گیلان جائی بود که تعداد سکنه آن برحسب وضع مرتع تغییر میکرد. گاه تعداد اهالی آن به حدود ده هزار تن بالغ میشد و گاه به صد نفر هم نمیرسید.
جمعیت بسیاری از شهرها و روستاهای ایران در عصر قاجار تحت تأثیر عوامل اقلیمی- محیطی و سایر مسائل یکسان و ثابت نبود. چنانچه گاهی در بخشی از سال جمعیت دو برابر سایر فصول بوده و گاه نیز به نصف آن و حتی کمتر بالغ میگردید:
«گیلان جائی بود که تعداد سکنه آن برحسب وضع مرتع تغییر میکرد. هنگامیکه وارد شدیم تعداد اهالی آن به حدود ده هزار تن بالغ میشد و موقعی که بعدها آنجا را ترک گفتيم به صد نفر هم نمیرسید. وقتی این ناحیه کاملاً مسکون میشد چادر پهلوی چادر به چشم میخورد. هر چادر برای ایجاد حفاظ در برابر تغییرات جوی و سرقت دارای دیواری چینهای به ارتفاع 5/1 متر بود، به طوری که پارچه سیاه چادر در واقع در آن به جای سقف به کار میرفت، وقتی که اهالی محل را ترک میگفتند پارچه چادر را با خود میبردند و دیوارهای بیضی با مدور آنها که به حلقه ای قهوهای رنگ شبیه بود بر جای میماند. دو مسکن منحصری که به آن میشد لفظ خانه اطلاق کرد قصرهای امرا محسوب میشد. این دو خانه نیز از خشت و چینه ساخته شده بود که از خارج منفذ و پنجرهای نداشت، اما روزنهای مخصوص تیراندازی و دندانهها چنان پهلوی یکدیگر قرار داشت که در بیننده تاثیری مانند قلعههای قرون وسطی به جا میگذاشت.»