سیاست کاهش فشار یکی از سیاستهایی است که توسط محمدرضا شاه پهلوی در دهه 1350 اتخاذ شد. این سیاست مبتنی بر اهداف و برنامههای متعددی بود و با اهداف خاصی صورت گرفت. البته شرایط آن دوره نیز در اتخاذ این تصمیم بیتاثیر نبود
در ایران دوران قاجار دو نوع اقتدار در سطح ملی وجود داشت: یکی جابرانه که مردم به علت وجود قوة قهریه از آن فرمان میبرند و در این اقتدار شاه در رأس دولت بود و دیگری اقتدار دینی که مردم به علت اعتقادات خویش از آن تبعیت میکردند و آن اقتدار مراجع تقلید به عنوان نواب امام زمان(عج) و روحانیت مرتبط با آنان بود.
محمدرضا پهلوی می خواست محبوب ترین فرد ایران باشد. او حاضر نبود بپذیرد که در میان ایرانیان کسی بهتر از اوست. از جمله بسیار تلاش می کرد تا مصدق را چهره ای بد و منفور نشان دهد. شاید انقلاب اسلامی ضربه ای محکم به او بود تا بداند بر خلاف باور غلطش مردم ایران هیچ تمایلی به او ندارند . . .
در زمان های قدیم (پیش از رنسانس) چاقی در کشورهای غربی نشان از ثروت و مکنت بود و این طور تلقی می شد که فردی که چاق است، توانایی خوب خوردن و چاق شدن را به واسطه ثروتمندی، داراست.