نظام سرمایهداری جهانی، در واقع، یک دنیای جدید نظامی به وجود آورده است. سازمان تجارت جهانی و بوروکراسیهای متحد با آن، به سوی حکومتی جهانی وابسته به سران و شرکت های جهانی پیش میروند و ناتو و پنتاگون، ارتش این حکومت جهانی را تأمین میکنند
همزمان با پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا و کشورهای اروپایی برای برونرفت از بحرانها، اقدام به تاسیس چندین سازمان و نهاد بینالمللی کردند. ظاهرا هدف از این کار کمک به کشورهای جهان سوم برای سازگاری با شرایط جدید و نیز حل بحرانهایی بود که بعد از جنگ پیش آمده بود. اما در واقع هدف اصلی از این کار، وابسته کردن کشورهای جهان سوم به کشورهای سرمایهداری در شکلی جدید بود.
«نظام سرمایهداری جهانی، در واقع، یک دنیای جدید نظامی به وجود آورده است. سازمان تجارت جهانی و بوروکراسیهای متحد با آن، به سوی حکومتی جهانی وابسته به سران و شرکت های جهانی پیش میروند و ناتو و پنتاگون، ارتش این حکومت جهانی را تأمین میکنند. رسانه جهانی نقش وزارت تبلیغات را ایفا میکند و به صورت کاملاً حساب شده بر احساسات بشردوستانه مردم اثر میگذارد و بدین وسیله، موافقت عموم را برای مداخله دو لت مردان در حکومتهای دیگر جلب میکند. برای اولین بار در طول تاریخ، نوعی امپراتوری جهانی به وجود آمده است که تنها یک جامعه بر آن حکم نمیراند، بلکه چندین شرکت و مؤسسه سرآمد و برگزیده آن را اداره میکنند. ممکن است تصور شود امریکا بر این امپراتوری جهانی حکم فرمایی میکند، در صورتی که بهتر است گفته شود امریکا، اولین ملتی بود که با این انقلاب، واژگون شد. هر دو حزب عمده امریکا، طرفدار جهانی شدن هستند و در واقع، قدرت انتخاب چندانی به رأی دهندگان خود نمیدهند. به همین دلیل، شرکتها و سران غربی که از این فرآیند جهانی شدن سود می برند، تنها امریکاییها نیستند. این اقتصاد امریکاست که از بودن در مرکز این تحول جهانی سود میبرد و سنگینی بار این امپریال را مالیات دهندگان امریکایی بر دوش میکشند.»
منبع: داود رجبینیا، استعمار مدرن جهانی شدن یا جهانی سازی: آثار و پیامدها، قم، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1389، صص 63- 64