بهطورکلی دونم ها همان یهودیان مخفی بودند و حتی ازدواج آنها درونی بود و برای این مهم ازدواج با مسلمانان منع شده بودند.
ربی شبتای صوی ازمیری یا شبتای زوی ازخاخامهای یهودی سفالیست و کابالیست عثمانی بود. وی در سال 1648، «ادعا نمود که مسیحا منجی موعود یهود است و توانست بهسرعت حمایتهای مالی فراوانی را در سرزمینهای مقدس، اروپا و شمال آفریقا بهسوی خود جلب نماید. این ادعا بر سلطان عثمانی، محمد چهارم گران آمد زیرا سبب میشد امپراتوری نتواند اقلیتهای مذهبی را زیر نظارت آورد. به همین دلیل و به دلایلی دیگر، وی در سال 1666 توسط حکومت عثمانی دستگیر شد.»
وی در این زمان تصمیم گرفت اسلام آورد و به دست سلطان عثمانی اسلام آورد. شبتای پس از اعلام مسلمانی در قسطنطنیه (استانبول) ساکن شد وزندگی دوگانهای در پیش گرفت. وی در ظاهر مناسک اسلامی را انجام میداد ولی در خفا یهودی بود. دایره المعارف یهود مینویسد: همگی آنان یهودیان پنهانی بودند که بهمثابه یک گروه جنگجویان مخفی علیه خلیفه عمل مینمودند.
دونم ها همگی به زبان عبری آشنا بودند و در میان خود به زبانهای عبری و لادینو (یهودی اسپانیایی) تکلم داشتند. دونمها از سایر امور و ظرفیتهای اطلاعاتی بهره بردند. بهطورکلی دونمهها همان یهودیان مخفی بودند و حتی ازدواج آنها درونی بود و برای این مهم ازدواج با مسلمانان منع شده بودند.
شبتای توانست حامیان مالی قوی دست و پا کند خاخام یوسف هالابی یک یهودی ثروتمند و بانفوذ در دربار عثمانیان بود که به عنوان جمعآوری کننده مالیات فعالیت میکرد و نفوذ زیادی داشت. او در خفا زندگی صوفی وارانهای داشت که بسیار روزه میگرفت، در آب سرد حمام میکرد و شبها خودزنی مینمود. او ثروت زیاد خود را برای خیریه و کمک به دانشجویان تلمود و کابالا مصرف میکرد. شبتای با او بسیار همدم شد و او از ادعای مسیح بودن شبتای حمایت کرد
رهبر این فرقه شبتای با فاحشهای بنام سارای یهودی که در آمستردام زندگی میکرد و اعتقاد داشت که به زودی همسر مسیح خواهد شد ازدواج نمود. ماجرا از این قرار بود که بعد از رسیدن داستان سارا به گوش شبتای، او ادعا کرد در خواب دیدهاست او که مسیح است با یک زن بدکاره ازدواج خواهد کرد و چندین نفر را به دنبال سارا فرستاد و با او در خانه هالابی ازدواج کرد. زیبایی او باعث جلب توجه بیشتری نسبت به شبتای شد.
حتی ترک کردن خودفروشی توسط سارا نیز به عنوان دلیل دیگری برای مسیح بودن شبتای نزد پیروانش بود. این داستان در نظر آنها با داستان هوسیا در تورات، که به او امر شده بود با زنی بدکار ازدواج کند یکسان دانسته میشد.دونمها با دو نام ترکی و عبری خوانده میشدند. حتی در روی سنگنوشتههای آنان از زائران قبور درخواست خواندن فاتحه نشده و صاحبان قبر هم معرفی نشده بودند. بلکه فقط نام پدر متوفی ذکرشده بود.
آنان در تاریخ این امپراتوری نقش بسیار مهمی بازی نمودند، زیرا به نام اسلام و مسلمانی، سهمی بزرگ در فروپاشی امپراتوری عثمانی داشتند. از دیگر اعمال آنها تولد رژیم نامشروع صهیونیستی و اشغال فلسطین اسلامی گام مهمی برداشتند و خنجری در قلب اسلام جای دادند که زخم آن همچنان تازه و غمبار است.