۰
plusresetminus
لوطی‌گری در تاریخ ایران از عوامل مؤثر در جامعه شهرنشین به شمار می‌آمد. سنت لوطی‌گری برآمده از محله‌های قدیمی‌ و پرجمعیت شهر‌های بزرگ مانند قزوین، تهران و تبریز بود، برخی لوطیان را تداوم و پیامد عیاران و هدف آنان را حفظ اخلاقیات در محلات می‌دانند.
عکس/ لوطی و لوطی‌گری در دوره قاجار

قدمت آیین عیاری و لوطی‌گری به قرن سوم هجری ‏برمی‌گردد. عیاران، پهلوانان و جوانمردانی بودند که برای احقاق حق طبقات ضعیف جامعه در برابر بزرگان و زورمندان فعالیت می‌کردند و نفوذ فراوانی میان مردم‏ داشتند.2

در روزگار قاجار به دلیل ناتوانی حکومت مرکزی، ناامنی و بی‌ثباتی در جوامع شهری و روستایی ایران حکمفرما بود و در برخی شهرها چون «زنجان، خوزستان و خراسان، تفنگچی‌های خوانین و مالکین هر چه می‌خواستند کردند.»

در چنین شرایط آشفته‌ای افراد جامعه که فاقد حمایت‌های قانونی بودند در برابر اقدامات ظالمانه حکومت و عمال آن چاره‌ای جز روی‌آوردن به گروه‌ها و سازمان‌های اجتماعی نداشتند.

از مهم‌ترین این سازمان‌های اجتماعی در تامین امنیت و هویت افراد، محلات بودند. محله‌ها کارکرد اجتماعی وسیعی داشتند و شهرنشینان نسبت به آن دلبستگی و تعصب خاصی داشتند، زیرا هم موقعیت و تکلیف اجتماعی افراد را تعیین و هم در صورت نیاز از آنان حمایت می‌کرد.

برقراری نظم و اداره محلات در گرو شکل‌گیری گروه‌هایی از افراد بی‌پروا و توانمند بود که در صورت لزوم در برابر ماموران حکومتی و سایر زورگویان توان ایستادگی و مقاومت داشته باشند و این افراد همان لوطی‌ها بودند.3

لوطی‌ها برای حفظ امنیت محلات در خیابان‌ها ضمن گشتزنی و از حریم محله محافظت می‌کردند. آنان مورد اعتماد اهالی بودند و اختلافات و درگیری‌های مردم محل را با کدخدامنشی حل و فصل می‌کردند. 4

لوطیان اکثرا از اقشار پایین جامعه بودند، از توان مالی و علمی‌ چندانی برخوردار نبوده5 و به شغل‌هایی چون طبق‌کشی، پالوده‌ریزی، بستنی‌سازی و دوغ‌فروشی می‌پرداختند.6

این افراد توان بدنی مناسبی داشتند و برای حفظ و افزایش آن، آموختن رفتار پهلوانی و اخلاق جوانمردی ارتباط فراوانی با زورخانه‌ها داشتند.7

البته کم نبودند لوطی‌هایی که با گردن‌کلفتی و زورگویی به اقداماتی چون اخاذی، قتل، دزدی و ارعاب مردم می‌پرداختند و از انجام هیچ اقدامی ‌در جهت آزار و اذیت مردم رویگردان نبودند. به همین دلیل واژه لوطی در دوره قاجار هم به معنای مرد مسلح خطرناک و هم به عنوان قهرمان مردمی ‌کاربرد داشته است.8

حضور لوطیان در آشوب‌ها و درگیری‌ها

لوطی‌ها اندیشه و آرمان خاصی نداشتند، جهتگیری‌های آنان در مورد مسائل مختلف بستگی به ارتباط آنها با گروه‌های مختلف داشت و به اقتضای شرایط در خدمت و فرمان گروه‌هایی چون بازاریان، برخی روحانیون و مجتهدین محل و ماموران حکومتی و دربار درمی‌آمدند و در راستای اهداف و خواست‌های آنها عمل می‌کردند.9

در این زمینه در تاریخ ایران نمونه‌های فراوانی وجود دارد. پس از سقوط صفویه و تسلط افغان‌ها بر اصفهان در 1134ق در مشهد، پهلوان حاجی‌محمد با جمع‌آوری پهلوانان و لوطیان، حاکم شهر ـ علیقلی‌خان ـ را کشته و حکومت را در اختیار گرفت، اما پس از مدتی در درگیری با ملک محمود سیستانی کشته و حکومت کوتاه مدت او به پایان رسید.10

در سال1240ق با تحریک صدراعظم و حاکم وقت اصفهان، لوطی‌های محله لنبان اصفهان به سرکردگی حاجی‌هاشم‌خان شورش کرده و با ایجاد آشوب و ناامنی به اخاذی از مردم پرداختند، اما فتحعلی‌شاه با سپاهیان خود عازم اصفهان شد، محله لنبان را ویران و شورشیان را سرکوب کرد.

هنگام مرگ محمدشاه در سال 1264 ق، لوطی‌های یزد به سرکردگی فردی به نام محمد، کنترل شهر را در اختیار گرفتند که با اعزام سپاه از تهران این شورش نیز سرکوب شد.

در جریان تحریم تنباکو 1310-1309 ق برخی از سران لوطی‌ها همچون مهدی گاوکش و حاج معصوم، تحت تاثیر مخالفت‌های سیدعبدالله بهبهانی با این قرارداد و حضور مردم معترض در خیابان‌ها، سردسته مردم شدند و با پرتاب سنگ به سوی عمارت نایب‌السلطنه در برابر شلیک سربازان حکومتی عکس‌العمل نشان دادند.

عین‌الدوله که از مخالفت‌های مردمی‌ و روحانیون بسیار ناراضی بود برای ترساندن مخالفان، مهدی گاوکش را هدف قرار داد و «شبانه فراشان به خانه‌اش ریختند، زنش را کتک زدند، پسرش را در حوض حیاط خانه خفه کردند، اموالش را تاراج کردند و او را به زندان افکندند».11

حضور لوطیان درانقلاب مشروطه

پس از پیروزی انقلاب مشروطه، افتتاح مجلس اول شورای ملی و تدوین قانون اساسی با سرعت فراوانی صورت گرفت.

مظفرالدین‌شاه 10 روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت و پسرش محمدعلیشاه به قدرت رسید.12

محمدعلیشاه در پی دستیابی به قدرت مطلق از همان ابتدای سلطنت با ترفند‌های گوناگون به مخالفت با مجلس پرداخت.13

وی با به‌کارگیری گروه‌های مختلفی چون درباریان، لوطی‌های مسلح، کارگران ساده و شاغلان رده پایین قصر سلطنتی، از آنان برای تعرض به ساحت مجلس و مشروطه استفاده کرد. این افراد با حمایت دربار در میدان توپخانه جمع می‌شدند و به سرکردگی صنیع حضرت (رییس لوطی‌های سنگلج) و مقتدر نظام (رییس لوطی‌های چاله‌میدان) علیه مشروطه و مشروطه‌خواهان فعالیت می‌کردند و به واعظان مشروطه توهین می‌کردند.14

سرانجام محمد علیشاه با فراهم ساختن زمینه داخلی، حمایت دولت روسیه و هماهنگی سفارت انگلستان، در دوم تیر 1287‌/‌23 جمادی‌الاول 1326 مجلس را به توپ بست و حکومت مشروطه را سرنگون ساخت.15

پس از این واقعه اگر چه مشروطه‌خواهان در تهران سرکوب شدند، اما در سایر نقاط ایران بخصوص تبریز، فعالیت‌ها علیه حکومت محمدعلیشاه آغاز شد. تبریز از ابتدای استبداد صغیر تحت سلطه و اختیار مشروطه‌خواهان بود و توسط انجمن ایالتی اداره می‌شد.16

این انجمن با توجه به سرانجام مشروطه‌خواهان در تهران و برای اداره جنگ و مقاومت در برابر نیروهای دولتی درصدد جمع‌آوری نیرو برآمد. از جمله گروه‌هایی که در این زمان به مشروطه‌خواهان پیوستند لوطیان بودند، حضور لوطیان برای مشروطه‌خواهان فرصتی مغتنم بود زیرا برای مقابله با قوای استبداد به نیروهایی تواناو ماهر در مبارزه نیاز داشتند. از سوی دیگر حضور در میان نیروهای مشروطه‌خواه موقعیت مناسبی برای تحقق اهداف والادر سنت لوطی‌گری در اختیار آنها قرار می‌داد، به همین جهت «دعوی مشروطه‌خواهان در مورد سرنگونی حکومت ستم و وعده رفع بی‌عدالتی» تاثیر فراوانی در جذب لوطیان در صفوف مجاهدین داشت .17

این افراد در مقاومت تبریز نقش بسیار برجسته ایفا کردند، افراد نام‌آشنایی چون ستارخان، باقرخان، حسین خان باغبان، مشهدی عمواوغلی و... همگی از لوطیان بودند.18

اگر چه تعداد زیادی از لوطیان تبریز به مشروطه‌خواهان پیوستند، اما در عین حال باید به تعداد قابل توجه لوطیانی که به اردوی نیروهای دولتی پیوستند نیز اشاره کرد. در شهر تبریز، محلات شمالی رود میدان چای (مهران رود) که فقیرنشین بودند و اکثر ساکنان آنها کارگران، باربران رنگرزان و... به استثناء محله امیرخیز، در اردوی نیروهای استبدادی قرار داشتند. سایر محلات شهر که در جنوب رود قرار داشتند مشروطه‌خواه بودند این محلات نسبتا توانگر بوده و ساکنان آنها تجار، کسبه و صنعتگران و... بودند. در جنگ داخلی تبریز بیشتر نیروهای استبدادی از محلات دوه‌‌چی و سرخاب که فقیرترین محله‌های تبریز بودند جمع‌آوری می‌شد.19

برخی از بزرگان تبریز نیز که در حکومت مشروطه جایی نیافته بودند همچون میرهاشم دوه‌چی که نتوانسته بود به مجلس راه یابد در صف نیروهای استبدادی قرار گرفتند و به تبعیت از او لوطی‌های محله دوه‌چی نیز به مخالفت با مشروطه‌خواهان پرداختند. محلات سرخاب، ششکلان و باغمیشه نیز به همین ترتیب علیه مشروطیت فعالیت می‌کردند و ارتباط مستمری با تهران و طرفداران محمد علیشاه داشتند. حضور لوطی‌ها در صف نیروهای استبدادی از چنان اهمیتی برخوردار بودکه در اسفند 1286ش‌/‌ صفر 1327 ق درصدد دلجویی از آنان برآمدند. در حمله دولتی‌ها به نیروهای مشروطه‌خواه « چون لوطیان قراملک از آغاز جنگ هوای دولت را داشته زیان‌ها در آن راه کشیده بودند و از آن سوی در این نقشه‌ای که کشیده شده بود نیاز بسیار به جانفشانی‌های آنان می‌بود، برای دلجویی از آنان با پیشنهاد صمدخان، عین‌الدوله به هر یک لقبی از «رشیدالایاله»و «منصور دیوان» و مانند اینها داده و فرمان‌ها نوشته شد.»20

با مقاومت نیروهای مشروطه‌خواه در تبریز و سایر شهرها چون رشت و اصفهان به تدریج اوضاع دگرگون شد و مجاهدان گیلان به فرماندهی یپرم‌خان با همراهی نیروهای بختیاری موفق شدند در 25 تیر 1288 ‌/‌27 جمادی‌الثانی 1327ق تهران را تحت کنترل خود درآورند.21

با سقوط محمدعلیشاه و برقراری مجدد حکومت مشروطه، لوطیان و مجاهدین که دیگر کارکرد سیاسی و نظامی‌ نداشتند براحتی از سوی حکومت کنار گذاشته شدند و طی وقایعی همچون پارک اتابک سرکوب شدند

 

.

https://www.cafetarikh.com/news/27317/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما