۱
plusresetminus
روزهای آغازین فروردین 1342 پیرو پیام امام خمینی برای مردم ایران روزهای عزا بود. در 22 اسفند 1341 امام خمینی طی پیامی در اعتراض به تحرکات ضد دینی رژیم شاه ، نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کردند . امام همچنین در آخرین روز سال 1341 طی سخنانی در جمع طلاب و اهالی قم با تاکید بیشتری عید 1342 را عزای ملی اعلام کردند .
نوروز 1342 روزهای عزای مردم ایران
روزهای آغازین فروردین 1342 پیرو پیام امام خمینی برای مردم ایران روزهای عزا بود. در 22 اسفند 1341 امام خمینی طی پیامی در اعتراض به تحرکات ضد دینی رژیم شاه ، نوروز 1342 را عزای عمومی اعلام کردند . امام همچنین در آخرین روز سال 1341 طی سخنانی در جمع طلاب و اهالی قم با تاکید بیشتری عید 1342 را عزای ملی اعلام کردند . در پاسخ به این دعوت عمومی ، مردم مسلمان ایران با برافراشتن پارچه های سیاه بر سردر منازل خود ، به ندای امام خمینی لبیک گفتند و روحانیون سراسر کشور نیز در مجالس سخنرانی از خطرات اقدامات دولت برای اسلام صحبت کردند.

 با فرا رسیدن عید سعید فطر سال 1341 (17 اسفند) طبق معمول هر ساله ، گروه زیادی از مردم تهران و شهرها و شهرستان‌ها برای زیارت حضرت معصومه (ع) به قم آمدند. مردم مسلمان به دیدار مراجع قم رفتند و ضمن تبریک عید پشتیبانی خود را از روحانیت اعلام کردند. امام خمینی در این روز، در حالی که گروه بی‌شماری از مردم با ایمان در اطراف منزل ایشان اجتماع کرده بودند، در اولین نطق پس از انجام رفراندوم* ماهیت رفراندوم قلابی شاه را بر ملا نموده و شکست آن را برای شاه اعلام کردند. حضرت امام به سردمداران رژیم هشدار دادند که از این شکست‌ها عبرت بگیرند و «در سیاست خود تجدید نظر کنند و به جای قانون‌شکنی و به زندان کشیدن علما و محترمین و به جای سر نیزه و قلدری در مقابل خواست ملت تسلیم شوند».

امام هم چنین بر ضرورت مقاومت در برابر اعمال شرع و غیرقانونی رژیم تأکید نموده و وعده نصرت‌ الهی، پیروزی نهضت اسلامی را بر رژیم طاغوت شاه به ملت بشارت دادند «با کمال متانت و استقامت در مقابل کارهای خلاف شرع و قانون این دستگاه بایستید، از این سرنیزه‌های زنگ زده و پوسیده نترسید، این سرنیزه‌ها بزودی خواهند شکست. دستگاه حاکمه با سرنیزه نمی‌تواند در مقابل خواست یک ملت مقاومت کند و دیر یا زود شکست می‌خورد»(1)

حضرت امام سپس نامه‌ای در 22 اسفند برای بیشتر علما و روحانیان سراسر کشور به صورت انفرادی و گاهی عمومی ارسال نمودند، امام در این نامه‌ها ضمن اشاره به اهداف رژیم در محو احکام اسلام نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام کردند و از آنان خواستند همین رویه را اتخاذ نمایند: «... این جانب عید نوروز را به عنوان عزا و تسلیت به امام عصر ـ عجل‌الله تعالی فرجه ـ جلوس می‌کنم و به مردم اعلام خطر می‌نمایم، مقتضی است حضرات آقایان نیز همین رویه را اتخاذ فرمایند تا ملت مسلمان از مصیبت‌های وارده به اسلام و مسلمین اطلاع حاصل نمایند»(2)

حضرت امام، علاوه بر این نامه‌‌ی عمومی، به بعضی از روحانیون متنفذ تهران از جمله حجت‌الاسلام فلسفی نامه خصوص نوشتند، امام خمینی در این نامه پس از تبریک آزادی ایشان از زندان از آقای فلسفی خواستند تا آیت‌الله تنکابنی (پدر آقای فلسفی) و آیت‌الله آملی و آیت‌الله آشتیانی اعلامیه منتشر کنند و به صراحت بنویسند که «برای صدماتی که در این سال به اسلام وارد شده است»، عید نوروز سال 1342 را عزای عمومی اعلام می‌کنند، حضرت امام  با توجه به آن که دوم فروردین مصادف با وفات امام جعفر صادق(ع) بود تأکید نمودند که «اعلامیه به هیچ وجه اشاره‌ای به وفات امام صادق(ع) نشود تا رژیم چنین وانمود کند که اعلام عزا به مناسبت تقارن با وفات بوده و هیچ گونه انگیزه سیاسی نداشته است»(3)

شاه در فردای آن روز (23 اسفند) در فرودگاه وحدتی دزفول طی سخنانی از مراجع و علمائی که با رفراندوم مخالفت کرده بودند با عبارت توهین‌آمیز یاد کرد و روحانیت را تهدید کرد که «اگر از خواب غفلت بیدار نشوند، چنان مثل صاعقه مشت عدالت در هر لباسی که باشند بر سر آنها کوفته خواهد شد که شاید برای همیشه به آن زندگی... خاتمه داده شود»(4)

«سخنان شاه نشانگر تصمیم وی بر سرکوبی روحانیت بود و از سوی دیگر رهبری نهضت در تلاش بود تا با آماده کردن طلاب و به دست گرفتن ابتکار عمل رژیم شاه را به مبارزه بطلبد»(5)

در آخرین روز سال 1341 حضرت امام در جمع طلاب و اهالی قم که در مسجد اعظم با حضور ایشان رسیده بودند، طی سخنان مهمی بار دیگر بر اهداف و خط مشی خویش تأکید کرده و رسما اعلان جنگ دادند: «دستگاه جبار بداند که اگر بخواهد به اسلام تجاوز کند و احکام کفر را در بلاد اسلامى جارى سازد، من در کمین آنها ایستاده ‏ام. من تا آخرین لحظه‏ هاى زندگى ‏ام از نوامیس اسلام و مسلمین دفاع مى‏ کنم. من به حکم اسلام که به ما دستور جهاد و مقابله داده است در برابر خیانت به اسلام دست روى دست نمى‏ گذارم و ساکت نمى‏ نشینم. اگر مى ‏خواهند راحت باشند بیایند مرا که مزاحم هستم از این کشور تبعید کنند. تا من هستم نمى‏ گذارم قوانین مخالف اسلام تصویب و اجرا شود؛ تا من هستم نمى‏ گذارم که دستگاه جبار استقلال این ملت را بر باد دهد.»(6)

سال جدید در پیش بود و همه آماده برگزاری جشن نوروز شدند، امام این رویداد را فرصتی برای افشاگری نقشه‌های خطرناک شاه می‌دانستند. از این رو در آخر اسفند سال 41 در نشستی که با مقامات روحانی قم داشت(7) پیشنهاد کرد که عید نوروز از طرف همه علمای قم و دیگر حوزه‌های علمیه و نیز علمای شهرستان‌ها عزا اعلام شود.

این پیشنهاد در مرحله نخست مورد موافقت و استقبال همه آنانی که در نشست شرکت داشتند قرار نگرفت، برخی به بهانه اینکه مردم به این عزای ملی و عمومی بها نمی‌دهند و اعتنا نمی‌کنند، آن را رد می‌کردند و برخی به بهانه اینکه این عید از دید علما و روحانیون رسمیت نداشته تا آن را عزا اعلام کنند، با این پیشنهاد مخالف بودند(8)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بخشی از خاطرات خود در این باره می‌گویند: «در همان روزها که امام اعلام کرده بود ما عید نداریم یکی از منبری‌های تهران... که در آن زمان از مبارزین به شمار می‌آمد، به قم آمده بود، روزی من به اتفاق آشیخ علی‌اصغر مروارید و آن منبری که از تهران آمده بود در منزل مرحوم حاج انصاری قمی نهار دعوت داشتیم. طبق قرار به منزل او رفتیم، لیکن او هنوز نیامده بود، ما وارد منزل شدیم و نشستیم، طولی نکشید که دیدیم حاج انصاری وارد شده ولی زیر لب غرولندی می‌کند که «پسره نادان، بی‌شعور و ...» پرسیدیم: چی شده؟! با کی هستید؟ گفت: من به مناسبت فوت مرحوم آقای کاظمی موموندی در مدرسه فیضیه منبر رفتم و در پایان گفتم که فردا به مناسبت وفات امام صادق (ع) ما عید نداریم. طلبه‌ای آمده یقه مرا گرفته که تو چرا گفتی، به مناسبت وفات امام صادق ما عید نداریم؟ مگر آقای خمینی نگفتند به مناسبت قضایای کشور و حوادث قم و تهران ما عید نداریم؟

ما همگی در تأیید نظر آن طلبه به او اعتراض کردیم که شما چرا این حرف را زدید؟ حق با آن طلبه است. آقای خمینی به همه کشور اعلام کرده‌اند که به علت مصیبت‌های وارده بر اسلام عید ندرایم، لیکن شما به گونه دیگر جلوه داده و در حقیقت اصل قضیه را مخفی کرده‌اید، در همین اثنا که ما با او بگو مگو می‌کردیم زنگ تلفن به صدا در آمد، آقای انصاری گوشی را گرفت و از پاسخ‌های او متوجه شدیم که به او اعتراض می‌کنند که چرا در منبر مطلب را آنگونه مطرح کرده است، گوشی را گذاشت آمد سر سفره بنشیند بار دیگر زنگ تلفن به صدا در آمد و بار دیگر به او اعتراض کرد که چرا در منبر آنگونه که امام اعلام موضع کرده‌اند، جریان را منعکس نکردید؟ شاید در مدتی کوتاه بیش از سی تلفن اعتراض‌آمیز به او شد، تا جایی که من پیشنهاد  دادم تلفن را بکشند تا او بتواند ناهارش را بخورد. من تا آن روز مرحوم حاجی انصاری را هرگز آنگونه خسته، خرد شده‌ و افسرده ندیده بودم، سیل اعتراض او را به کل کلافه کرده بود»(9)

حضرت امام به دنبال فرستادن نامه‌های سری و خصوصی و پیک‌ها و پیام‌ها برای مقامات روحانی مرکز شهر و شهرستان‌ها و آگاه کردن آنان از قصد خود دایر بر اعلام عزا در عید نوروز و فراخوانی آنان به بهره‌برداری از آن فرصت برای آگاه ساختن توده‌ها، اعلامیه کوبنده‌ای صادر کرد که با آیه استرجاع «انا الله و انا الیه راجعون» و این عنوان که «روحانیت امسال عید ندارند» آغاز می‌شد، در این بیانیه تجاوز دستگاه حاکمه به احکام مقدسه اسلام  (از جمله تساوی حقوق زن و مردم بر خلاف قرآن کریم و بردن دختران به سربازی و تضعیف روحانیت و...) محکوم شده بود. در اعلامیه حضرت امام از انقلاب سفید به انقلاب سیاه تعبیر و از همسویی شاه با اهداف آمریکا و اسراییل پرده برداشته شد(10)

به دنبال صدور اعلامیه از سوی امام خمینی مبنی بر تحریم عید نوروز، آیت‌الله شریعتمداری اعلامیه‌ای به مضمون اعلامیه امام خطاب به علمای اعلام منتشر و اعلام کرد:« این جانب عید نوروز را به عنوان تسلیت به امام عصر(عج)، جلوس کرده و عزاداری می‌کنم»(11)

آیت‌الله سید محمدصادق روحانی در اعلامیه‌ای اعلام کرد: چون اخیرا ضرباتی بر پیکر اسلام وارد آمده در ایام عید جلوس نکرده و فقط برای تسلیت مجالسی خواهد داشت(12)

آیت‌الله سید محمد هادی میلانی در مشهد اعلام کرد: « در این شرایط روحانیتی که خود را شریک غم و شادی ملت مسلمان ایران می‌داند هرگز عید و مراسم آن را نخواهد داشت(13)

آیت‌الله سید محمد بهبهانی نیز با صدور اعلامیه‌ای اعلام کرد: « علمای اعلام عموما از مراسم عید خودداری و در عوض به سوگواری در این روز اشتغال دارند و خواهند داشت، این حقیر اعلان عزا به عموم مسلمین و شیعیان می‌نمایم»(14)

مهم‌ترین حمایت از سوی چهل و شش تن از علمای سرشناس تهران که در صدر آنان آیت‌الهت محمدرضا تنکابنی و آیت‌الله محمدتقی آملی بود، صورت گرفت. آنان با صدور بیانیه مشترکی اعلام کردند: «جامعه روحانیت عزادار و به عنوان عید جلوس نخواهد داشت».

متشکل‌ترین گروه اسلامی یعنی جمعیت مؤتلفه اسلامی نیز با نام جمعیت‌های مذهبی با صدور اعلامیه‌ای اعلام عزاداری نمود(15)

اعلامیه‌های مراجع، علما و روحانیون به تعداد فراوان در قم، تهران و سایر شهرستان‌ها توزیع شد(16)

با فرا رسیدن سال نو از چهره شهرها کاملا هویدا بود که امسال عیدی نیست و سال عزاست به روایت آیت‌الله خا منه‌ای: «در قم از روز عید نوروز یا یک روز بیش از آن هر روحانی و طلبه‌ای را که می‌دیدید مشکی بر تن داشتند»(17)  در قسمت‌های مختلف این شهر پرچم‌های سیاه بر افراشته شده بود که با خط درشت نوشته شده "مسلمین امسال عید ندارند".

بی‌اعتنایی مردم به مراسم عید نوروز با توجه به اهمیتی که دولت به این عید به اعتبار یک رسم و سنت باستانی می‌داد، رژیم را به وحشت انداخت و در صدد مقابله علنی با حوزه‌ علمیه قم بر آمد.

 

پی نوشت‌ها:

*در روز 19 دی 1341 شاه برنامه رفرم خود را با نام «اصول ششگانه انقلاب سفید» اعلام کرد. انقلاب سفید شاه مشتمل بر شش اصل بود . 1ـ القای رژیم ارباب و رعیتی 2ـ ملی کردن جنگل‌ها 3ت فروش سهام کارخانه‌های دولتی 4ـ سهیم کردن کارگران در منافع تولیدی و صنعتی 5ـ لایحه اصلاحی قانون انتخابات 6ـ ایجاد سپاه دانش انقلاب سفید شاه در 6 بهمن 1341 به رفراندوم گذاشته شد. علی‌رغم تبلیغات وسیع استقبال اندکی از آن شد هر چند رژیم بر خلاف واقع نتایج را رفراندوم را 589711/5 رأی موافق و 4115 رأی مخالف اعلام کرد.

1- صحیفه امام، ج 1، ص 151

2- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌، پرونده امام خمینی، شماره بازیابی 789، ص 60

3- محمدتقی فلسفی، خاطرات و مبارزات، ص 251

4- مجموعه تألیفات، نطق‌ها، پیام‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات اعلیحضرت همایون محمدرضا پهلوی، ج 4، ص 3144

5- سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران ، ص 249

6- صحیفه امام، ج 1، ص 162

7- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امام خمینی، شماره بازیابی 789، ص 57

8- نهضت امام خمینی، ج 1، ص 345-344

9- فصلنامه 15 خرداد، س 4، ص 70-71

10- صحیفه امام، ج 1، 154-153

11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امام خمینی، شماره بازیابی 789،‌ ص 58 و اسناد انقلاب اسلامی، ج ، ص 72

12- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ امام خمینی، شماره بازیابی 789، ص 59 و اسناد انقلاب اسلامی، ج 5، ص 37

13- اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 72

14- همان، ج 2 ، ص 56

15- سه سال ستیز مرجعیت شیعه در ایران، ص 253

16- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده امام خمینی، شماره بازیابی 789، ص 57

17- فصلنامه 15 خرداد، س 4، ش 14، ص 70

پرتال پژوهشی و اطلاع رسانی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)
 
https://www.cafetarikh.com/news/29921/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما