پدرم در محله عباسی (چهارراه عباسی – هلال احمر) خانه ای خرید. این ساختمان، دو طبقه و دارای چهار اتاق بود که یک طبقه (دواتاق) را اجاره دادیم. گذران ما از همین راه و درآمدی ناچیز از فروش شیر گاوهایی بود که از روستا آورده بودیم. بعد ها پدرم در شرکت نفت با حقوق خیلی کم به عنوان کارگر ساده استخدام شد و به این ترتیب به قول معروف آب باریکهای برای خود و خانواده اش فراهم کرد