستان پایگاه فکری جریان تکفیر است و نیروهای این جریان شاگردان مدارس سعودی‌ها محسوب می‌شوند. در گذشته بن‌لادن و ریگی و امروز ابوبکر بغدادی؛ وجه مشترک آنها و بسیاری از نیرو‌های مؤثر این جریان‌ها تدریس در مدارس آل‌سعود است.
اما رؤیای ترکیه این است که بتواند از این بحران به نفع خود استفاده کند. کشورهایی که نام برده شد قدرت نظامی و قدرت بهره‌گیری استراتژیک در فضای بین‌المللی و تجربه مدیریت بر کشورهای دیگر را ندارند، اما ترکیه این شأنیت را برای خود قائل است. ترکیه سبقه مدیریت بر سایر کشورها در زمان عثمانی حتی در اروپا را داشته است و بی مورد نیست که داووداغلو می‌گوید «چه اشکالی دارد که ما از صنعا تا آلبانی یک صدا را بشنویم»!! یعنی همان منطقه‌ای که زمانی در تصرف عثمانی بوده است.
ترکیه باور دارد با توجه به شرایط به وجود آمده، خلأ استراتژیکی در درازمدت شکل خواهد گرفت و به این کشور برای تشکیل امپراطوری جدید در جهان اسلام کمک خواهد کرد. مسئله‌ای که در گذشته توسط غرب از آنها گرفته شد و باعث رانده شدن ترکیه از اروپا شد و نهایتاً این سرزمین پس از جنگ جهانی اول تجزیه شد. امروز ترکیه به دنبال احیای امپراطوری عثمانی است اما در کنار این مسئله با کمال وقاحت از یکی از منفورترین پدیده‌های جهان اسلام حمایت می‌کند.
بنابراین این حمایت‌ها و خلق چنین پدیده‌هایی امروزی و خلق‌الساعه نیستند. البته غرب نیز به دلیل بهره‌گیری از افرادی همچون برنارد لوییس، پیتر آوریل و دیگر دانشمندانی که حوزه‌های مختلف تاریخ اسلام را به‌خوبی می‌شناسند توانسته در مسیر بحران‌سازی و حاشیه‌آفرینی برای جهان اسلام گام بردارد تا بتواند در تجزیه جهان اسلام فرصت‌های بیشتری ایجاد کند.
از سوی دیگر آمریکا نسبت به قرارداد سایکس‌ ـ‌ ‌پیکو معترض است و معتقد است این قرارداد باید بازخوانی شده و دولت‌های منطقه تجزیه مجدد شوند. در این صورت دولت‌های منطقه کوچک‌تر خواهند شد؛ در این صورت دولت‌های کوچک‌تر قابلیت بهره‌برداری بیشتری دارند و مخاطرات آنها در نظام بین‌الملل به شدت کم‌تر خواهد شد و در این فرایند سیطره آمریکا و غرب ماندگارتر و مؤثر‌تر می‌شود.

ـ با توجه به سابقه‌ای که در مورد جریان‌های تکفیری طی سده‌های اخیر اشاره کردید، به نظر شما ماجرای داعش به عنوان یکی از گروه‌های تکفیری چه سرانجامی خواهد داشت؟
ماجرایی که امروز گروه‌های تکفیری آغاز کرده‌اند به زودی خاتمه پیدا نمی‌کند، چرا که مسئله دیروز و امروز نیست. اینطور نیست که بگوییم به دلیل اینکه این گروه‌ها ساخته و پرداخته سازمان‌های جاسوسی غرب هستند، پس این سازمان‌ها هر موقع بخواهند می‌توانند کار آنها را خاتمه دهند. این گروه‌ها پیوندهای مختلفی با دیگر جریان‌ها ایجاد کرده‌اند و شبکه‌های مختلف و وسیعی را تشکیل داده‌اند و حتی در میان جوامع اسلامی یارگیری‌های گسترده‌ای کرده‌اند.
طرفین حامی ماجرا نیز به طور جدی احاطه کامل بر جریان‌ها ندارند. اینگونه نیست که از دولت سوریه یا عراق خواسته شود که دست از جنگ کشیده و تسلیم شوند چرا که می‌دانند تسلیم شدن به معنای کشته شدن و نابودی کامل است. در طرف مقابل نیز به نظر نمی‌رسد که غرب و سعودی‌ها بتوانند به گروه‌های تکفیری تکلیف کنند که در این ماجرا کوتاه بیایند و فوراً تسلیم شوند. لذا تا زمانی که فواره جنگ مشتعل است، درگیری‌ها گسترش پیدا خواهد کرد تا زمانی که نیرو و توان جریان تکفیری افول کرده و درهم شکسته شود.
افول و درهم شکسته شدن نیروی تکفیری‌ها زمان زیادی می‌طلبد. باور نداریم که ماجرا با سرعت خاتمه پیدا کند. شاید کلام شیطنت‌آمیز خانم کلینتون که ادعا کرده بود جنگ با تکفیری‌ها 30 سال به طول خواهد انجامید، تا حدودی معطوف به همین واقعیت است. غرب خود می‌داند که چه فتنه‌ای به راه انداخته و چه شجره خبیثه‌ای را در منطقه کاشته است. هرچند امید دارند که درگیری‌های منطقه سال‌های زیادی به طول بیانجامد اما به نظر می‌رسد چنین ظرفیت و زمینه‌ای برای این گروه وجود نداشته باشد؛ خصوصاً اینکه جنبش حوثی در یمن به قدرت رسیده و توانسته جریان نیرومندی را به وجود بیاورد. حوثی‌ها بر روی شاهرگ حیاتی سعودی‌ها نشسته‌اند و عربستان طاقت تحمل چنین فشاری را ندارد، بنابراین معادلات در منطقه تغییر پیدا خواهد کرد.
اگر مطالعه‌ای در تاریخ صدر اسلام داشته باشیم، با توجه به اتفاقاتی که امروز افتاده متوجه می‌شویم که تحمل و تأمل امام علی(ع) در مقابله با بروز جنگ و خونریزی بین مسلمانان بر اساس عدالت و دوراندیشی و حزم بسیار حکیمانه ایشان بوده است. وقتی در موضوع جنگ با جملیان، صفینیان و نهروانیان ورود پیدا می‌کنند، به قدری صبر و تحمل از خود نشان می‌دهند که خواننده تاریخ از شدت صبر و حوصله ایشان دچار بی‌حوصلگی می‌شود اما امروز می‌فهمیم که درک درست امام برای حزم و احتیاط برای ورود به جنگ های خونین چقدر درست بوده و با چه درایتی تلاش کردند منازعات با گفتار و مذاکره خاتمه پیدا کند و به کشتار مسلمانان منتهی نشود. اما امروز متأسفانه با طیف‌های گسترده‌ای از کشته‌شدگان جنگ عقیدتی روبرو هستیم که به نظر می‌رسد به این سادگی این بحران و کشمکش از منطقه خارج نشود.

 

https://www.cafetarikh.com/news/22609/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما