در روز 15 خرداد، شیراز مثل اکثر شهرهای ایران آبستن حوادثی بود. متاسفانه در آن زمان رسانههای گروهی چندانی در اختیار مردم نبود. افراد کمی رادیو داشتند، روزنامهها هم تیراژ زیادی نداشتند و همین رسانهها هم در اختیار دستگاه بود و اخبار زیادی پخش نمیشد. بهترین وسیله نقل و انتقال اخبار خود مردم بودند ...
از همان سالهای اولی که حضرت آیتالله شهید دستغیب به مسجد جامع آمدند، به ایشان علاقهمند شدم. بعد معلم شدم و یکی دو سال در تهران بودم. بعد به شیراز آمدم و در حومه آنجا مشغول به تدریس بودم. روی محبتی که آیتالله شهید دستغیب نسبت به بنده داشتند، سالی یکی دو مرتبه سری به ما میزدند و محبت میکردند،
ایشان در 15 خرداد ماه 42 باز داشت و به تهران تبعید گردیـد. در سال 43 مجـددا باز داشت و به تهران اعزام و زنـدانـى شـد. شهیـد دستغیب در ایـن مـدت رهبرى مبارزات مردم فارس را نیز به عهد داشت و با پایمردى ایستادگـى کرد و حاضـر به ملاقات یا مذاکره نشـد.
از دیگر خصوصیات ارزنده این شهید والامقام ، برگزاری مراسم هفتگی دعای کمیل و هدایت و ارشاد مردم بود که در آن هنگام کم نظیر می نمود. بیان شیوا و نفوذ کلام ایشان گمراهان بسیاری را به راه می آورد و موجب توبه گنهگاران زیادی شد. در حقیقت ، در دوران طاغوت علی رغم فشار و تباهی عالمگیر دستگاه حاکم ، مجالس دعای کمیل او اثری شبیه تأثیر صحیفه سجادیه و مبارزه منفی ...
در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در پی اعلام ممنوعیت راهپیمایی از سوی دولت شریفامامی، تظاهرات مسالمتآمیز مردم معترض به سیاستهای رژیم پهلوی در میدان ژاله تهران سرکوب شد.
روزنامۀ اطلاعات فردای آن روز در خبری نوشت: «ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه صبح دیروز هنگامی که آیتالله سیدعبدالحسین دستغیب نماینده امام در فارس و امام جمعه شیراز از منزل خود واقع در پشت مدرسه علمیه خان، قصد رفتن به میعاد هفتگی یعنی مسجد جامع را داشت، در پیچ دوم منزلشان بر اثر انفجار بمبی قوی، ایشان و پاسداران همراهشان، چند تن از اعضای دفترشان و خانوادهشان و ...
مرحوم شیخ رجبعلی خیاط میگفت: کسی که برای خدا قیام کند نفس با هفتاد و پنج لشکر و شیطان با جنود خود برای از بین بردنش قیام میکنند ولی «جندالله هم الغالبون»!