دوازدهم آذر ماه ۴۳ به پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی پس از تحمل نابسامانیهای بیشمار بر چاکر مسلم گردید که ادامه زندگی در ایران چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی میسر نیست. اینک با نهایت خضوع از پیشگاه مبارک تقاضا دارد که به منظور شروع یک زندگی آرام و خالی از دغدعه و مخصوصاً برای رسیدگی و توجه به تعلیم و تربیت فرزندانم مقرر فرمایند که دستگاه مربوط راجع به صدور گذرنامه برای چاکر اقدام نماید. جای آن نیست که خاطر عاطر را ملول نمایم ولی همین قدر معروض میدارد که با وجود این که چندی پیش از طرف ذات همایونی دستور رسیدگی و ترمیم اجحافات نسبت به چاکر صادر شده بود تا زمانی که این توهم مبنی بر عدم عنایت اعلیحضرت برجاست دستگاه دولت از ایجاد تضییقات وحقکشیهای دست نخواهد کشد. اکنون از پیشگاه همایونی تقاضای اجازه مهاجرت با فرزندانم را دارم میتوانم با صراحت و صداقت ذاتی به عرض برسانم که نزد وجدانم همواره خود را یک عنصر صدیق وفادار و اصولی نسبت به اعلیحضرت همایونی و کشور ایران میدانم ـ با وجود اشکالات مسلمی که اقامت در کشور بیگانه آن هم بدون سرمایه پس از گذران ایام جوانی در بر خواهد داشت، امیدوارم تقاضای چاکر مورد قبول ذات مبارک واقع شود. چاکر شاپور بختیار