برای روستاییان خیلی تعجبآور بود که رئیسجمهور خودش بلند شده آمده و دارد گندم درو میکند. چنان شور و شوقی در کل آن روستا ایجاد میشد که خود آنها میآمدند و دو سه ساعته کار را جمع میکردند..
رئیسجمهور در پنجمین روز از هفتهی جهاد سازندگی (روز بسیج سازندگی) در مزرعهی یک خانوادهی شهید در روستای فردو از توابع دهستان کهک (واقع در ۵۰ کیلومتری جنوب شرقی قم) حضور یافت و دوشادوش روستاییان و در حالی که آنان شعار «مرگ بر آمریکا» میدادند به دروی گندم و مبارزه با استکبار جهانی در جبههی تولید پرداخت.»
این خبری بود که در تاریخ ۲۷ خرداد ۶۵ و از روستای فردو مخابره شد. آقای حسین شمسایی، مسئول وقت روابط عمومی نهاد ریاست جمهوری در این باره میگوید: «ما چند سفر به این شیوه و مرتبط با موضوع کشاورزی در خدمت حضرت آقا بودیم. یک سفر به روستای فشند در حوالی ساوجبلاغ، یک سفر به روستای فردو در حوالی قم و یک سفر هم به یکی از روستاهای حوالی کرج. این سفرها بین سالهای ۶۴ تا ۶۶ صورت گرفت که هر سال به یک روستا رفتیم.»
این سفرها را شورای برنامهریزی ریاست جمهوری بررسی و به رئیسجمهور پیشنهاد میشد. ایشان هم پس از بررسی تصویب میکردند و آن برنامه اجرا میشد.
هدف رئیسجمهور از این سفرها «ترویج امر مقدس کشاورزی بود و اینکه به مردم نشان بدهند یکی از بزرگترین خدمتها و عبادتها خدمت به مردم کشاورز است و در کنار آنها کارهای کشاورزی است. همچننی میخواستند مردم را تشویق کنند به رفتن به روستاها و احیای مراتع و کشتزارها. ایشان کمک به هر شکلی را به روستاییان را عبادت میدانستند. به همین دلیل یکی از برنامههایشان این بود که بروند داخل کشتزارها و اگر کاری زمین مانده، فرقی نمیکند چه کار کشاورزی باشد، کار درو باشد، کار جمعآوری خرمن باشد آن را انجام دهند. مثلاً در روستای فشند از صبح ما در خدمت ایشان به این روستا رفتیم. ایشان رفتند داخل زمین و جمعی از روستاییها و همهی همراهان و محافظین کمک کردند و همه شروع کردیم به برداشت و دروی گندم. یا یک بار که به یک دامداری در کرج رفته بودیم، ایشان و جمعی از همراهانشان اقدام به سمزدایی از آن محوطه کردند.»
چون این مکانها نزدیک تهران بود، سفرها یک روزه بود. اما سفر قم متفاوت بود. آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت و امام جمعهی تهران برای شرکت در دومین گردهمایی سراسری ائمهی جمعه در قم حضور داشتند و این حضور با هفتهی جهاد کشاورزی تقارن داشت. بنابراین روستای فردو برای حضور ایشان انتخاب شد؛ روستایی حاصلخیز و سرشار از منابع کشاورزی. روستایی با چهار خانوار (در آن روز) که حدود صد شهید تقدیم انقلاب کرده بود.
آیتالله خامنهای نیز گندمزار یک خانوادهی شهید را برای درو انتخاب کردند؛ خانوادهای که دو پسر، دو داماد و چندین نوهی خود را در راه اسلام تقدیم کرده بود. آقای شمسایی میگوید: «رفتن ایشان به روستای فردو اگرچه در اصطلاح یک کار نمادین بود، اما ایشان عملاً خیلی جدی وارد کار شدند و خودشان عرق ریختند. بقیهی دوستان هم که همراه ایشان بودند، پا به پای ایشان کار میکردند. بالطبع خود روستاییان هم که این مناظر را میدیدند به وجد آمده و با چندین برابر نیرو کار میکردند. برای روستاییان خیلی تعجبآور بود که رئیسجمهور خودش بلند شده آمده و دارد گندم درو میکند. چنان شور و شوقی در کل آن روستا ایجاد میشد که خود آنها میآمدند و دو سه ساعته کار را جمع میکردند؛ یعنی کار جهادی به این شکل رونق و حتی پا گرفت.»
کار برداشت محصول که تمام شد، آقای رئیسجمهور گفتند: «در این هفته و به عنوان اظهار غلاقه و صمیمت به جهاد سازندگی و هم به منظور تشویق امور کشاورزی و مسائل مربوط به این روستا در این مراسم شرکت کردهام تا بتوانم در برداشت محصول و امور کشاورزی مشارکت داشته باشم.»
ایشان همچنین پس از صحبت با خانوادهی شهید گفتند: «همصحبت شدن با اینچنین خانوادههایی شوق ادامهی مبارزه با استکبار جهانی را چند برابر میکند.»
البته آقای رئیسجمهور توصیهای هم به همهی دستگاههای دولتی داشتند: «برای جبران سیاستهای خائنانهی رژیم منفور شاه و برای غلبه بر مشکلات از پیش مانده، باید بهطور جهادی کار کنند