در ایران عواملی گوناگون برخاسته از شرایط داخلی و خارجی، پادشاه را به اتخاذ سیاست کاهش فشار مجبور میسازد.
سیاست کاهش فشار یکی از سیاستهایی است که توسط محمدرضا شاه پهلوی در دهه 1350 اتخاذ شد. این سیاست مبتنی بر اهداف و برنامههای متعددی بود و با اهداف خاصی صورت گرفت. البته شرایط آن دوره نیز در اتخاذ این تصمیم بیتاثیر نبود:
«در ایران عواملی گوناگون برخاسته از شرایط داخلی و خارجی، پادشاه را به اتخاذ سیاست کاهش فشار مجبور میسازد. در عرصه داخلی میل شاه برای مشروعیت بخشی به نظام خویش و نهادینهسازی بیشتر پادشاهی در کشور کاهش فشارهای ناشی از برنامههای اقتصادی و نظامی شاه که فشار زیادی را بر زندگی ایرانیان تحمیل کرده بود از این عوامل بودند. در سطح فرهنگی فعالیتهای حکومت پهلوی دوم و بی توجهی به نظام فرهنگی اعتقادی مردم، نارضایتیهایی در بخش تبلیغ فرهنگ دینی به وجود میآورد. بدین دلیل، طی فرایندی تدریجی، روحانیت در حالی که نماد اصلی تفکر و تبلیغ دینی و نهاد قدرتمند و صاحب نفوذ در لایههای آشکار و نهان نظام اجتماعی است دست مایههای یک بسیج همه جانبه را در فراسوی اندیشه صاحبمنصبان کوچک انگار این بخش فراهم میآورد.»
منبع: حمیدرضا ملکمحمدی، از توسعه لرزان تا سقوط شتابان: توسعه اقتصادی، نظامی و بیثباتی سیاسی رژیم پهلوی دوم (1347- 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 239