دکتر مصدق، پس از نطق در مسجدشاه و نمایشات پرحرارت دانشجویان، با عده ای از قبیل سیدمحمد صادق طباطبایی و متین دفتری و تهرانچی و امام جمعه تهران در دربار تحصن اختیار کرده بودند.
اگـر چـه محمود غزنوی و اخلاف وی نیز نـسب خـویش را بـه شاهان ساسانی میرساندهاند،امّا با تمسّک به آیۀ{/«انّ اکرمکم عند اللّه اتقیکم»/}، دیگر چندان ضـرورتی نـمیدیدهاند کـه در این نسبسازی پا فشاری کنند؛با این همه،با بـه خـدمت گرفتن کارداران ایرانی و مرسوم داشتن بسیاری آداب و رسوم ایرانیان،سعی میکردهاند تا آنجا که میشود جلوی سرکشیها را بگیرند ...
ایران با پذیرش اسـلام به برپا داشتن مساجد روی آورد و مساجد را مطابق سنن، ذوق هنری و روشهای معماری خود بنا کرد. بـنابراین طـرح مسجد عربی به زودی از معماری زنده و پویـای ایـرانی رخـت بـربست و بـکلّی ناپدید شد.
محمدرضا پهلوی علاقه زیادی به برگزاری انتخابات فرمایشی و تاسیس احزاب دستوری داشت تا بتواند ظاهری دمکراتیک از حکومت خودکامه و مستبد خود در نزد افکار عمومی و رسانه ها؛ به ویژه رسانه های غربی نشان دهد.
در دوره قاجار، برخی از شهرها از اهمیت تجاری و بازرگانی بالایی برخوردار بودند. این اهمیت گاه ناشی از مسائل جغرافیایی و قرار داشتن در مسیر تجاری با غرب و اروپا بود. تبریز یکی از شهرهای مهم بازرگانی بود...
استعمار و استبداد همیشه در تلاش است تا با ایجاد فرق و مذاهب انحرافی راه را برای گسترش و دوام فرهنگ اصیل ملی ببندد و از این طریق عرصه را بر اسلام ناب محمدی تنگ و تنگ تر کند...
تلگراف از رضائیه به وزارت کشور درباره حضور بخشدار پل دشت و چند نفر سید در مجلس فرهنگی 15 بهمن بدون همسران خود ، ارسال حکم انتظار خدمت بخشدار پل دشت و انتصاب موقت امین مالیه به کفالت آن بخش ، نامه ای به پیوست درمورد ارسال رونوشت تلگراف مزبور به اداره کارگزینی
در این سند تاریخی مهم گزارش محرمانه سرپرستی لرن سفیر انگلستان به اوستن چمبرلین راجع به اوضاع سیاسی ایران و وضعیت جناح های موجود در آستانه تغییر سلطنت قاجاریه آمده است
زمانی در ایران قحطی وجود نداشت و سبک و سیاق زندگی کشاورزی ایران به گونه ای بود که طی آن مردم به مقدار لازم اقدام به کاشت محصولاتی چون گندم می کردند؛ در حالی که پس از آن و با ورود کشورهای غربی به طور خاص سبک زندگی کشاورزی ایران به سمت کالاهای تجاری چون تریاک رفت...
در تشریح سیاست دولت انگلیس در ایران در 14 آبان سال 1320 شمسی رادیو لندن گفتار جالبی تحت عنوان «خطاب به ملت ایران» پخش نمود. این گفتار یکی از بی پرواترین و صریح ترین اعترافات دولت انگلیس درباره سیاست استعمارگرانه خود در کشور ما است. به قول مصطفی فاتح بهترین سندی است که ثابت می کند انگلستان در روابط خود با ایارن پایبند به قوانین و سنن بین المللی نبوده ...
برخی ناآگاهانه، قیام چاهکوتاهی و دشتستانیها را تجزیهطلبانه دانستهاند؛ اما با استناد به شواهد محکم تاریخی، باید گفت، «جنبه ملی بودن این طغیان از قیام خیابانی بیشتر بود. اینها افراد پاکی بودند که فقط برای بیرون راندن انگلیسیها قیام کرده بودند ولی صحبت از تجزیه نبود.»
یکی از سوالاتی که همیشه ذهن خوانندگان حوزه تاریخ معاصر ایران را به خود مشغول داشته است، این است که آیا به واقع راه آهن شمال- جنوبی که در دوره رضاشاه تاسیس شد مبتنی بر خواسته های انگلیس برپا شده است؟
انگلستان با اعزام سه تن از زبدهترین و کار کشتهترین مأمورین خـود بـه ایران از سال 1800 میلادی- یازدهمین سال پادشاهی فتحعلی شاه، بنامهای سرهارفورد جونز، جیمز موریه(مولف کتاب حـاجی بـابای اصفهانی) و جی.بی. فریزر که هرسه نفر از اعضای برجسته فراماسونری انگلستان بـودند،اقـدام به جلب درباریان،رجال و اشراف به مـحفل فـراماسونری نـمودند.
بنابراین در آستانه انقلاب سازمان مجاهدین خلق در نتیجه انشعاباتی که در این سازمان به وجود آمده بود تا مرز فروپاشی پیش رفته بود. انسجام و یکپارچگی خود را از دست داده بود، گروه های مختلف از آن جدا و اعلام موجودیت کرده بودند، پایگاه حمایتی خود را میان نیروهای مذهبی و به تبع آن میان عامه مردم از دست داده بود...