کتاب برهان قرآن، تنها کتاب وی به زبان فارسی است که بعد از شهادتش در سال ۱۳۸۰ش به چاپ رسید.کتاب مطالب ارزنده ای چون کیفیت نزول قرآن، جمع آوری و اعراب گذاری قرآن، جهان آفرینش در قرآن، محکم و متشابه، تأویل و نسخ در قرآن و مطالب متعدد دیگری را در بر دارد و در دوازده فصل تنظیم و نگاشته شده است.
مطالعات تبلیغاتی و اطلاعات ادبی شهید به تصریح دوستان و آشنایان وسیع و کمنظیر بود و بدلیل تسلط به زبان عربی، مقالاتی را به زبان عربی برای مجلات کشورهای عربی نیز مینگاشت و تا جایی که بسیاری از این مقالات در مجلات کشور مصر چاپ میشد.
آرزوی این شهید بزرگوار حدود 6ماه بعد محقق می شود. طلایه دار شهدای محراب انقلاب اسلامی در دهم آبان 1358 شمسی، مصادف با عید قربان، نماز عید را اقامه کرد و در همان شب در راه مراجعت به منزل توسط گروهک افراطی فرقان مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و به فیض شهادت نایل میشود...
استعمار غرب با گسترش فراماسونری و به عضویت درآوردن مسئولین مهم سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورها ی جهان سوم در طراحی برنامه ریزهای کلان این کشورها نفوذ کرده و به گونه ای عمل می نمود که این برنامه ریزیها در راستای اهداف سرمایه داری جهانی و نظم نوین جهانی قرار گیرد و در نتیجه روز به روز فاصله این کشورها با کشورهای صنعتی بیشتر شود.
اعتمادالسلطنه که از رجال دربار ناصرالدین شاه بود، در روزنامه خاطرات خود، وقایع سیاسی و اتفاقهای دربار را در ۱۵ سال آخر عمرش ثبت کرده است که شامل سالهای ۱۲۹۸ تا ۱۳۱۳ قمری برابر با ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۵ میلادی میشود. وی چون به دربار شاه راه داشت، نکتههای قابل توجهی از زندگی رجال، وضع اجتماعی، زد و بندهای سیاسی و مسائل پشت پرده به نگارش درآوردهاست.
کلمه آل به معنی سرخ موست و هنوز در برخی از شهرهای دور افتاده از ترس آمدنش چاقو زیر تخت زائو می گذارند و البته یکی از قدیمی ترین داستان های ترسناک ایرانی به حساب می رود
«حزب رستاخیز ملت ایران» که در تاریخ 11 اسفند 1353 طی کنفرانسی رادیو ـ تلویزیونی به عنوان تنها حزب فراگیر در راستای برنامههای بلند پروازانه محمدرضا پهلوی برای رسیدن به «دروازههای تمدن بزرگ» برپا شده بود، بیش از آنکه از متن جامعهی ایران برخیزد، حاصل فضای ناشی از افزایش درآمدهای سرشار نفت و به تبع آن افزایش قدرت سرکوب رژیم پهلوی بود.
حزب رستاخیز به دستور محمدرضا شاه تأسیس گردید و به عنوان تنها حزب قانونی مطرح شد و نظام تک حزبی در ایران شکل گرفت. به نحوی عضویت در آن اجباری شد.شاه تهدید کرد : “هر کس نمی خواهد به عضویت آن درآید باید کشور را ترک کند." تأسیس این حزب با مخالفت علما مواجه شد و امام خمینی آن را تحریم کرد. این حزب در نهایت در مهرماه 1357 منحل گردید.
به اعتقاد مولف کتاب در روند تکوین ، شکل گیری و گسترش انقلاب اسلامی مردم ایران ، که نهایتا به سقوط نظام شاهنشاهی پهلوی انجامید ، تاسیس و عملکرد سراسر مخرب حزب رستاخیز ملت ایران نقش کمی نداشت .
تشکیل حزب رستاخیز پس از صدور دستور شاه، در تاریخ 11/12/53 مطرح شد. وی استدلال کرد که چون تعدد احزاب و گروههای سیاسی، موجب شده است تا فرصتهای مساوی در اختیار افراد قرار نگیرد و اشخاص شایستهای که در احزاب اقلیت هستند، از دستیابی به پستهایی که در انحصار حزب اکثریت است محرومبمانند، بنابراین باید به جای احزاب موجود،...
جمشید آموزگار، نخست وزیر وقت در تاریخ 21/8/1356 اعضای 30 نفره دفتر سیاسی حزب رستاخیز را که بر آن ریاست داشت، به شرح زیر معرفی نمود: 1- جمشید آموزگار (نخست وزیر)، 2- مهرداد پهلبد (وزیر فرهنگ و هنر)، 3- هوشنگ انصاری (وزیر امور اقتصاد و دارایی)، 4- امیرقاسم معینی (وزیر کار و امور اجتماعی)، و...
با انحلال حزب ایران نوین و تأسیس حزب رستاخیز، در محافل سیاسی نزدیک به رژیم این امید پیدا شد که بلکه این فرصتی برای رها شدن از فساد حزب ایران نوین باشد. همینها هشدار میدادند که مبادا در ساختار حزب جدیدالتأسیس باز هم ایراننوینیها نفوذ کنند که در این صورت رستاخیز از اول محکوم به شکست است...
اگر من یک دیکتاتور بودم تا پادشاه مشروطه، میبایست وسوسه میشدم تا همانند هیتلر و یا مانند آنچه امروزه در کشورهای کمونیستی میبینید، حزب واحد مسلطی تشکیل دهم، اما من به عنوان یک پادشاه مشروطه، آن توان و جسارت را دارم که فعالیتهای حزبی گسترده و به دور از خفقان نظام یا دولت تکحزبی را تشویق کنم...
وقوع کودتای 28 مرداد 1332 اما نقطهی پایانی بود بر آزادی احزاب. از آن پس، تحزب نیز زیر سایهی ملوکانه به ادامهی حیات پرداخت. ادامهی حیاتی که پر از خفت بود. اگر بگذریم از تشکیل دوبارهی جبهه ملی که بدون مصدق قدم از قدم برنداشت، تحزب بهشکل مستقل دیگر پا نگرفت. ماندند احزابی که محمدرضاشاه پهلوی آنان را چون عروسکان خیمهشببازی به میدان میفرستاد...
تأسیس «حزب رستاخیز» در روز یازدهم اسفند سال 1353 توسط محمد رضا پهلوى اعلام شد، وى در یک مصاحبه مطبوعاتى همه ایرانیان را موظف به عضویت در این حزب کرد و اعلام نمود کسانى که عضو این حزب نشوند باید از کشور اخراج گردند.
بیچاره ناصر عامرى دبیرکل سابق حزب مردم که یک ماه قبل در اکسیدان (تصادف) اتومبیل کشته شد، آنقدر عاجز شده بود که دائماً التماس مى کرد: یا بکش، یا چینه ده، یا از قفس آزاد کن!... بعد اشخاص مختلف حاضر در جلسه، منجمله دبیرکل حزب مردم، پان ایرانیست و ایرانیان صحبت هایى کردند و حسن استقبال فراوانى شد...
از دیگر عوامل تشکیل حزب رستاخیز، شکست رژیم در اهداف و برنامه های انقلاب سفید بود در جریان انجام اصلاحات دیکته شده آمریکا که با نام انقلاب سفید انجام می گرفت رژیم سعی داشت با انجام رفراندومی ظاهری به اصطلاح به جلب آرای مردم پرداخته و وجهة قانونی به اعمال غیر قانونی خود ببخشد...
بدون شک می توان تاسیس حزب رستاخیز در 15 اسفند 1353 را به عنوان نقطه عطفی از شروع روند فروپاشی نظام پهلوی ازدرون دانست. این روند اگرچه در حدود چهار سال طول کشید ، اما بی شک برای کسانی که درباره دلایل فروپاشی نظام پهلوی درایران تحقیق می کنند بسیاردرس آموزوعبرت انگیز است .
در اردیبهشت سال 1305 و سه روز پس از پیمان مشترک میان ایران و ترکیه بود که رضاه شاه 47 ساله در مراسمی رسمی تاجگذاری کرد . این مراسم در کاخ گلستان برگزار شد و بر خلاف همه شاهان که کسی تاج را بر سرشان می گذاشت رضا شاه خود تاج حکومتش را روی سر گذاشت .
برای جلوگیری از بی وقتی شدن {غشی شدن} زائو ، چاقو یا قیچی زیر تشکش می گذاشتند و قرآن بالای سرش می گذاشتند . بر چهار سیخ کباب هر یک هفت پیاز کشیده چهار گوشه اتاق می گذاشتند . بر نخی آیه الکرسی خوانده و دور بسترش می کشیدند. میخ طویله پایین پایش می کوبیدند .