امام در طول مدت حدود چهارماهی که در پاریس بودند، حاضر نشدند ساعتی از وقت خود را برای دیدن آثار تاریخی و مناظر دیدنی پاریس اختصاص دهند. گویی تمام ساعت و دقایق زندگی خود را صرفا وقف انقلاب اسلامی و نجات مردم کرده بودند.
حجت الاسلام حسن روحانی رئیسجمهور کشورمان خاطرات زیادی از اقامت امام در فرانسه دارد. وی که چندین بار به پاریس سفر کرده است در آن شرایط سعی کرده که بسیاری از دغدغههایی که مردم ایران دارند را به گوش امام خمینی (ره) برساند و پاسخهای ایشان را برای ابلاغ به مردم و انقلابیون بگیرد. از این روست که روحانی در این عرصه نقش مبلغ آرمانهای امام و انقلاب را برعهده داشته است. حسن روحانی در خاطرات خود از اقامت امام راحل در نوفل لوشاتو خاطراتی را در جلد اول کتاب خاطرات خود به اختصار ذکر کرده است که شنیدن آنها از زبان رئیسجمهور خالی از لطف نیست؛ بویژه اینکه این خاطرات نوع زیست و منش و سیره امام راحل را به خوبی روایت میکند. در ادامه برخی از خاطرات حسن روحانی که بسیار قابل تامل هستند را نقل از زبان وی نقل میکنیم.
امام صراحتا اعلام کردند سخنگویی ندارم امام به هیچ کس اجازه نمیداد که به عنوان سخنگوی وی باشد. یکی دوبار که افراد مطالبی را به عنوان نظر امام به خبرنگاران گفته بودند، امام به صراحت اعلام کردند که من سخنگویی ندارم.
دیدار یک مرجع تقلید با خانمها امام چند نوبت جمعی از زنان را به حضور پذیرفتند. آنها از امام سئوالاتی داشتند و امام با کمال حوصله و خوشرویی به سئوالات آنان پاسخ داده بودند. ملاقات یک مرجع تقلید با جمع خانمها در آن مقطع کمتر سابقه داشت.
عمری که وقف انقلاب شد امام در طول مدت حدود چهارماهی که در پاریس بودند، حاضر نشدند ساعتی از وقت خود را برای دیدن آثار تاریخی و مناظر دیدنی پاریس اختصاص دهند. گویی تمام ساعت و دقایق زندگی خود را صرفا وقف انقلاب اسلامی و نجات مردم کرده بودند.
آیت الله خواندن روحانی در پاریس یکی از واژههای مطرح در آن مقطع کلمه «آیتالله» بود. هر جای پاریس که میرفتیم مردم با لباس روحانیت ما را دیدند، به همدیگر نشان میدادند و میگفتند «آیتالله»!. یکی از خاطرات جالب هم اینکه با حاج احمد آقا و چند نفر دیگر از دوستان برای خانم دباغ به بیمارستانی رفتیم که در آنجا بستری بود. وقتی وارد بیمارستان شدیم و از قسمت اطلاعات سراغ بخش مورد نظر را گرفتیم، دیدیم یکی از پرستاران کلمه «خمینی»را میگوید. یکی از دوستان که به زبان فرانسه مسلط بود، گفت: این پرستار با تلفن به رئیس بیمارستان می گوید: چند نفر «خمینی» آمده اند بیمارستان! یکی از سئوالات خبرنگاران خارجی که مرتب تکرار میشد، فرق بین عمامهی سفید و سیاه بود که وقتی برای آنها توضیح داده میَشد، میگفتند: عجب! آیا از نسل پیامبر بودن این همه اهمیت دارد؟ و چه جالب که بعد از قرنها آن را حفظ کردهاید و با این علامت، اعلام میکنید که این افراد فرزندان پیامبر اسلام هستند.
شام تکراری نوفل لوشاتو سیبزمینی و تخم مرغ بود شام و ناهار در نوفل لوشاتو بسیار ساده، بیتکلف و البته تکراری بود. ظهرها معمولا آبگوشت و شبها معمولا تخممرغ و سیبزمینی بود که البته همه از آن راضی بودند و صد البته خیلی خوشمزه و پربرکت بود.