۰
plusresetminus
گستردگی تحریم مراسم عید نوروز و موفقیت‌آمیز بودن آن، با توجه به اهمیتی که دولت به این عید به اعتبار یک رسم و سنت باستانی می‌داد، به‌قدری بود که رژیم را به وحشت انداخت و در دوم فروردین 1342، در پاسخ به این اقدام، به حوزه‌ی علمیه‌ی قم هجوم بُرد تا انتقامی از روحانیت بازستاند.
پیروی علما از تصمیم امام (ره)
مطالعه‌ی تعامل امام (ره) به‌عنوان یک رهبر دینی و سیاسی با سایر مراجع عالی‌قدر و اقشار جامعه، در فهم چگونگی شکل‌گیری نهضت اسلامی بسیار حائز اهمیت است. در این نوشتار، ضمن بیان چرایی اعلام عزای عمومی در نوروز 1342 از سوی امام خمینی (ره)، قصد داریم به بررسی واکنش و بازتاب اجابت این خواسته از سوی علما، مراجع دینی و مردم در شهرهای مختلف بپردازیم تا خاستگاه اجتماعی رهبر کبیر انقلاب بیش از پیش نمایان شود.

  محمدرضاشاه همچون پدر خود، بلندپروازی‌هایی را در ذهن مرور می‌کرد که لازمه‌ی آن‌ها دوری دین از سیاست و اجرای قوانین جدید و ضدسنتی بود و برای اینکه توان تحقق خیال‌پردازی‌‌های خود را نداشت، مجبور بود روزبه‌روز به غربی‌ها، که در رأس آن‌ها آمریکا قرار داشت، نزدیک‌تر شود. آمریکایی‌ها مدام بر او فشار وارد می‌کردند تا تئوری‌های نوسازی را به بهانه‌ی مبارزه با شوروی در کشور پیاده کند تا بدین طریق با انجام بعضی تغییرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به بهانه‌ی رویارویی با مارکسیسم، دریچه‌ایی باز شود برای بسط سلطه‌شان بر ایرانیان و چپاول نفت و اموال بیت‌المال.   از نظر حکومت، اجرای این تئوری‌ها در ابتدای دهه‌ی چهل با درگذشت آیت‌الله بروجردی، که همچون سدی مخالف نوسازی غربی بود، هموارتر شد. اوج زدودن دین برای رسیدن به توسعه و نوسازی، در لایحه‌ی انجمن‏های ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی ابتدای دهه‌ی چهل نمایان شد. اما برخلاف تصور شاه، این اقدامات با واکنش روحانیون و حوزه‌ی علمیه‌ی قم مواجه شد. در ادامه، رژیم پهلوی برای مشروعیت‌بخشی به عمل خود و ایجاد جنگ روانی علیه روحانیت و القای پشتوانه‌ی مردمی طرح‌های شاه، دست به برگزاری رفراندوم غیرقانونی و خارج از قانون اساسی مشروطه در ششم بهمن 1341 زد و در این مسیر، تمام رسانه‌های داخلی و خارجی یک‌صدا شاه و انقلاب سفید او را تبلیغ می‌کردند و می‌ستودند.   در پایان نیز رژیم با اعلام دروغین آرای مثبت مردم برای این اصلاحات، این موفقیت غیرواقعی خود را جشن گرفت. پس از انجام این اقدامات بود که روزنامه‌ی «نیویورک‌تایمز» با اشاره به انجام رفراندوم و اجرای اصلاحات‌ توسط شاه، او را به سبب این خوش‌خدمتی، مستوجب تشویق دانست: «ایران برای دریافت کمک، شرایط مناسب‌تری پیدا کرده است.»]1[   در جریان اعلام عزای عید 42، مهم‌ترین حمایت‌ها توسط علمای تراز اول تهران صورت گرفت. آنان با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کردند: «...جامعه‌ی روحانیت عزادار و به‌عنوان عید جلوس نخواهند داشت.» این اعلامیه توسط 45 نفر از علما از جمله آیت‌الله تنکابنی و آیت‌الله آملی، دو تن از سرشناس‌ترین مراجع وقت، امضا شد.     تحریم عید نوروز 1342 توسط امام   افزایش جنگ علنی تبلیغاتی علیه روحانیون به‌واسطه‌ی رفراندوم بهمن 1341 و اظهارات صریح‌ رژیم مبنی بر ادامه‌ی سیاست‌های ضددینی و سنت‌شکنانه، موجب سر دادن نغمه‌های مخالفت با این همه‌پرسی از گوشه‌وکنار و در رأس آن‌ها از سوی امام خمینی شد. حضرت امام (ره) مصمم بود با همراهی علما و مردم، برضد رژیم‌ دین‌ستیز پهلوی قیام کند و با یاری و بسیج این نیروها، به افشاگری پیرامون ماهیت و سیاست‌های ضداسلامی آن بپردازد.   در این راستا، امام (ره) عید نوروز 1342 را فرصتی مناسب دید تا هم مردم و روحانیون را با وضعیت جاری کشور آشنا کند و هم در مقابل جنگ روانی و تبلیغاتی رژیم ستم‌شاهی بایستد و با همراهی مردم ثابت کند که برگزاری رفراندوم و رأی مثبت به اقدامات حکومت، حقه‌ای بیش نیست. به همین دلیل، امام (ره) در اقدامی هوشمندانه، در اعتراض به اعمال رژیم، طی پیامی روز 22 اسفند 1342 را عزای عموی اعلام کردند:   «بسم‌ الله الرحمن الرحیم، خدمت ذى‌شرافت حضرات علماى اعلام و حجج اسلام، دامت برکاتهم أَعظَمَ اللهُ تَعَالَى أُجُورَکُم. چنانچه اطلاع دارید، دستگاه حاکمه می‌خواهد با تمام کوشش به هَدمِ احکام ضروریه‌ی اسلام قیام و به دنبال آن مطالبى است که اسلام را به خطر مى‌اندازد. لذا اینجانب عید نوروز را به‌عنوان عزا و تسلیت به امام عصر (عجل الله تعالى فرجه) جلوس مى‌کنم و به مردم اعلام خطر مى‌نمایم. مقتضى است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت‌هاى وارده بر اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند. روح‌الله الموسوی الخمینى، والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.»]2[    امام خمینی (ره) در این اعلامیه، مردم و روحانیون را نسبت به مصیبت‌های وارده بر اسلام و مسلمانان آگاه کردند و ضمن اخطار شدید، خواهان همراهی مردم و علما شدند تا بتوانند جلوی دستگاه حاکمه را بگیرند.   ترفند رژیم در مقابل ابتکار تحریم عید و جواب امام   رژیم شاه که شکست را در این جنگ روانی حتمی می‌دید، به تکاپو افتاد و سعی کرد به این بیانیه رنگ مذهبی بزند تا جنبه‌ی سیاسی آن پنهان بماند. حکومت پهلوی با بهره‌گیری از تقارن عید سال 42 با شهادت امام صادق (ع)، سعی کرد تا علت این موضع‌گیری امام را مسئله‌ی دینی نشان دهد. اما امام (ره) با تدبیر، این حربه‌ی رژیم را نیز ساقط کردند و در سخنرانی بیست‌ونهم اسفند، که در مسجد اعظم قم و در جمع روحانیون و اهالی این شهر ایراد شد، به آشکارترین شکل ممکن بیان کردند که سبب اعلام عزای عمومی، تلاقی تقویمی ایام عید با سالروز شهادت رئیس مذهب جعفری نیست، بلکه علت آن مصائبی است که در سال 1341 بر ایران و اسلام وارد شده است.   ایشان این‌گونه می‌فرمایند: «ما در این عید عزاداریم برای مصیبت‌ها و لطمه‌هایی که در این سال به اسلام وارد شد. این سال، سال خوشی برای مسلمین نبود، سال خوبی برای روحانیت نبود. در این سال به اسلام تجاوز شد. علمای دین و روحانیون مورد اهانت قرار گرفتند، هتک شدند. در این سال استعمار توطئه‌‌هایی را علیه اسلام تدارک دید، عمال پلید استعمار به قرآن جسارت کردند، برای پایمال کردن احکام نورانی قرآن نقشه‌ها کشیدند، برنامه‌‌ها ریختند، طرح‌ها دادند...»]3[   همراهی مراجع و علمای تراز اول با امام (ره)   رهبر کبیر انقلاب پس از بیانیه‌ی خود، در ادامه با ارسال نامه‌هایی به علمای‌ تراز اول تهران و سایر شهرها، از آنان خواستند تا در این مبارزه با ایشان همراه شوند. مرجعیت شیعه که یک بار دیگر در مقابل امتحانی سخت به‌منظور دفاع از کیان اسلام، تشیع و استقلال ایران قرار گرفته بود، همچون گذشته به وظیفه‌ی خود عمل کرد و به اجابت خواسته‌ی امام شتافت؛ به‌گونه‌ای که پس از دعوت امام، به‌ترتیب اکثر مراجع و علما در شهرهای دینی و مذهبی با انتشار بیانیه‌ای در اعلام عزای عمومی نوروز، به خواسته‌ی امام لبیک گفتند و او را در این راه همراهی کردند.   مهم‌ترین حمایت‌ها توسط علمای تراز اول تهران صورت گرفت. آنان با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کردند: «...جامعه‌ی روحانیت عزادار و به‌عنوان عید جلوس نخواهند داشت.» این اعلامیه توسط 45 نفر از علما و روحانیون تهران امضا شد]4[ که نام آیت‌الله تنکابنی و آیت‌الله آملی، دو تن از سرشناس‌ترین مراجع وقت نیز جزء امضاکنندگان دیده می‌شد. همچنین در تهران آیت‌الله سید محمد بهبهانی با صدور بیانیه‌ای، شخصاً به حمایت از ابتکار امام شتافتند و چنین اظهار کردند:   «…تصادف ایام نوروز با دو مصیبت، که یکی به دست دولت جابر بنی‌العباس بر وجود مقدس حضرت امام صادق (ع) وارد شد و دیگری که در این ایام بر قلب مبارک آن حضرت و آبا و ابنای بزرگوارش سلام الله علیهم اجمعین واقع گردید، مجالس برای عید ملی نوروز باقی نگذارده است. بنابراین علمای اعلام عموماً از مراسم عید خودداری و در عوض به سوگواری در این دو روزه اشتغال دارند و خواهند داشت. این حقیر اعلام عزا به عموم مسلمین و شیعیان می‌نمایم و این دو روزه به انعقاد مجلس روضه‌خوانی مشغول و ان‌شاءالله موفق خواهیم بود.»]5[   در مشهد، دیگر شهر مذهبی و مهم کشور، آیت‌الله میلانی با صدور اعلامیه‌ای حمایت خود از امام خمینی را اعلام کرد و پیروان و مقلدان خود را به همراهی با ایده‌ی تحریم عید نوروز فراخواند. ایشان چنین اظهار داشتند: «در این شرایط، روحانیتی که خود را شریک غم و شادی ملت مسلمان ایرانی می‌داند، هرگز عید و مراسم آن را نخواهد داشت...»]6[   اجابت به تصمیم امام مبنی بر عزای عید به‌گونه‌ای بود که با فرارسیدن سال نو، از چهره‌ی شهرها کاملاً هویدا بود که امسال عیدی نیست و سالِ عزاست. به روایت مقام معظم رهبری، «در قم از روز عید نوروز یا یک روز پیش از آن، هر روحانی و طلبه‌ای را که می‌دیدید، مشکی بر تن داشتند.»   در شهر قم، یکی دیگر از مراکز مهم و مذهبی ایران، که همیشه مراجع و علمای آن نقش بسزایی در تاریخ معاصر و پاسداشت اسلام ناب حضرت محمد (ص) داشته‌اند، اکثراً به همراهی با امام (ره) پرداختند. یکی از این علما، آیت‌الله شریعتمداری بود که با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد: «اینجانب عید نوروز را به‌عنوان تسلیت به امام عصر (عج) جلوس کرده و عزاداری می‌کنم.»]7[   در این شهر همچنین روحانی عالی‌قدر آیت‌الله سید محمد صادق، مرجع سرشناس، اعلامیه‌ای مبنی بر عزای عمومی در عید صادر کردند: «چون اخیراً ضرباتی بر پیکر اسلام وارد آمده، در ایام عید جلوس نکرده و فقط برای تسلیت مجالسی خواهد داشت.»]8[ سایر مراجع نیز عملاً با برقراری مجلس عزا در شب عید، از این ابتکار عمل حمایت کردند.   همچنین علاوه بر اجابت خواسته‌ی امام (ره) از سوی مراجع سرشناس، در بسیاری از محافل مذهبی شهرها، به‌خصوص در قم، پارچه‌های سیاهی آویخته شدند که این عبارت بر آن‌ها دیده می‌شد: «مسلمین امسال عید ندارند.» و بسیاری از روحانیون و طلاب حوزه‌ها، نوار سیاه‌رنگی به سینه‌ی خود زدند.]9[ خطبا و گویندگان مذهبی در شهرهای مختلف دیگر نیز سعی کردند در مساجد، این تحریم را در جامعه اطلاع‌رسانی کنند و بر گستردگی آن بیفزایند.   بدین‌ترتیب ابتکار عمل امام خمینی در تحریم عید نوروز برای مبارزه با طرح‌های رژیم پهلوی، بازتاب گسترده‌ای در بین روحانیون داشت و مورد استقبال بی‌نظیر مراجع، علما و روحانیت و گروه‌های اسلامی واقع شد و اکثر مراجع و علمای تراز اول سه شهر تهران، مشهد و قم، خواسته‌ی امام خمینی (ره) را اجابت کردند. این اجابت به‌گونه‌ای بود که با فرارسیدن سال نو، از چهره‌ی شهرها کاملاً هویدا بود که امسال عیدی نیست و سال عزاست. به روایت مقام معظم رهبری، «در قم از روز عید نوروز یا یک روز پیش از آن، هر روحانی و طلبه‌ای را که می‌دیدید مشکی بر تن داشتند.»]10[ این گستردگی تحریم مراسم عید نوروز و موفقیت‌آمیز بودن آن، با توجه به اهمیتی که دولت به این عید به اعتبار یک رسم و سنت باستانی می‌داد، به‌قدری بود که رژیم را به وحشت انداخت و در دوم فروردین 1342، در پاسخ به این اقدام، به حوزه‌ی علمیه‌ی قم هجوم بُرد تا انتقامی از روحانیت بازستاند.   واکنش مردم به خواسته‌ی امام (ره)   ایرانیان که همه‌ساله برای فرارسیدن بهار و جشن عید نوروز لحظه‌شماری می‌کنند، با دیدن اطلاعیه‌ی امام (ره) و در ادامه سایر مراجع تقلید شهرهای تهران، قم و مشهد در اجابت خواسته‌ی ایشان مبنی بر تحریم جشن نوروز سال 1342، در ماتم فرورفته بودند و همچون سال‌های گذشته، اثری از اشتیاق برای نزدیکی بهار و سال نو در آن‌ها دیده نمی‌شد؛ به‌گونه‌ای که به روایت تاریخ، بسیاری از مردم متدین در تمام طبقات مختلف جامعه، بدون توجه به تبلیغات عظیم رسانه‌ای رژیم مبنی بر جشن باشکوه نوروز، با به تن کردن لباس‌های مشکی، از تصمیم امام(ره) در راه مبارزه با ظلم و دین‌ستیزی، استقبال و پیروی نمودند و با فرارسیدن سال نو در هنگام مواجهه با یکدیگر، به‌جای تبریک، تسلیت می‌گفتند تا بدین طریق، مخالف خود را با اصلاحات رژیم و موافقت و لبیک خود را به دعوت امام اعلام کنند.   پی‌نوشت‌ها   1.      رجبی، محمدحسن (1387)، زندگی‌نامه‌ی سیاسی امام خمینی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، ص 246. 2.      صحیفه‌‌ی امام خمینی، ج 1، ص 156. 3.      صحیفه‌ی امام خمینی، ج 1، ص 157 و 158. 4.      دوانی، علی (1377)، نهضت روحانیون، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3 و 4، ص 226. 5.      اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی، ج 2، ص 56. 6.       همان، ج 1، ص 82. 7.      همان، ص 72. 8.      همان، ج 5، ص 37. 9.      غلامرضا گلی زواره (شهریور 1392)، مقاومت امام خمینی (ره) در برابر نقشه‌های اسارت‌بار، مجله‌ی پاسدار اسلام. 10. فصلنامه‌ی 15 خرداد، سال چهارم، شماره‌ی 14، ص 70. منبع:برهان
https://www.cafetarikh.com/news/29801/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما