وی که فیلم «مترو پل» را بر روی پردههای سینما دارد در مصاحبهای عجیب به واگویه برخی از خاطرات خود پرداخته و از رابطه خود با صادق هدایت، فروغ فرخزاد، احمدشاملو، غلامحسین ساعدی و چند تن از افراد نامی روزگار قدیم سخن گفته است.
فردا: چندی است که در کشورمان موجی از خاطره گوییهای عجیب و غریب باب شده است که جنجالسازی های خاص خود را دارد. اما به نظر میرسد این موضوع که بیشتر در دنیای سیاست و میان سیاستمداران باب بود، به دنیای سینما و در میان هنرمندان نیز رسوخ کرده است. از این میان میتوان به مصاحبه جنجالی کارگردان سینمای ایران، مسعود کیمیایی اشاره کرد که بسیار جنجالی شده است. وی که فیلم «مترو پل» را بر روی پردههای سینما دارد در مصاحبهای عجیب به واگویه برخی از خاطرات خود پرداخته و از رابطه خود با صادق هدایت، فروغ فرخزاد، احمدشاملو، غلامحسین ساعدی و چند تن از افراد نامی روزگار قدیم سخن گفته است.
اما جنجالیترین سخن مسعود کیمیایی درباره شاعره معروف ایرانی، فروغ فرخزاد است که سرنوشتی غمانگیز برایش رقم خورد. مسعودکیمیایی کارگردان فیلم قیصر مدعی شده است، ازآنجائیکه غسال زن در زمان کفن و دفن فروغ فرخزاد نبود، وی باخواندن صیغه برادری فروغ را غسل داده است! اما پوران فرخزاد این ادعای کیمیایی را تکذیب کرده است.
پوران فرخزاد درباره وقایع منجر به غسل فروغ گفته است: اینکه در زرنگه مرده شور نبود، درست است و پس از این، فروغ را به ظهیرالدوله آوردند. در ظهیرالدوله یک چتی کوچک و متروکی که انگار صد سال است کسی آنجا نرفته، وجود داشت که فروغ را آنجا بردند و مقداری طول کشید که کسی بیاید برای غسل و در نهایت زنی را پیدا کردند که آمد و غسل فروغ را انجام داد.
وی تاکید کرده است: تنها من به همراه دختر عمهام، احمدرضا احمدی، علیرضا میبدی و اسماعیل نوری اعلاء (نوری اعلاء را مطمئن نیستم) حضور داشتیم که رفتند و فروغ را برای آخرین بار در آن اتاق دیدند. دختر عمهام اصرار کرد که برای آخرین بار بیا و فروغ را ببین و گفت: «مثل ماه شده است» و من نتوانستم بروم و از آنجا آوردند و به خاک سپردند. شاهد حرفهای من هم اشخاصی که نام بردم، هستند.
فرخزاد ضمن اظهار تعجب از روایت مسعود کیمیایی از این واقعه متذکر شد: با کمال احترامی که برای آقای کیمیایی قائلم، گفتههایشان را تکذیب میکنم و متاسفانه تمام اینها که گفتهاند، داستان است. ایشان هیچ نقشی در غسل فروغ نداشت و من یادم نمیآید اصلاً ایشان را دیده باشم. تصاویر این تشییع جنازه نیز ثبت شده و مشخص است که جایگاهها چگونه بوده است.
دیگر اظهار نظر کیمیایی درباره صادق هدایت است. کیمیایی در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: « من ۱۰سالهام و همه این وقایع دارد پیرامون من رخ میدهد. در گوشهای از همین شهر هیاهوزده «گریکوپر» هم هست که میتوانی بروی آن را روی پرده ببینی. مرد آرام و بلندقدی که با شیاطین میجنگد. در همان گوشه آرام شهر، «صادق هدایت» هست. یا «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «ابراهیم گلستان»، «احمد محمود» و «غلامحسین ساعدی» که گاه با آنها دیدار میکنی. داری قد میکشی.»
اما جهانگیر هدایت، برادر زاده صادق هدایت نیز به این مساله واکنش نشان داده است و درباره بخشی از این مصاحبه که مسعود کیمیایی در آن به دیدار با صادق هدایت اشاره شده است گفت: مسعود کیمیایی متولد ۱۳۲۰ است به این معنا که در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ زمانی که صادق هدایت خودکشی کرد کیمیایی نه سال بیشتر نداشته است. ایشان در چند سالگی آقای هدایت را میدیدند؟
جهانگیر هدایت می گوید: فرض می کنیم ایشان هدایت را دیده است با دیدن لحظه ای یک فرد در کوچه یا خیابان که ارتباطی برقرار نمی شود. یک بچه ده ساله که آثار نویسنده های این چنینی را نمی شناسد با یک بار دیدن یک نویسنده چه ویژگی برایش ایجاد می شود؟ من از آقای کیمیایی تعجب می کنم که تعریف دیدار با یک نویسنده در ان سن و سال چه سودی برایشان داشته است؟ حال اگر بچه ای بود که با آن فرد زندگی کرده بود و یا به واسطه داشتن پدر یا مادری هنرمند در چنین مکان هایی آمد و شد داشت شاید تاثیراتی در آینده اش ایجاد می شد اما صرف دیدن یک نویسنده در بچگی چه اتفاق مثبتی محسوب می شود؟
واکنشها به سخنان کیمیایی آنقدر زیاد بود که این کارگردان پیشکسوت سینمای ایران مجبور به پاسخگویی درباره اظهاراتش شد. وی در مصاحبه جدید خود گفته است که «نه تاریخ را تحریف کرده، نه به کسی بی حرمتی کرده و نه کسی را زیر سئوال برده است و کسانی که اندک علاقهای به نوشتهها و فیلمهایش داشته باشند میدانند او اهل تحریف نیست و فقط و فقط روایت خودش از اتفاقات مهم تاریخی را روایت کرده است.»
البته او اظهار داشته است که با این مصاحبه نمی خواسته جنجال به پا کند و گروه های مخالف و موافق خود را تشکیل دهد که علیه هم اقامه دعوا کنند اما به هر جهت مصاحبه وی حاوی نکاتی تعجب برانگیز و البته جذابی است که ذهن کنجکاو هر انسانی را به خود جلب میکند و باعث شگفتی وی میشود. مسائلی که علامت سئوالهای فراوانی در ذهن افراد جامعه ایجاد میکند که با توجه به اینکه دسترسی به آن مقدور نیست، ممکن است این مسائل همیشه در هالهای از ابهام باقی بمانند و به وقایع مبهم و لاینحل دیگر تاریخی بخصوص در حوزه هنر و ادب افزوده شوند.