شاید روایت "روخوس میش" (Rochus Misch) افسر اس اس آلمان، بهترین روایت ممکن از لحظات آخر عمر آدولف هیتلر-رهبر آلمان نازی- باشد:یک ساعتی از اینکه پیشوا به همراه "اوا براون" –همسرش- از ما برای همیشه خداحافظی کردند میگذشت. آنها در اتاقشان بودند که ناگهان همه ما صدای شلیک گلوله شنیدیم."مارتین بورمن" –منشی خصوصی هیتلر- دستور داد تا در اتاق هیتلر باز شود. من هیتلر را دیدم که سرش بر روی میز قرار داشت. اوا براون روی مبل دراز کشیده بود و سرش به طرف هیتلر بود. زانوانش به طرف سینه جمع شده بود. او لباس آبی تیره رنگی با چینهای سفید به تن داشت. هرگز آن صحنه را فراموش نمیکنم. سپس، دکتر "گوبلز" (Goebbles) طبق وصیت هیتلر، دستور به سوزاندن جسد او و اوا داد". دو ماه پس از پایان جنگ، وینستون چرچیل -نخست وزیر وقت بریتانیا- از آنجا دیدار کرد. عکاسان از او در بیرون پناهگاه، در حالی که بر روی صندلی نشسته بود، عکس گرفتند. چند سال بعد این پناهگاه را برای اینکه تبدیل به زیارتگاهی برای نازیها نشود، منفجر کردند.