۰
plusresetminus
تحصن در اعتراض به سیاست دولت‌ها، یکی از شیوه‌های اعتراضی است که سابقه‌ای دیرینه در تاریخ سیاسی ایران دارد. این شیوه اعتراض در تاریخ معاصر کارکرد بسیاری داشته است که نمونه بارز آن را می‌توان در انقلاب مشروطه یافت. در آن انقلاب، ابتدا مشروطه‌خواهان به رهبری آیات سید محمد طباطبایی و شهید سید عبدالله بهبهانی و شهید شیخ فضل‌الله نوری، در حرم حضرت عبدالعظیم(س) تحصن کردند و تا حدودی توانستند خواسته‌های خود را پیش ببرند. مدتی بعد بر اثر بی‌اعتنایی شاه و درباریان، تحصنی بزرگ‌تر در قم برپا شد که البته تأثیر به سزایی در پیروزی این حرکت داشت.
تصمیم روحانیون برای تحصن در دانشگاه تهران
 مقدمه
 
تحصن در اعتراض به سیاست دولت‌ها، یکی از شیوه‌های اعتراضی است که سابقه‌ای دیرینه در تاریخ سیاسی ایران دارد. این شیوه اعتراض در تاریخ معاصر کارکرد بسیاری داشته است که نمونه بارز آن را می‌توان در انقلاب مشروطه یافت. در آن انقلاب، ابتدا مشروطه‌خواهان به رهبری آیات سید محمد طباطبایی و شهید سید عبدالله بهبهانی و شهید شیخ فضل‌الله نوری، در حرم حضرت عبدالعظیم(س) تحصن کردند و تا حدودی توانستند خواسته‌های خود را پیش ببرند. مدتی بعد بر اثر بی‌اعتنایی شاه و درباریان، تحصنی بزرگ‌تر در قم برپا شد که البته تأثیر به سزایی در پیروزی این حرکت داشت. با وقوع این تحصن و به دنبال آن اعتراض مردم به خالی شدن تهران از روحانیان و بزرگان، دولت قاجار مجبور شد متحصنان را بازگرداند و به خواسته‌های آنان تن دهد که همین تسلیم سرانجام به استقرار نظام مشروطه در کشور انجامید. پس از آن نیز تحصن، به صورت یکی از شیوه‌های مبارزاتی در فرهنگ سیاسی ایران، جایگاه خود را حفظ کرد[1] و به‌ ویژه اهمیت خود را در بحبوحه انقلاب اسلامی نمایاند. فعالان و مبارزان مذهبی یکی از راه‌های مبارزه با رژیم پهلوی را در برگزاری تحصن می‌دیدند که از آن جمله می‌توان به تحصن مردم اصفهان در بیت آیت‌الله سید حسین خادمی، ‌تحصن مردم به رهبری روحانیان در بیمارستان شاهرضای مشهد، تحصن روحانیان در کلیسای سن مری پاریس و نیز تحصن دانشجویان عضو انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا در کلیسایی در انگلستان اشاره کرد. یکی از تحصن‌های تأثیرگذار در پیروزی انقلاب اسلامی‌، تحصن روحانیان در دانشگاه تهران بود که در بهمن ۱۳۵۷ و در اعتراض به سیاست‌های دولت بختیار در بستن فرودگاه‌ها و مانع ایجاد کردن در راه بازگشت امام‌خمینی برگزار شد.
 
 
 
تصمیم روحانیون برای تحصن
 
دوم بهمن 1357 از دفتر امام خمینی در پاریس خبر رسید که ایشان در 5 بهمن به ایران مراجعت خواهند کرد. این تصمیم بسیاری از طرح‌های دولت بختیار و به خصوص آمریکا را که با اعزام ژنرال رابرت هایزر[2] درصدد اخلال در روند انقلاب و حتی کودتا بود نقش بر آب کرد. بختیار با اعلام اینکه دولت وی نمی‌تواند امنیت لازم را برای حضور امام در ایران فراهم کند، دستور داد از روز چهار بهمن فرودگاه‌های کشور را ببندند تا مانع مراجعت امام به ایران شوند. از این رو به ناچار بازگشت امام به تأخیر افتاد.[3]
 
مقام معظم رهبری آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در مورد واکنش روحانیون نسبت به بستن فرودگاه می‌گوید: «آن روزى بود که امام قرار بود بیایند، نیامدند و ما رفتیم در بهشت زهرا و شهید بهشتى سخنرانى کردند و بنده قطعنامه را خواندم، آن روز بهشت زهرا این جورى بود دیگر؟ یک سخنرانى شهید بهشتى کردند بعد هم یک قطعنامه‌اى تهیه کرده بودیم من هم رفتم قطعنامه را خواندم و برگشتیم. وقتى که برگشتیم صحبت شد که حالا قدم بعدى چى باشد؟»[4] از این‌رو برخی از روحانیون که در اوایل بهمن‌ماه 1357 از سراسر کشور برای استقبال از امام خمینی(ره) راهی تهران شده بودند، ساعت 2 بامداد هشت بهمن[5] گرد هم آمدند. به گفته حجت‌الاسلام و المسلمین عبدالمجید معادیخواه: آیت‌الله شهید بهشتی، دوستانی را که فرصتی برای استراحت در آن اوضاع نداشتند، به نشستی فو‌ق‌العاده فراخواندند؛ نشستی در ساعتی پس از بامداد همان شب. شمار کسانی که در آن نشست حضور داشتند در مرز سی تن و محل این نشست نیز مدرسه رفاه بود.»[6]
 
از حاضران در این جلسه می‌توان به آیات و حجج اسلام: مرتضی مطهری، سید محمد بهشتی، سیدعلی خامنه‌ای، عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمدمهدی ربانی املشی، محمدرضا توسلی، فضل‌الله محلاتی، سیدحسن طاهری خرم‌آبادی، اکبر هاشمی رفسنجانی و حسینعلی منتظری اشاره کرد.[7]
 
آیت‌الله بهشتی مدیریت آن نشست را عهده‌دار شد و سخن را چنین آغاز کرد: «دوستان! تا روز گذشته در حفظ روحیه مردم و تهدید دولت بختیار می‌گفتیم: اگر دولت فرودگاه را بر روی هواپیمای حامل امام نگشاید حرف آخر را می‌زنیم مسئول پیامدهای آن، کسانی هستند که از بازگشت امام به کشور مانع شده‌اند. تا امروز دولت با صراحت نمی‌گفت از آمدن امام مانع می‌شوم. اما فردا نمی‌توانیم با منطق گذشته با مردم روبرو شویم. آقای بختیار با صراحت اعلام کرده است که بازگشت امام را مانع می‌شوم. مفهوم این موضع‌گیری جز این نیست که هر واکنشی می‌خواهید نشان بدهید و حرف آخر را بگویید! در چنین شرایطی چه می‌توانیم بکنیم: آیا راه را برای انفجار عواطف مردم باز کنیم و بگوییم: «مردم! این شما و این دولت بختیار! آیا پیامدهای چنان انفجاری را می‌توان پیش‌بینی کرد؟ آیا جمع حاضر مسئولیت شرعی آن را پذیرا می‌شود؟»[8] در جلسه آن شب بحث تحصن مطرح شد. راه‌پیمایی انجام شده بود، اما امام همچنان نمی‌توانستند به کشور بیایند. فکر کردیم اگر ما در جایی متحصن شویم، مردم هم به جمع متحصنان خواهند پیوست و حتی از شهرستان‌ها نیز خواهند آمد. این پیشنهاد و طرح حساب شده‌ای بود که بسیار مفید بود.[9]
 
آیت‌الله خامنه‌ای تجربه موفق تحصن در بیمارستان مشهد[10] را از عوامل تشویق کننده این تصمیم می‌دانند و می‌فرمایند: «فکر تحصن در تهران بى‌ارتباط به تجربه‌ى تحصن در مشهد نبود، یعنى تجربه‌ى موفق تحصن بیمارستان مشهد تشویق‌کننده بود به این تحصنى که در تهران انجام گرفت.»[11]
 
حجت‌الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود با اشاره به حوادث 7 بهمن 1357 و شعارهای مردم «وای به حالت بختیار، اگر امام فردا نیاد، اگر امام فردا نیاد مسلس‌ها بیرون میاد» و «وای اگر خمینی، حکم جهادم دهد،‌ ارتش دنیا نتواند که جوابم دهد» می‌گوید: «این  شعارها به خوبی روحیه مردم را در به مبارزه طلبیدن دشمن نشان داد و در این اوضاع و احوال فکر تحصن اعتراضی روحانیون مبارز در دانشگاه تهران در جمع ما مطرح شد.»[12]
 
 
 
مکان تحصن
 
با اجماع روحانیون در مورد تحصن، گام بعدی مکان تحصن بود که باید مورد بحث قرار می‌گرفت. در مورد انتخاب مکان تحصن: «یک نظر این بود تحصن در مکانی صرفاً مذهبی انجام بگیرد. برای این منظور مسجد شاه سابق که بعدها امام خمینی نام گرفت، در نظر گرفته شد. دوستان می‌گفتند آن‌جا بهترین مکان برای تحصن است. این مسجد در بازار قرار داشت و مردم هم در مسجد و اطراف آن تردد داشتند، علاوه بر این ‌که مکان وسیعی نیز بود. نظر دیگری هم وجود داشت که شهید مطهری هم طرفدار آن بود و آن تحصن در دانشگاه بود. طرفداران این نظر معتقد بودند که نام دانشگاه، نامی جهانی است و این تحصن از این طریق در سطح جهانی مطرح می‌شود و رسانه‌های دنیا هم آن را مطرح می‌نمایند علاوه بر این ‌که با قشر دانشجو و دانشگاهیان ارتباط و نزدیکی بیشتر ایجاد می‌گردد.»[13]
 
بنابر گفته آیت‌الله احمد جنتی: «تحصن در مسجد دانشگاه هم ابتکار برادر عزیزمان جناب آقای بهشتی بود. البته همه روی اصل تحصن توافق داشتند. جناب آقای منتظری هم در تهران بودند و مرتب روی مسائل نظر داشتند ولی اینکه تحصن در کجا باشد مورد بحث بود و بعد شهید بهشتی نظر دادند که باید تحصن در مسجد دانشگاه می‌باشد که هم مسجد باشد و هم دانشگاه.»[14]
 
در این بین بیش از هرچیز بر رازداری تأکید شد. آن جمع متعهد شدند تا جمعی از علمای برجسته در مسجد دانشگاه مستقر نشده‌اند در این زمینه با کسی سخن نگویند. برای اجرای آن تصمیم نیز چهارده جمع دونفره انتخاب شدند؛ چنان‌چه هر دو نفر در یکی از پایگاه‌های چهارده‌گانه تهران مستقر شوند و پس از اطلاع از استقرار جمعی از علما در دانشگاه تهران، خبر تحصن را به مردم برسانند.[15] در یک پیام سری به عموم روحانیون نیز اعلام شد که هر چه سریع‌تر خود را به مسجد دانشگاه تهران برسانند و در تحصنی در اعتراض نسبت به ممانعت از بازگشت امام خمینی(ره) به کشور شرکت کنند.[16]
 
آیت‌الله سیدحسن طاهری خرم‌آبادی در مورد اجماع روحانیون در مورد مکان تحصن و همچنین شروع آن می‌گوید: «نظریه تحصن در دانشگاه تهران طرفدار بیشتری داشت و بنده به اتفاق آقایان
 
 مطهری، خامنه‌ای، ربانی املشی، ربانی شیرازی و گروهی دیگر با مینی‌بوس راهی دانشگاه شدیم و اول صبح آنجا بودیم.»[17] طبق گفته حجت‌الاسلام محمدصادق خلخالی افرادی که با یکدیگر تصمیم گرفتند و با یک دستگاه مینی‌بوس خود را به دانشگاه رساندند و از در غربی آن وارد شدند، عبارت بودند از: «آیت‌الله منتظری، آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله مطهری، آقای بهشتی، آقای هاشمی، آقای مهدوی کنی، آقای باهنر، آقای شیخ فضل‌الله محلاتی، اینجانب،‌‌ آقای ربانی املشی، آقای آذری قمی، آقای جلالی خمینی، آقای کرو‌بی، آقای انواری و چند نفر دیگر.»[18]
 
آیت‌الله سیدحسن طاهری خرم‌آبادی در خاطرات خود از آن روز می‌گوید: «وقتی وارد دانشگاه تهران شدیم بیست نفر از دانشجویان که از تحصن ما ‌آگاه شده بودند در آنجا حاضر شدند. و آیت‌الله مطهری روی پله‌های مسجد دانشگاه ایستادند و اعلام کردند که ما در اعتراض به دولت که از ورود امام خمینی(ره) به کشور جلوگیری کرده‌اند در اینجا متحصن می‌شویم و در همین جا به دنیا اعلام می‌کنیم تا برطرف شدن مانع، به تحصن خود ادامه خواهیم داد.»[19] گروهی از پسران و دختران نیز در حمایت از روحانیون به تحصن نشستند و پسرها فریاد می‌زدند: «برادر مبارز! تحصن، تحصن» و دختران در جواب فریاد می‌زدند: «ای خواهر مبارز! تحصن، تحصن»[20] این تحصن از ساعت 9 صبح هشتم بهمن 1357 آغاز شد.
 
آیت‌الله خامنه‌ای اولین اقدام روحانیون در روز تحصن را انتشار اعلامیه می‌دانند و می‌‌فرمایند: «ما رفتیم داخل مسجد و فوراً آن اتاقک سر مسجد را، آن‌جا را ستاد کارها قرار دادیم و بلافاصله یک اعلامیه منتشر کردیم؛ یعنی اولین کاری که کردیم یک اعلامیه نوشتیم.» [21]
 
اعلامیه روحانیون متحصن[22] در دانشگاه تهران به شرح زیر بود:
 
«8 /11 /1357 (29 صفر 1399)
 
بأسمه‌ تعالی‌
 
ملت‌ مسلمان‌ ایران‌!
 
حکومت‌ غیرقانونی‌ و غاصب‌ شاپور بختیار در بی‌شرمی‌ و اهانت‌ به‌ حیثیت ‌ملت‌ ایران‌، روی‌ پیشینیان‌ نوکرصفت‌ خود را سفید کرد. در روز جمعه‌ 6 بهمن‌ در تهران‌، تبریز، رشت‌، گرگان‌، آبادان‌ و سنندج‌ و بعضی‌ شهرستان‌های‌ دیگر دست ‌به‌ کشتارهای‌ فجیع‌ و وحشیانه‌ زد و با بستن‌ فرودگاه‌های‌ کشور بر روی‌ رهبرمحبوب‌ ملت‌ آیت‌الله العظمی‌ امام‌ خمینی‌ دام‌ ظله‌ احساسات‌ پاک‌ شرافتمند ملت‌ ایران‌ را که‌ با قلبی‌ لبریز از عشق‌ با دیدگانی‌ پر از اشک‌ شوق در انتظار مقدم‌ فرخنده‌ی‌ رهبر عظیم‌الشأن‌ خود بود سخت‌ جریحه‌دار ساخت‌ و خشم‌ سهمگین ‌ملت‌ ایران‌ که‌ ریشه‌ او و اربابانش‌ را خواهد سوخت‌ بیش‌ از پیش‌ برانگیخت‌. اینجانبان‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ به‌ اعمال‌ ضد انسانی‌ دولت‌ غیرقانونی‌ بختیار ازساعت‌ 9 صبح‌ روز یکشنبه‌ 8 بهمن‌ ماه‌ جاری‌ تا بازگشت‌ حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی‌ امام‌ خمینی‌ دام‌ ظله‌ به‌ وطن‌ و به‌ آغوش‌ پرمهر ملت‌، در مسجد دانشگاه ‌تهران‌ تحصن‌ اختیار می‌کنیم‌ و از این‌ محل‌ مقدس‌ در کنار برادران‌ دانشجوی‌ خود، ندای‌ حق‌طلبانه‌ی‌ خود را به‌ گوش‌ جهانیان‌ خواهیم‌ رساند.
 
برقرار باد جمهوری‌ اسلامی‌ به‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌
 
روحانیون‌ متحصن‌ مسجد دانشگاه‌ تهران.»[23]




منابع
[1] . برای مطالعه بیشتر در مورد تحصن و تاریخچه ‌آن. ر.ک، خالصی، عباس، تاریخچه بست و بست‌نشینی، تهران، انتشارات علمی، 1366.
 
[2] . روز 14 دی 1357 ژنرال «رابرت هایزر» معاون فرمانده نیروهای ارتش آمریکا در اروپا، در حالی که در قسمت بارِ هواپیما مخفی شده بود، وارد تهران شد
 
[3]. قاسملو، اکبر و معصومه آقاجان‌پور، تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، ص 106.
 
[4] . مصاحبه با شبکه‌ی ۲ تلویزیون درباره‌ی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
 
[5] . نوروزمرادی، کوروش، حکایت تحصن؛ قصه متحصنین، پیام بهارستان، بهمن ۱۳۸۰، شماره ۹، ص 6.
 
[6] . جام شکسته؛ خاطرات حجت‌الاسلام عبدالمجید معادی‌خواه، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 457.
[7] . خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 283.
[8] . جام شکسته، پیشین، ص 458.
[9] . خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، پیشین، ص 283.
 (10) ر.ک، تحصن روحانیت مشهد در بیمارستان امام رضا(ع)، پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تاریخ انتشار 23 آذر 1400، کد خبر، 3778.  irdc.ir/fa/news /7378
 
[11] . مصاحبه با شبکه‌ی ۲ تلویزیون درباره‌ی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
 
[12] . هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات سال‌های 1357 و 1358 انقلاب و پیروزی، زیر نظر محسن هاشمی، به کوشش عباس بشیری، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، 1388، ص 161.
 
[13] . خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1397، ص 283.
 
[14]. تاریخ شفاهی کمیته استقبال از امام خمینی، پیشین(ره)، ص 110.
 
[15] . جام شکسته، پیشین، ص 459.
 
[16] . خاطرات آیت‌الله سید علی‌اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1398 ـ ص 91.
 
[17] . خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، پیشین، ص 284-285.
 
[18] . خاطرات آیت‌الله صادق خلخالی، تهران، نشر سایه، 1379، ص 273 ـ 272.
 
[19] . خاطرات آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، پیشین، ص 284-285.
 
[20] . خاطرات آیت‌الله صادق خلخالی، پیشین.
 
[21] . مصاحبه با شبکه‌ی ۲ تلویزیون درباره‌ی خاطرات ۲۲ بهمن، 11 / 11 / 63.
 
[22] . روحانیون متحصن در مدت تحصن خود (8 الی 12 بهمن) شش بیانیه صادر کردند. برای مطالعه متن این بیانیه‌ها. ر.ک. اسناد انقلاب اسلامی، ج 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 714 تا 719.
 
[23] . اسناد انقلاب اسلامی، جلد 4، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ـ 1374ـ ص 714.
 
 
https://www.cafetarikh.com/news/49978/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما