پدرم قیام کرد در میان مردم، پس آنها را از گمراهی رهایی بخشید، و از کوری نجاتشان داد و آنها را به دین محکم هدایت و به راه راست دعوت نمود.
چندی از رحلت رسول الله(ص) نگذشته بود که دو حادثه مهم و سرنوشت ساز تمام وقایع پس از آن را تحت تاثیر قرار داد. اول تشکیل سقیفه و غصب خلافت مسلمین بود و دیگری غصب فدک؛ قطعه زمین اهدایی پیامبر گرامی اسلام به دخترش حضرت زهرا(س).
همه اینها و حوادث کوچک و بزرگ حول این وقایع حضرت زهرا(س) را بر آن داشت که راهی مسجدالنبی(ص) شود و خطابه ایرد فرماید که پس از آن به خطبه فدک معروف شد. در نظر داریم تا در روزهای پیش رو شرحی مختصر از مضامین عالی این خطبه را ارائه نماییم.
شهادت بر توحید
وَ اشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ
نیست خدایی جز الله تعالی ذات مستجمع جمیع صفات و شریکی برای او نیست.
کَلِمةٌ جَعَلَ الاخلاصَ تَاویلَها
برای این کلمه توحید خداند تاویلی قرار داده است. یعنی شهادت به وحدانیت کلمه ای است که ما می گوییم و نتیجه و تاویل آن اخلاص در اعمال است.
و همه دلها وابستگی به خدا را دربردارد. و خداوند نورانی کرده است فکرها را به همان اندازه که از کلمه توحید تعقل می کنند. (پس هرچه کلمه توحید در دل فرد قویتر باشد تفکر هم نورانی تر است.)
دیدگان ممتنع است – یعنی قادر نیست – که خداوند را رویت کند و زبانها قادر نیست که او را آنچنان که هست توصیف کند. و اوهام هم نمی تواند حقیقت او را دریافت کند.
ساختن بدون هرگونه الگوگیری را ابداع گویند بر خلاف خلق که ساختن است و الگوگیری هم در آن است.ابداع به غیر خدا نسبت داده نمی شود برخلاف خلقت که گاه به غیر خدا هم نسبت داده می شود در آیه کریمه قرآن هم آمده: «اَحسَنُ الخالِقین» یعنی بهترین خلق کنندگان، پس دیگران هم می توانند خلق کنند. در کارهای بشری ماده و صورت از قبل هست و آدمی فقط شکلها را تغییر می دهد اما خداوند از کتم عدم، ماده و صورت و شکل را به صورت دفعی بیرون می آورد.
کَوَّنَها بِقُدرَتِهِ وَذَرَأها بِمَشیَّتِهِ
خداوند به سبب قدرتش ایجاد فرمود و به خواست و مشیتش آنها را آفرید.
مگر اینکه خلقت موجودات برای تثبیت حکمتش بود، و خداوند خلق کرد تا آگاه سازد انسان را بر طاعتش. و برای اینکه ظاهر کند قدرتش را و برای آنکه مخلوقات او را پرستش کنند.
وَ اِعزازاً لِدَعوَتِهِ
و تقویت و تثبیتی است برای دعوتش.یعنی خلقت و احتیاج مخلوق به حق تعالی بزرگترین پشتوانه برای تثبیت و تقویت دعوت انبیا است.
آنگاه خداوند قرار داده است پاداش بر طاعتش و کیفر بر معصیتش، برای اینکه بندگان را از کارهای زشت بازدارد. (این پاداش و تهدید) برای این است که خدا می خواهد همه را به بهشت ببرد.
و گواهی میدهم که پدرم بنده خدا و فرستاده او بود. خداوند اختیار کرد و برگزید پدرم را قبل از اینکه به او رسالت دهد. همین که او را زیر نظر گرفت او را ذکر کرد قبل از آنکه جدایش کند.( نام مقدس پیامبر اکرم(ص) را قبل از آنکه آن حضرت به این عالم بیاید و رسالتش ظاهر شود برای او انتخاب کرد.)
و او را برگزید قبل از آنکه او را مبعوث کند. این انتخاب از سوی خداوند آنگاه بود که همه خلائق پوشیده و به پوشش هولها محفوظ بودند.( زمانی که هنوز موجودات پا به عرصه وجود نگذاشته بودند) و هنوز موجودات به منتهای عدم مقرون بودند.
از آنجاکه خداوند به نظام وجود علم دارد و بر آینده همه امور از ازل تا ابد آگاهی و به موقعیت مقدورات شناخت داشت ( می دانست که مقدورات این عالم هرکدام چه جایگاهی در نظام آفرینش دارند )
همه هستی طفیل وجود پیامبر اکرم(ص) است. خداوند پیغمبر را مبعوث کرد تا امر خود را تمام کند. و به وسیله بعثت پیغمبر خداوند همان حکمی را که از ازل داشته بود امضا کرد یعنی آن حکم ازلی را به اجرا درآورد. و خداوند به وسیله بعثت پیغمبر اکرم(ص) خواسته تا مقدرات حتمی خود را تنفیذ کند.
خدواند دید امت ها از نظر دینی فرقه فرقه شده اند، و دید که مردم ملازم با آتش های آنها شدند( یعنی اینکه آتش پرست شده اند یا راهی را رفته اند که به جهنم منتهی می شود) و بتهایشان را عبادت می کنند. و با اینکه فطرتا نسبت به خدا شناخت داشتند خدا را منکر شدند.
سپس خداوند به وسیله پدرم ظلمتهای این فرقه ها را مبدل به نور کرد، و مبهماتشان را از دلها منکشف کرد.(یعنی آلودگی هایی که بر اثر پیروی از شهوات بر دل و دیده انسانها پیدا شده بود را با هدایتش برطرف نمود.) و روشن کرد از چشمهای آنها پوشش ایشان را.