در بهبوهه جنگ جهانی دوم، ایران توسط متفقین به اشغال درآمد. ظاهرا بهانه اشغال، کمک به روسیه و رساندن مهمات به این کشور بود. البته سیاستهای رضاشاه که در راستای حمایت از آلمان قرار داشت نیز در این تصمیم بیتاثیر نبود؛ اما هر چه که بود اقدام متفقین در اشغال کشور، تاثیرات سیاسی و اقتصادی سنگینی برای کشور داشت.
نقش انگلستان در حمايت از رضا خان بويژه در جريان مبارزه رضا خان براى استقرار تمركز از جمله در مبارزه وى عليه اسماعيل اقا سيميتقو و شيخ خزعل بروز مىكند كه هر دو از فئودالهاى بزرگ آذربايجان و خوزستان بودند و براى موجوديت رضا خان خطرى جدى به شمار مىآمدند كه رضا خان به كمك انگلستان توانست اين دو را يكى بعد از ديگرى مغلوب و منكوب كند.
بعد از سقوط رضاشاه از قدرت، فضای سیاسی با آزادی نسبی مواجه شد. در این شرایط احزاب و نهادهای مدنی از فضای نسبتاً آزاد و آرامتری نسبت به قبل برخوردار شدند ولی با این حال کنترل مطبوعات و سانسور دولتی همچنان بر سایه بسیاری از روزنامهها سنگینی میکرد. این موضوع به خصوص در دوره نخستوزیری قوام و سهیلی مشهودتر بوده و با ترور نافرجام شاه به اوج خود رسید....
جانشینی محمدرضاشاه پس از سقوط رضاشاه در پاره ای از ابهام بود؛ روس و انگلیس، حضور آلمان ها در ایران را بهانه کرده بودند و برای استفاده از ایران به عنوان پل پیروزی به ایران حمله کرده و حالا درصدد بودند تا ضمن عزل رضاشاه، محمدرضا را نیز کنار بگذارند و یک قجری را به قدرت برسانند . . .
بهانه شدن اخراج اتباع آلمانی که عملا سبب ساز سقوط شخص رضاشاه شد، می توانست پیامدهای بسیار گسترده تری برای این خاندان داشته باشد؛ اما عوامل متعددی سبب شد تا یک بار دیگر خاندان پهلوی برای 37 سال دیگر قدرت را در ایران بدست بگیرند. . .