بعضی خانوادههای شهدا هستند که علاوه بر فرزندشان خود ویژگیهایی خاص دارند که توفیق آنان و اهمیت توجه و درسگیری از آنان را دو چندان میکند.
به گزارش گروه فضای مجازی جوان و تاریخ محمدصادق شهبازی در وبلاگ قیام الله نوشت: او که پسرش را در زمانهٔ اوج تهاجم فرهنگی دشمن بر اساس ارزشهای انقلابی بزرگ کرده است. بعد از شهادت او به تعبیر نویسنده دفاعمقدس رحیم مخدومی، اموهب انقلاب اسلامی شد.
هم عمارگونه به روشنگری و دفاع از ارزشهایی که پسرش جان فدا کرد و مشخصاً صنعت هستهای افتاد و با بصیرت خود در بازیهای بعضی سیاسیون برای سوءاستفاده از خانواده شهدای هستهای در اعلام رضایت از تعطیلی مراکز هستهای بازی نخورد.
بسیاری از خانوادهٔ شهدا هستند که تنها بهواسطه فرزندشان موردتوجه واقعشدهاند، البته هرکدام از آنها ویژگیهایی داشتهاند و دارند که فرزندان آنها توانستهاند به این درجههای رفیع برسند؛ اما بعضی خانوادههای شهدا هستند که علاوه بر فرزندشان خود ویژگیهایی خاص دارند که توفیق آنان و اهمیت توجه و درسگیری از آنان را دو چندان میکند.
دو نمونه از مادران شهدا که در دورهٔ ما به دلیل اقدامات و روحیات خاصشان بیشتر موردتوجه قرارگرفتهاند: مادران شهید رجببیگی و احمدی روشناند.
مادر شهید دانشجوی خط امام مهدی رجببیگی، یک زن ساده روستایی است، اما ویژگیهایی چند با خود دارد:
آشنایی با معارف اسلامی و تلاش برای آشنا کردن زنان عادی شهر و منطقه با معارف اسلامی، او هم خود مدرس قرآن و معارف اسلامی است، هم حلقات درس و قرآن در خانه دارد. او محور کارهای خیریه است، خانهٔ خود و شهید را به محور تدارک و پشتیبانی از خانوادههای نیازمند تبدیل کرده است.
پیرزن روحیهٔ انقلابی خود را حفظ کرده و تلاش میکند تا بقیه را نیز با این روحیه نگهدارد؛ حضور در محیطهای انقلابی مثل جشنواره عمار، تلاش برای تبیین و آگاهسازی در شرایط فتنه 88 یکی از آن موارد است.
نگارنده 3 بار در خانه شهید رجببیگی به همراه جمعهای مختلفی خدمت خانواده شهید رسیده است. یکبار با بچههای بسیج دانشجویی دانشکده فنی در اوج فتنه 88، یکبار با بچههای دفتر مطالعات جبههٔ فرهنگی انقلاب و یکبار با تیمی مستندساز از بچههای بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف در سالگرد تولدش در تابستان 89 در هر 3 بار این روحیهٔ انقلابی در او مشهود بود. بچهها که از او میپرسیدند مادر... مهدی چه جور بود؟ جملهٔ کوتاهی میگفت امان نمیداد از فتنه و از اینکه یک عده در همین خانه که او بهشان قرآن درس میدهد از فتنه گران دفاع کرده بودند با عصبانیت میگفت: میگویند اگر مهدی بود میرفت جزو آشوبگران شما فکر میکنید اینجور است؟ مهدی آمده به خواب خواهرش که بروید از آقای خامنهای دفاع کنید! دوباره از مهدی گفتیم و او به وقایع اخیر و فتنهگران ربط میداد و از رهبری و انقلاب میگفت.
چند بار گفتم دیدم حریفش نمیشوم، پیرزن سرباز انقلاب بود! دکتر رجببیگی برادر مهدی از بعضی رفقا و انقلابی بودنشان میگفت، حاجخانم صریحاً قطع میکرد و میگفت نه فلانی که انقلابی نیست همهاش در کار سفر زیارتی است و… مبارزه هم نکرده! ملاکهای دینداری معمول برایش ملاک نبود، ملاک برایش دفاع از انقلاب بود!
مادر شهید احمدی روشن در ضلع دیگر ویژگیهای منحصر بهفردی دارد:
او که پسرش را در زمانهٔ اوج تهاجم فرهنگی دشمن بر اساس ارزشهای انقلابی بزرگ کرده است. بعد از شهادت او به تعبیر نویسنده دفاعمقدس رحیم مخدومی، اموهب انقلاب اسلامی شد. هم عمارگونه به روشنگری و دفاع از ارزشهایی که پسرش جان فدا کرد و مشخصاً صنعت هستهای افتاد و با بصیرت خود در بازیهای بعضی سیاسیون برای سوءاستفاده از خانواده شهدای هستهای در اعلام رضایت از تعطیلی مراکز هستهای بازی نخورد.
با بصیرت خویش در عرصههایی مثل انتخابات ریاست جمهوری نقشآفرینی درست کرد. از همه مهمتر بعد از شهادت فرزندش مانند اموهب بهجای نوحه و گریه بر فرزند ازدسترفته به مقابله با دشمن و نظام سلطه پرداخته و از هر فرصتی برای روشنگری میپردازد.
او حتی تا رفتن رهبر معظم انقلاب به خانهاش و توصیهٔ ایشان به عدم جلوگیری از ابراز احساسات، گریه نکرده بود و راه را برای سایرین باز کرده بود.