آن ها هم وقتی به کشورشان برمی گردند، به روی ما تف می اندازند و انتقاد می کنند...
جشن هنر شیراز با مدیریت «فرح پهلوی» برگزار می شد و هزینه هنگفتی را به کشور تحمیل می کرد. بسیاری مطرح می کردند که اینگونه هزینه تراشی ها برای کشوری که محرومیت در آن موج می زند نه تنها باعث ارتقای سطح فرهنگ کشور می شود بلکه مشکلات جدی را در راه آموزش و رشد کودکان و جوانان ایجاد می کند. چراکه پول هایی که باید خرج آموزش جوانان شود در جیب هنرمندان دسته چندم و خبرنگاران خارجی که عمدتا مروج فرهنگ غربی بودند وارد می شود.
برخی از اظهار نظرها بر این موضوع تاکید دارد که شاه نیز با این موضوع مخالف بود اما به سبب اصرار فرح پهلوی با آن برخورد نمی کرد.
هوشنگ نهاوندی در این باره می نویسد:
هنگامی که رئیس دانشگاه «پهلوی» (شیراز) بودم (۷۱-۱۹۶۸)، روزی در گردشی در باغ-کاخ ارم- که متعلق به دانشگاه بود و شاه در آنجا اقامت می کرد، به من گفت: «نمی فهمم این جشنواره به چه درد ما می خورد. هزینه اش گزاف است و گمان نمی کنم سودی داشته باشد. از هنرمندان کم ارزشی که کسی آنها را نمی شناسد دعوت می کنند، تو حلق چند روزنامه نویس خارجی میهمان، خاویار می کنند و به آنها هدیه های گوناگون می دهند. آن ها هم وقتی به کشورشان برمی گردند، به روی ما تف می اندازند و انتقاد می کنند... ولی خوب، شهبانو خیلی اصرار دارد.» آن گاه گویی یکباره متوجه شد که در گفتار خود زیاده روی کرده، افزود: «طبیعتا آنچه گفتم نباید تکرار شود». «اردشیر زاهدی» که خود مخالف سرسخت این جشنواره بود هم در یادداشت ها و خاطراتش می نویسد که شاه، با این که اجازه ی برگزاری آن جشن را می داد، ولی مخالفش بود.
هوشنگ نهاوندی، آخرین روزهای سلطنت و درگذشت شاه، 1383، ص 157.