باوجود اهمیت بازار در اقتصاد و سیاست ایران، متاسفانه سفارت آمریکا در ایران رابطه درخور توجهی با بازار و بازاریان نداشت، در حالیکه در گذشته ارتباطات نزدیکی بین آمریکائیها و بازاریان وجود داشته است....
بازار یکی از مهمترین مراکز تحرکات و مخالفتهای سیاسی با شاه بود که در پیوند نزدیک با روحانیت نیز قرار داشت. این نهاد به دلیل برخورداری از منابع مالی و نیز علایق سنتی، تأثیر زیادی بر شکلگیری مخالفتهای عمومی داشت. آمریکا و رژیم علیرغم به کارگیری تلاش فراوان جهت کنترل و جذب بازاریان، نتوانستند این رابطه را حفظ و تحکیم بخشند و هیچگاه رابطه نزدیکی میان این کشور و بازاریان شکل نگرفت:
«مطالعات اخیر من درباره ایران هم نشان میداد که در طول تاریخ ایران بازار نه فقط نبض تجارت و اقتصاد کشور، بلکه مرکز تحریکات و فعالیتهای سیاسی و منشاء اصلی جنبشهای مهم اجتماعی بوده است. من همچنین خوانده بودم که بین بازاریان و روحانیون پیوندهای نزدیک و صمیمانهای وجود دارد و بخش مهمی از هزینههای حوزههای علمیه و ساختمان مساجد از طرف بازاریان تامین میگردد. باوجود اهمیت بازار در اقتصاد و سیاست ایران، متاسفانه سفارت آمریکا در ایران رابطه درخور توجهی با بازار و بازاریان نداشت، در حالیکه در گذشته ارتباطات نزدیکی بین آمریکائیها و بازاریان وجود داشته است. کیم روزولت نماینده پیشین سیا در تهران به من گفته بود که در سال ۱۹۵۳ ما از طريق نفوذ در بازار و جلب همکاری بعضی از بازاریان که از خطر بقدرت رسیدن کمونیستها در ایران نگران بودند توانستیم عدهای را به خیابانها بریزیم و مقدمات سقوط مصدق و بازگشت شاه را فراهم کنیم. ولی امروز پس از قریب بیست و پنج سال میدیدم که روابط ما با بازار تقریباً قطع شده و منابع اطلاعاتی ما در بازار بسیار محدود و ناچیز است. پس از تحقیق دریافتیم که یکی از علل این قطع رابطه اینست که بسیاری از بازاریانی که در گذشته با ما ارتباط داشتهاند در این مدت بازار تهران را ترک گفته، بعضی صاحب کارخانه و واحدهای صنعتی و برخی دیگر سهامداران بانکها و شرکتهای بزرگ تجارتی هستند.»